من به مدت دوسال در سالهای 87 تا 89 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی مشغول به کار فهرستنویسی اسناد مجلس بودم که مقارن بود با سالهای پایانی حیات آقای حائری، به همین جهت جسته و گریخته شاهد حضور ایشان در کتابخانه بودم. البته باید تاکید کنم در این زمان از زندگی استاد بیش از دو دهه از دوران بازنشستگی وی میگذشت اما به هر حال در بعضی از جلسات کتابخانه مجلس حضور مییافتند و من نیز استاد را چند باری از همین طریق ملاقات کردم و در همان زمانهای اندک بسیار شیفته ویژگیهای شخصیتی استاد حائری شده بودم به همین جهت زمانی که از سوی حوزه هنری این کار به من پیشنهاد شد با کمال میل پذیرفتم.
آیا زندگینامهنویسی از حوزههای مورد علاقه شما در کار تاریخنگاری است؟
کاملا برعکس حوزه زندگینامهنگاری در ایران معاصر به دلیل محدودیتها و مشکلات خاص خود که کار مورخ و محقق را بسیار دشوار میکند، به هیچ وجه از حوزههای مورد علاقهام نیست. به طور کل زندگینامهنویسی برای من دافعههای داشته و دارد که اصلا قصد ورود به این فضا را نداشتم اما زمانی که کار نگارش زندگینامه استاد حائری به من پیشنهاد شد به دلیل ویژگیهای ایشان و احساس تعلقی که به کتابخانه مجلس داشتم، با کمال میل پذیرفتم.
عبدالحسین حائری چه ویژگی متمایزی داشت که باید زندگی وی نوشته و جز شخصتهای مانا قلمداد شود؟
استاد حائری ویژگیهای بسیار مهمی دارند که شخصیت ایشان را متمایز میکند. پیش از هر چیز باید اشاره کنم که عبدالحسین حائری نوه دختری شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه در قم است و خواهرزاده مهدی حائری است که برخلاف پیشینه خانوادگی خود و به رغم تحصیل در حوزه و ممارست و استعداد او در تحصیلات حوزوی راه دیگری را پیش گرفت. همچنین از معدود افرادی بود که پیش از انقلاب در یک پست مدیریتی در ساختار مجلس شورای ملی منصوب شد و به رغم انقلاب فرهنگی بعد از انقلاب نیز به مدت طولانی آن در آن پست ابقاء شد. لازم است تاکید کنم حائری از سال 1354 مدیر کتابخانه مجلس شورای ملی بود و مدیریت وی دو دهه ادامه یافت. به هر جهت 20 سال مستمر در این سمت بسیار مهم فرهنگی خود میتواند برآمده از تواناییها و ویژگیهای شخصیتی او باشد. در دوران سالهای اول انقلاب استاد حائری زحمات بسیاری کشید تا این کتابخانه از گزند حوداث مصون بماند و منابع حفظ شوند. اما مهمترین وجه شخصیتی وی را باید در جایگاه علمی او جستوجو کرد. استاد حائری در شناخت و فهرستنویسی نسخ خطی و تاریخ علم متناسب با فهرستنویسی نقش بسیار مهمی در جایگاه علمی کشور داشته و به نظرم جا داشت در شمار شخصیتهای مانا قرار بگیرد
زندگی استاد حائری به چه طریق و مسیری با مسئله کتاب و کتابخوانی ارتباط پیدا میکرد؟ آیا صرفا اینکه ایشان رئیس کتابخانه مجلس بود کفایت میکند که بگویم با کتاب و کتابخوانی ارتباط داشته است؟
کتابخانه مجلس یک کتابخانه ویژه است که با تمام کتابخانههای سراسر کشور تفاوت دارد چرا که این کتابخانه علاوه بر اینکه خدمات مربوط به کتابهای چاپی به مخاطبان ارائه میکند در واقع به نحوی حافظ میراث تاریخی و فرهنگی کشور نیز هست از این جهت که آنجا مجموعه عظیمی از نسخ خطی نگهداری میشود که بسیاری از آنها تک نسخه هستند. در واقع نسخ خطی خاصی در این کتابخانه نگهداری میشود که حتی ممکن است در کتابخانه ملی یا کتابخانه ملک هم از آن نسخ یافت نشود. از این جهت این مجموعه برای مصححان نسخ خطی و دیگر پژوهشگران ایران یک گنجینه است. استاد حائری به عنوان فهرستنویس نسخ خطی نقش بسیاری مهمی در نگهدای و پاسداشت این نسخ داشته است. طبق گفته اطرافیان نزدیک استاد حائری، در هر زمانی که وی را ملاقات میکرد در حال کار با نسخ خطی و کتاب بود در واقع با عزلتنشینی خاص خودش تنها درگیری زندگی خود را کار با نسخ خطی میدانست به همین جهت میتوان گفت که همدم بودن با کتاب از مهمترین ویژگیهای شخصیتی وی بوده است.
این کتاب به لحاظ روایی با دیگر کتابهای دیگر در این حوزه تفاوتهای روشی دارد. ما در روایت مفهومی به اسم پیرنگ داریم که در واقع دربردارنده چارچوب روایت در زندگی است یا به تعبیری خط روایی زندگی فرد را شامل میشود. به تعبیری پیرنگ پیوند بین رویدادهای جزیی زندگی یک شخص است. در کتابی که من درباره استاد عبدالحسین حائری تالیف کردهام یکی از مهمترین منابعی که در اختیار داشتم روایتهای خود استاد حائری درباره زندگی شان بوده است. به طور مشخص استاد حائری چند مصاحبه با جراید یا مطبوعات انجام داده است که این مصاحبهها گاهی اوقات با برخی روایتهای دیگر ایشان یا کلانروایتها در منابع دیگر متفاوت و گاهی متعارض بود مثلا درباره مهاجرت وی ایشان از قم به تهران که برای خانواده وی بسیار مهم بود چرا که انتظار داشت به نوعی جانشین پدربزرگ باشد یا اشتغال او در کتابخانه مجلس شورای ملی و بسیاری از مسائل دیگر گاهی با منابع دیگر یا حتی در مصاحبههای ایشان در دورههای مختلف زندگی متفاوت بسیار متفاوت و متضاد بود.
بر اساس روششناسی تاریخی پوزیتیویستی باید به اولین روایت به رویداد بیشترین اعتماد را میکردم مثلا مصاحبهای که زودتر انجام گرفته یعنی مصاحبه سال 63 باید صحیحترین روایت به رویداد سال 40 باشد چرا که نزدیکتر به دوران اولیه زندگی استاد بوده است. اما هرچه بیشتر مطالعه میکردم متوجه شدم بعضی از حرفهایی که مثلا در سال 63 بیان شده برحسب برخی ملاحظات گفته شده است که بعدها خود استاد این روایتها را تغییر میداد. من برای حل این موضوع سعی کردم به جای انتخاب روش زندگینامهنویسی مرسوم که سعی بر نوشتن یک روایت خطی دارند، تمامی روایتهای موجود را کنار هم بیاورم و در نهایت از طریق شیوه تحلیل روایت توضیح دهم که در بافت متن چه اتفاقی رخ داده است چرا حائری سال 1363 به گونهای سخن میگوید که مثلا در سال 1380 اینگونه سخن نمیگوید. بنابراین در این اثر رویدادهایی هست که روایت یکسانی از آن وجود ندارد و سعی کردم با آوردن همه این روایتها قضاوت را به دست خود مخاطب بسپارم.
بخش مربوط به اندیشه خود شامل دو بخش است یک بخش مربوط به کار و روش فهرستنویسی و دیگر درباره آثار و کتابهای آقای حائری است. البته پیش از اینها به اندیشهها و افکار او درباره مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و حتی فقهی از جمله دیدگاه او نسبت به مسئله شرع نیز پرداختهام. از جمله اینکه با وجود تربیت عمیقا مذهبی در خانوادهای که بیشترین پیوند را با حوزه داشت، اما استاد در این امور بسیار متساهل بودند و این تساهل را حتی در مواجه متون نیز به کار میگرفتند. حتی جایی از دموکراسی بی حد و حصر در پژوهش سخن میگویند. همچنین به لحاظ فکری و سیاسی میتوان ایشان را بسیار نزدیک به دیدگاه آیتالله نائینی دانست. در ادامه این فصل از روش فهرستنویسی ایشان گفتهام و تفاوتهای کاری او را با دیگران توضیح دادهام. استاد ایدهای داشتند مبنی بر اینکه ما باید تمام نسخ خطی موجود در جهان اسلام را جمعآوری و فهرستنویسی کنیم و در تاریخ علم که تا کنون بر مبنای شرقشناسی یا آنچه اروپاییان برای ما نوشتهاند، بازنگری کنیم و به عبارت دیگر تاریخ علم را بر اساس نسخ خطی بازنویسی کنیم هرچند به واسطه عدم این اتفاق همواره به عنوان یک حسرت این از موضوع یاد میکردند.
لطفا برای مخاطبان کمی درباره مقوله فهرستنویسی صحبت کنید این فهرستنویسی چگونه علمی است؟
پیش از ورود و فراگیری صنعت چاپ، آثار مختلف ادبی، تاریخی و نظایر آن به صورت دستنویس توسط کاتبان و منشیان رونویسی میشد. بنابراین با مجموعه عظیمی از متون دستنویس تحت عنوان نسخ خطی مواجهایم که به دلایل مختلف از جمله آسیبهایی که صفحات اولیه دیده برخی از آنها هویت مشخصی ندارند. بسیاری از این نسخ حتی تک نسخه هستند یعنی از یک اثر تنها یک نسخه اصلی یا رونوشت باقی مانده که ارزش معنوی بالایی دارد و به نوعی میراث معنوی ما را نمایندگی میکند. دسترسی به این نسخهای خطی برای پژوهشگران حوزههای مختلفی که با این نسخ سر و کار دارند از جمله مورخان، بدون فهرستنویسی کار ناممکنی است. همچنین برای مقابله این نسخ برای شناخت نسخه کاملتر در امر تصحیح و انتشار این نسخهها برای مصححان نسخ خطی نیز بدون فهرستنویسی دقیق تقریبا کار ناممکنی است. کار فهرستنویس این است که نسخههای که از یک اثر وجود دارد را شناسایی و نویسنده یا موضوع اثر را مشخص میکند. توجه کنید بخش زیادی از نسخ خطی، نسخههای ناقصی هستند و کار فهرستنویس است که موضوع، تاریخ، نویسنده و بسیاری مسائل مربوط به نسخه را مشخص کند و با یک روش واحد آنها را برای پژوهشگران مختلف قابل دسترس کند.
نقش آقای حائری در این فهرستنویسی را چگونه ارزیابی میکنید.
عبدالحسین حائری آغازگر فهرستنویسی نسخ خطی در کتابخانه مجلس نبود اما فهرست نسخ خطی کتابخانه مجلس را با نام او میشناسند. لازم به ذکر است کار فهرستنویسی نسخ خطی کتابخانه مجلس از 1312ش، تقریبا دو دهه پیش از اشتغال حائری در کتابخانه، و با کار بزرگانی چون ذکاءالملک فروغی و یوسف اعتصامی آغاز شده بود ولی استمرار نداشت و در تمامی این 20 سال تنها سه مجلد از آن منتشر شده بود. ولی اشتغال حائری در کتابخانه مجلس به فهرستنویسی نسخ خطی سرعت و جدیت بخشید؛ به طوریکه با وقفهای پنج ساله، تقریبا هر سال یک مجلد از فهرستهای نسخ خطی منتشر میشد. شماره اول و دوم آن را بزرگانی چون ذکاءالملک فروغی و یوسف اعتصامی تالیف کردند، مجلد سوم تالیف ابنیوسف شیرازی است که پس از نایاب شدن شمارگان آن با تصحیح مجدد حائری منتشر شد. فهرستهای مجلدهای چهارم تا هفتم، نهم و دهم، هفدهم و نوزدهم و بیستویکم تا بیستوسوم متعلق به استاد حائری است. جلد بیستم نیز اگر چه به کوشش حائری انجام شده، اما بنا به عللی نامعلوم پس از سه دهه تاخیر بدون ذکر نام ایشان منتشر شده است. گمان میکنم تا کنون 27 جلد از این فهرست منتشر شده که 11 جلد به کوشش استاد حائری فهرست و منتشر شده است. بنابراین میتوان گفت فهرست نسخ خطی کتابخانه مجلس بدون تلاش او ناممکن بود. جز اینها او خود چند نسخه را تصحیح کرده و نیز مقالاتی دارد که ارتباط تنگاتنگی با کار تخصصی او داشت.
از زندگی و منش شخصی استاد حائری برایمان بگوید چه ویژگی بارزی از منش و شخصیت عبدالحسین حائری میتوان گفت؟
یکی از مهمترین وجوه زندگی عبدالحسین حائری این بود که وی به شدت زندگی ساده و به دور از آلایشی داشت و با اینکه به مدت 20 سال رئیس کتابخانه مجلس بود اما همیشه درگیر مشکلاتی بود که شاید هر شخص دیگری در آن جایگاه بود، این مشکلات معیشتی را نداشت. به نوعی باور عمیقی به فنا بودن وجه مادی این دنیا داشت و هیچگاه در پی کسب معاش و موقعیت این جهانی نبود. در واقع این مسئله باعث میشد که در زندگی خیلی مناعت طبع داشته باشد و قناعت پیشه کند. کسانی که به منزل وی رفته بودند مهمترین وجه زندگی که میدیدند زندگی ساده و بدون تکلف ایشان بوده است. شما با اولین دیدار با حائری نوعی روحیه عرفانی را در شخصیت ایشان میدیدید که این ویژگی در این روزگار به راحتی در هر کسی هویدا نمیشود. همچنین وی به واسطه اینکه خیلی زود همسرشان را بعد از ازدواج از دست دادند تنها مسئول بزرگ کردن تنها فرزند خود شدند و این کار را بسیار فروتنانه پیش میبردند. اما جز اینها، از ویژگیهای شخصی آنچه در حائری با کار حرفههای او پیوند داشت، ممارست و تلاش مداوم او در کاری بود که به آن اعتقادی راسخ داشت. اشاره کردم که حائری به تنهایی 11 جلد از فهرست نسخ خطی کتابخانه مجلس را به نگارش درآورده. وقتی بنگرید که در هر جلد بین 300 تا 700 نسخه را شناسایی، معرفی و فهرست کرده، میتوان به عظمت کار او پی برد. شاید بزرگی این ارقام را فقط متخصصین این حوزه درک کنند. در هر صورت به انجام رساندن این کار بزرگ بدون تلاش مداوم که از ویژگیهای شخصیت حائری بود، امکانپذیر نبود.
نظر شما