ابتدا کمی درباره موضوع کلی این کتاب توضیح دهید. نازان بکیراوغلو، نویسنده این کتاب، در رمان «درخت انار» چگونه فرهنگ و تاریخ دو کشور ایران و ترکیه را به هم پیوند میدهد؟
«درخت انار» داستان یک تاجر فرش تبریزی و اصالتا اهل تخت سلیمان است که به خاطر اتفاقاتی که برایش میافتد تصمیم میگیرد به کشور ترکیه مهاجرت کند. او علاقه دارد به استانبول برود؛ اما بعد از آشنا شدن با دختری در شهر طرابزون، صاحب زندگی میشود و تصمیم میگیرد همانجا بماند.
بعد از سالها برای نوه این تاجر تبریزی سوالی مطرح میشود: «چرا پدربزرگم از ایران به ترکیه مهاجرت کرده بود؟» همین سوال زمینه شکلگیری این داستان را فراهم میکند. او برای یافتن پاسخ این سوال و به دنبال داستان زندگی پدربزرگش به برخی شهرهای ایران سفر میکند.
ماجراهای داستانی این رمان در شهرهای طرابزون، تبریز، تفلیس، باتوم، باکو و استانبول روی میدهد. در خلال این داستان و توصیفات نویسنده از مناطق مختلف ایران، مخاطب با شهرهایی مانند تبریز، یزد و شیراز آشنا میشود. برای مثال نویسنده مراسم خاکسپاری زرتشتیان را در یزد روایت میکند، به زیبایی به توصیف درختان سروناز شیراز میپردازد و بعد به تبریز میرود.
نویسنده در حین بیان این داستان که روایتی عاشقانه از یک مهاجرت است، جنگهای بالکان، جنگهای دوره عثمانی، انقلاب روسیه و جنگ جهانی اول و همچنین وضعیت ایران و ترکیه را توصیف میکند.
آیا «درخت انار» نوعی اتوبیوگرافی از خودِ نویسنده است و نازان بکیراغلو داستان زندگی خودش را در اختیار مخاطب قرار داده؟
نویسنده در هیچ جایی بیان نکرده که «درخت انار» اتوبیوگرافی یا زندگینامه خودنوشت اوست یا نه. البته در مصاحبههایش گفته سفرهایی به ایران داشته و از شهرهای ایران دیدن کرده. یعنی سفرهای شخصی او و تجربیاتش در نوشتن «درخت انار» دخیل بوده؛ اما این طور نیست که صرفا زندگی خود را در آن روایت کرده باشد. بلکه در داستان هم درست مثل زندگی واقعیاش، راوی یک استاد دانشگاه است که دنبال گذشتهی خودش است.
«درخت انار» ترکیبی است از واقعیت و خیال. برخی شخصیتها واقعی هستند، مثلا شخصیتی به نام یاسمن در داستان هست که بکیراوغلو اعلام کرده این فرد را در باکو ملاقات کرده اما بسیاری از شخصیتها ساخته ذهن خودش هستند.
منتقدان این کتاب را رمانی پستمدرن معرفی میکنند. شما اشارهای داشتید به برخی از حوادث مهم تاریخی جهان که نویسنده در رمان «درخت انار» به آنها اشاره کرده است. کمی درباره این وجهه از رمان بگویید.
بله، «درخت انار» رمانی پست مدرن است و شخصیت داستان با نگاه کردن به تصاویر غرق در آنها میشود و به گذشته سفر میکند. نویسنده در آثار قبلی خود از جمله «یوسف و زلیخا» سبک نوشتاری خاص خود را داشته؛ سبکی ویژه و متفاوت که مختص خودش بوده اما در مصاحبههایش اعلام کرده در این داستان بیشتر از سبک و زبان نگارش به شخصیتپردازی و نگارش روایتی داستانی اهمیت داده و به نوعی داستانی پست مدرن را با سبک نگارش تاریخی در هم آمیخته است.
جغرافیا و فرهنگ ایران در رمان «درخت انار» نقش پررنگی ایفا میکند. آیا در آثار دیگر بکیراوغلو هم ردپایی از ایران دیده میشود؟
خانم نازان بکیراوغلو، متولد ۱۹۵۷ میلادی و استاد زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه ارزروم هستند، بجز «درخت انار» وقایع داستانی هیچ یک از آثار دیگر نازان بکیراوغلو در ایران روی نمیدهد. او داستانیهایی عاشقانه و تاریخی مینویسد و در داستانهایش اشارههایی به داستانهای مختلف مانند یوسف و زلیخا یا کشتی نوح دارد.
او در رمانش بازار تبریز را با آن حالتی که امروز هم میتوان دید توصیف کرده؛ به یزد رفته و کوچه پس کوچهها و بهویژه برج خاموشان یزد که زرتشتیان در آنجا مراسم کهن خود را برگزار میکردند روایت کرده است. همچنین شیراز و حافظیه در این داستان به زیبایی توصیف شده است. او به زیبایی به توصیف تمام این مناطق پرداخته، علاوه بر این، مکانها، صدای نوحهها و مولودیهایی را هم که در شهرهای ایران شنیده میشود، دقیق و جذاب توصیف کرده، به طوری که مخاطب به راحتی میتواند تصور کند در حال قدم زدن در این مکانهای دیدنی و تاریخی است. البته در توصیفش از ایران هیچ اغراقی ندارد و حتی مشکلات و ضعفهای ایران را هم بیان کرده است.
او ایران و ترکیه را جدا از هم نمیداند و در جایی که از مرز ایران رد میشود میگوید ما یک درختیم که شاخههایمان به این سمت و آن سمت افتاده و از لحاظ فرهنگی هیچ تفاوتی بین این دو کشور نمیبینم و اگر نوشتههای فارسی را در این سمت مرز نمیدیدم اصلا متوجه نمیشدم وارد کشوری دیگر شدهام.
این کتاب پیش از این با ترجمه متفاوتی از سوی یک ناشر دیگر هم منتشر شده بود. چه دلایلی باعث شد به سراغ ترجمه مجدد آن بروید؟
درباره دلیل انتخاب این کتاب باید بگویم این کتاب را وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه در قالب برنامه «تدا» که به حمایت از کتابهای مختلف با موضوعات فرهنگی اختصاص دارند انتخاب کرده است. از آنجایی که این کتاب فرهنگ ایران و ترکیه را به خوبی منعکس کرده، «درخت انار» برای ترجمه به فارسی انتخاب شد. من این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردم زیرا ترجمه قبلی این کتاب اشتباهات زیادی داشت که باعث شد تصمیم بگیرم کتاب را بار دیگر ترجمه کنم.
کار هیچ مترجمی خالی از ایراد نیست و من هم ادعایی ندارم که کاری بیایراد را به مخاطب ارائه میدهم اما ترجمه قبلی این کتاب پر از اشتباهاتی بود که معنا و مفهوم را کاملا متفاوت میکرد. سعی کردم اشتباهاتی را که در آن کتاب بود اصلاح کنم و ترجمه بهتری ارائه دهم.
اگر بخواهم تنها یک مثال بزنم میتوانم بگویم در سراسر کتاب به جای کاروان شتر نوشته شده بود کاروان گاو! که یک نمونه از اشتباهاتی است که به آن اشاره کردم.
در بخشی از این رمان آمده است: «آدمهایی که اینجا پشت این میزهای کثیف چوبی با چشـمهایی خمار، دهانهای کج با حالت گریه یا خنده نشسته بودند، همگی برای فراموش کردن بعضی چیزها به این جا پناه آورده بودند یا برای به خاطر آوردن چیزی که فراموش کرده بودند.»
داوود عظیمی، مترجم این کتاب متولد ۱۳۶۲، مترجم و مدرس ترکی استانبولی و زبان فرانسه است. «درخت انار» اثر نازان بکیراوغلو با ترجمه داوود عظیمی در ۵۴۴ صفحه و به بهای ۱۳۲ هزار تومان از سوی نشر تداعی منتشر شده است.
نظر شما