نقد و بررسی کتابهای ادبیات پایداری و مقاومت 2/ آثار تولید شده درباره سردار شهید،حاج قاسم سلیمانی؛
تعظیم واژهها به قهرمان
کارشناسان حاضر در میزگرد بررسی کتابهای مرتبط با شهید سلیمانی، با اشاره به ضرورت توجه به تولید آثار باکیفیت و مبتنی بر اسناد معتبر و جلوگیری از انتشار سیلآسای کتابهایی با محتوای کپیشده از اطلاعات فضای مجازی، بر انجام پژوهشهای قوی و همچنین تعامل و همافزایی اهالی این حوزه برای تولید آثار فاخر تأکید کردند.
مهمترین مطالبی که در این میزگرد گفته شد:
* ناشران دولتی و خصوصی 35 هزار صفحه کتاب، درباره شهید سلیمانی تولید کردهاند.
*هرچقدر پتانسیل علمی کتابهایی که امروزه تولید میشوند بیشتر باشد، برای مخاطب آینده هم قابل استنادتر خواهد بود.
*حاج قاسم گفت «تا زمانی که زندهام، کتابی دربارهام منتشر نکن». لغو مجوز این کتابها هم به خواست سردار سلیمانی بود.
*تاکنون کتابی براساس گفتههای اعضای خانواده ایشان منتشر نشده، اما این دلیل نمیشود که فکر کنیم در دو سال گذشته کاری هم در این زمینه انجام نشده باشد. شاید در سال سوم شهادت، کار منتشر شود که همه کتابهای قبلی را ذیل خودش قرار دهد.
*باید درباره حرفهایی که در کتابها و دیگر محصولات فرهنگی میزنیم، دقت بیشتری داشته باشیم و خدای نکرده طوری نشود که 30 سال بعد ندانیم فلان خاطره نادرست یا تحریفشده را چه کسی گفته و چگونه منتقل شده است.
متن کامل میزگرد:
میثم رشیدی مهرآبادی کارشناس کتاب و رسانه و مجری این نشستها در ابتدای دومین میزگرد کتابهای دفاع مقدس با اشاره به اینکه روال جلسات نقد کتابهای حوزه ادبیات پایداری این بوده که در هر جلسه روی یک کتاب متمرکز باشیم، یادآور شد: درباره حاج قاسم احساس کردیم پرداختن به تنها یک کتاب، حق مطلب را ادا نمیکند. همچنین کتابی هم نیافتیم که در حد و اندازه مناسبت این نام باشد و بشود با محوریت آن حرفهای گفتنی را بیان کرد. لذا تصمیم بر این شد که بررسی کلی از آثار تولید شده درباره سیره و زندگی شهید سلیمانی در این دو سالی که از شهادت حاج قاسم میگذرد، داشته باشیم.
تهران، خراسان رضوی، قم و کرمان پیشتاز تولید کتاب برای شهید سلیمانی
سعید اوضح، نماینده بنیاد مکتب حاج قاسم، در ابتدای این جلسه به ارائه آماری دقیق و دستهبندی شده از کتابهایی که در مدت دو سال گذشته درباره حاج قاسم به چاپ رسیدهاند، پرداخت.
قبل از هر چیز ضروری است جایی که در آن ایستادهایم، یعنی اتفاقات شکلگرفته در حوزه نشر بعد از گذشت 2 سال از شهادت سردار سلیمانی را بیشتر و دقیقتر تجزیه و تحلیل کنیم تا ببینیم بعد از گذشت 24 ماه روی چه نقطهای قرار داریم. کمتر دیدهام که درباره این موضوع نقد و بررسی انجام یا یادداشت و مقالهای نوشته شود. طبق اطلاعات نهادهای متولی ثبت کتاب، یعنی کتابخانه ملی و خانه کتاب، تا یکم دیماه امسال نزدیک به 420 عنوان کتاب درباره شهید سلیمانی منتشر شده است.
البته ناگفته نماند که این 420 عنوان، فقط شامل کتابهایی است مستقیم به این شهید ارتباط دارد. عموم این کتابها منتشر و وارد بازار کتاب شدهاند و قطعا تا رسیدن به زمان دومین سال شهادت ایشان، این عدد بزرگتر هم خواهد شد. این عدد با درنظر گرفتن بازه زمانی 2 سال، عدد قابلاعتنا و معناداری است و میتواند مورد تحلیل و ارزیابی اهل نظر قرار گیرد. تقریبا حدود 35 هزار صفحه کتاب، درباره شهید سلیمانی تولید محتوا شده است.
باز اگر بخواهیم کمی بیشتر به این آثار توجه کنیم، میبینیم این کتابها محدود به چند منطقه یا استان نیست، ناشران یک یا چند استان به این موضوع ورود نکردهاند که خود نشاندهنده پراکندگی جغرافیایی و قومی است. بحث سطح کیفی کتابها به کنار، تقریبا تمام ایران ولو فقط با یک کتاب درباره شهید سلیمانی تولید محتوا کردهاند. البته چهار استان تهران، خراسان رضوی (مشهد)، قم و کرمان استانهایی هستند که با فاصله بسیار زیاد، سهم بیشتری در این تولیدات داشتهاند. فقط هم ناشران دولتی نبودند که در این 2 سال کتاب یا کتابهایی درباره شهید سلیمانی منتشر کردهاند که از قضا ناشران خصوصی هم کتابهای زیادی با موضوع شهید سلیمانی به بازار فرستادهاند.
افزون بر این، سهم موضوعاتی مثل خاطره، سرگذشتنامه، شعر و دلنوشته بیش از سایر موضوعات است. میبینیم که از حیث عدد و رقم و آمار، در این دو سال، آمار قابلاعتنایی از نشر کتاب و تولید محتوا داشتهایم.
این کتابها در سراسر ایران و گوشه و کنار کشور تولید شدهاند و ما همه اینها را خواندهایم، دستهبندی کردهایم و از محتوای آنها اطلاع و درباره هرکدامشان تحلیل داریم. براساس این تحلیل، برای تولید محتوا سیاستگذاری کردهایم. خواندن پیشینه پژوهش، مقدمه هر تولید بزرگ و فاخری است و از قضا کار سخت هم همین است. تولید آثار دمدستی راحتترین کار ممکن است.
تولیدات منتشرشده چقدر به شخصیت سردار و واقعیتها نزدیک است؟
حسین جودوی؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی، در ادامه بحث، با تأکید بر توجه به کیفیت و شکل تألیف آثار این حوزه، سخن گفت.
قبل از پرداختن به بحث خوانده شدن یا نشدن این کتابها و چگونگی رسیدنشان بهدست مخاطب، باید از بحث نوع تولید محصولات فرهنگی اینچنینی صحبت کنیم. ما تجربه دفاع مقدس را داریم و میتوانیم براساس آن نتایج بهتری بگیریم و فعالیت بهتری داشته باشیم. هرچقدر از یک موضوع و واقعه تاریخی میگذرد و هیجانات ناشی از آن فروکش میکند و عقلانیت غلبه مییابد، تصمیمات بهتری هم گرفته میشود و نتیجه این تصمیمات عقلانی هم قابل استنادتر است. قطعا کتابهایی که در زمان ما درباره دفاع مقدس نوشته میشود، نسبت به کتابهایی که همان زمان نوشته شدند - با توجه به اسناد و مدارک باقیمانده و استفاده از آنها همراه با خاطرات - مسیر مشخصتری را نشانمان میدهند. مثلا کتاب خاطرات آقای عزتشاهی را که میخوانیم، میبینیم استفاده از اسناد و نیز از مطالب روزنامهها، همراه با مصاحبه با آقای مطهری چقدر به نویسنده برای نوشتن کتاب کمک کرده است.
حالا که در دومین سال شهادت سردار سلیمانی هستیم، لازم است در چاپ کتابهای این حوزه دقت بیشتری داشته باشیم. حرفم این است که با توجه به محبوبیت سردار سلیمانی، همه احساس میکنند که باید کاری درباره ایشان انجام بدهند که البته دغدغه خوبی است، اما این پرسش مهم هم وجود دارد که این تولیدات چقدر به شخصیت شهید و واقعیتها نزدیک است؟ زیرا ما نباید نگاهمان را به امسال محدود کنیم و ضروری است به آینده، مثلا به سال 1430 و 1450 توجه داشته باشیم. همانطور که امروز به سال 1360 نگاه میکنیم، همین نگاه هم 30 سال دیگر درباره امروز ما وجود خواهد داشت. هرچقدر پتانسیل علمی کتابهایی که امروزه تولید میشوند بیشتر باشد، برای مخاطب آینده هم قابل استنادتر خواهد بود. اما هیجان موجود و بدتر از آن، فضای مجازی، این تولیدات را دچار مشکل میکنند، درحالیکه باید روی خروجی این تولیدات هم دقت داشته باشیم. نه اینکه همه تولیدات اینچنین هستند، مطلقا حرفم این نیست. حرفم این است که عِرق موجود در جامعه نسبت به سردار سلیمانی، ناشران را به سمت چاپ آثاری درباره او سوق میدهد و نتیجهاش آن آماری میشود که آقای اوضح ارائه دادند.
باید بررسی شود که این چهارصد و چند کتاب در چه موضوعاتی است. مثلا زندگینامههای فراوانی از شهید سلیمانی منتشر شده است، مثل کاری که شنیدهام بنیاد شهید مشهد از روی دغدغهمندی، زندگینامهای از حاج قاسم به سه زبان چاپ کرده، آنهم بدون ذکر حتی یک منبع و توضیح درباره چگونگی تولید و آوردن اسم نویسنده کتاب! این اعداد و ارقام شاید در ابتدا خوب بهنظر برسد، اما موجی است که منتهی به توفان میشود و جلوگیری از نشر مطالب بیسند را ناممکن میکند. حرف اصلی من این است که ما باید درباره حرفهایی که در کتابها و دیگر محصولات فرهنگی میزنیم، دقت بیشتری داشته باشیم و تجربه گذشته، یعنی تجربه آثار مربوط به دفاع مقدس را درنظر بگیریم که خدای نکرده 30 سال بعد ندانیم که فلان خاطره نادرست یا تحریفشده را چه کسی گفته و چگونه منتقل شده است.
سرهمبندی کردن اطلاعات را کنار گذاشتیم و به کار تولیدی روی آوردیم
علی اکبری مُزدآبادی؛ مدیر انتشارات یا زهرا(س)، بهعنوان ناشری که تاکنون چندین عنوان کتاب (پیش و پس از شهادت) درباره سردار سلیمانی به چاپ رسانده، در بخش نخست سخنانش شرحی از چگونگی و سیر تولید و چاپ این آثار ارائه کرد.
سال 93 با نیت انتشار کتابی درباره حاج قاسم، کاری را شروع کردیم که سال 94 منتشر شد. ماجرای این کتاب از این قرار بود که یک بار، در بحبوحه جنگ سوریه - که حاج قاسم هم گل سرسبد آن ماجرا بود - سعی کردم بهواسطه آقای آهنگران با سردار مصاحبه کنم، اما ایشان مخالفت کردند. بعد به این نتیجه رسیدم که از گفتوگو با خود او نمیتوانیم کتابی تولید کنیم و این کار را باید از طریق کسانی که او را میشناسند، انجام دهیم. به کمک آقای صمدی از همکارانمان در انتشارات، به سراغ سخنرانیها و مصاحبههای سردار رفتیم و جستجوی گستردهای هم در تهران و هم در کرمان انجام دادیم و درنهایت به کتاب «حاج قاسم -1» که خاطرات خودگفته ایشان از جنگ و شهدا است، رسیدیم.
سال 97 که مقام معظم رهبری نشان ذوالفقار را به حاج قاسم اهدا کردند و سردار همان زمان در مصاحبهای از جنگ 33 روزه صحبت کرد، باز ما ترغیب شدیم که به پاس این مدال، کتاب دیگری درباره حاج قاسم منتشر کنیم. چون بعد از انتشار کتاب «حاج قاسم -1» منابع بیشتری به دستمان رسیده بود، امکان انجام این کار را هم داشتیم. نوروز سال 98، در مدتزمان 13 تا 14 روز، با روزی 10 تا 12 ساعت کار، کتاب «ذوالفقار» را نوشتم. این دو کتاب، مربوط به قبل از شهادت حاج قاسم هستند. دو کتاب «هجوم به تهاجم» و «نبرد سیدجابر» نوشته عباس میرزایی نیز سال 95 در انتشارات یازهرا (س) منتشر شدند. عباس میرزایی، نویسندهای کرمانی است که هم از نزدیک حاج قاسم را میشناخت و هم چند جلد درباره عملیاتهای لشکر ثارالله تألیف کرده بود، اما بعد خود سردار سلیمانی با وزیر فرهنگ و ارشاد تماس گرفت و مجوز این کتابها را باطل کرد. آقای میرزایی بعدتر برای من تعریف کرد که حاج قاسم روزی به من گفت «میرزایی، تو چقدر بابت این کتابها گرفتی؟ من 10 برابرش را به تو میدهم، ولی تا زمانی که زندهام، کتابی دربارهام منتشر نکن». لغو مجوز این کتابها هم به خواست سردار سلیمانی بود و هم اینکه موسسه حماسه ثارالله در کرمان با شدت پیگیر ابطال مجوز و منع توزیع کتابها بود.
البته این کتابها بعد از شهادت سردار، با تغییراتی در صفحهبندی منتشر شدند. تا آن زمان، یعنی تا سال 1398 ما تنها ناشری بودیم که درباره حاج قاسم کتاب تولیده کرده بودیم. بعد از شهادت ایشان هم کتابهای «حاج قاسم -2» با موضوع جنگ و «متولد مارس» را که در سالگردش آماده شد، منتشر کردیم. بعد از شهادت سردار، سیل انتشار کتابها با موضوع و محوریت حاج قاسم روان شد، کتابهایی با قطر و قطع و شکل و مخاطبان سنی مختلف، با اسامی و عناوین رنگارنگ که دوستمان در ابتدای نشست گفتند، تعدادشان چندتاست. ما سال گذشته کتاب «متولد مارس» را منتشر کردیم که حداقل رنگ و بوی خوبی دارد، یعنی عکس و صفحهبندی مناسبی دارد.
بعد از شهادت حاج قاسم، پایه و اساس اکثر قریب به اتفاق کتابهای دیگر، همان چهار کتابی بود که ما از حاج قاسم منتشر کرده بودیم، مخصوصا دو کتاب «حاج قاسم» و «ذوالفقار». چون منابعی وجود نداشت، کسی هم نبود که راجع به سوریه صحبت کند، کسی نبود که درباره جنگ صحبت کند و بسیاری از جستجوی در اینترنت اطلاعات را جمعآوری میکردند. خیلیها از روی علاقه و عِرق به این کار روی آوردند و نمیشد هم به آنها گفت که چنین کاری نکنند، اما انصافا کار بیشتر به این سبک و سیاق هیچ لطفی نداشت. بعد از سالگرد سردار بود که بنده به شخصه، کار تولید کتاب در این ژانر، یعنی سرهمبندی کردن اطلاعات و تبدیلشان به کتاب را در انتشارات خودمان کنار گذاشتم و پروندهاش را بستیم. اما بعد، حرکت جدیدی را شروع کردیم با محوریت حوادث این مقطع، یعنی جنگ سوریه و درگیریهای منطقه و انشالله کتاب درخوری در دست انتشار داریم که مراحل نهایی آمادهسازی را طی میکند. پرداختن به حاج قاسم با عباراتی مثل «مکتب» و«از منظر» و... را کنار گذاشتم و به سمت روایت مشخص از شخص رفتیم، یعنی روایت دست اول از راوی از طریق مصاحبه، یعنی کار تولیدی.
میشود کارهای بزرگی برای حاج قاسم انجام داد
حجتالاسلام هادی شیرازی؛ مدیر انتشارات خط مقدم، دیگر ناشر فعال در این حوزه پس از تأکید بر استفاده از ظرفیتها و منابع موجود برای خلق آثار بهتر، به فعالیتهای این انتشارات در چاپ کتاب درباره زندگی و سیره حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد.
چنانکه کارهای انجامشده نشان میدهد، میشود کارهای بزرگی برای حاج قاسم انجام داد. درباره اهمیت این شهید که همه به آن واقفیم و بحثی در آن نیست، اما پراکنده عمل کردیم و هرکسی (جدا از دیگری) کار خودش را کار کرده است. مثلا میتوانیم بنشینیم و کارهای آقای اکبری مزدآبادی را نقد کنیم و ایشان هم میتوانند به زیبایی پاسخ بدهند که وقتی دسترسی (به منابع) محدود است، من هم کتابی در این حد تولید کردهام و هرچه محتوا بهتر باشد، کتاب تولیدی هم بهتر خواهد شد. کسی نمیتواند منکر ظرفیتهای موجود برای بنیاد مکتب حاج قاسم شود، زیرا خاطرات همسر و سایر اعضای خانواده و بسیاری از نزدیکان شهید وجود دارد که میتواند در قالبهای مختلف و متنوع قرار بگیرد؛ این ظرفیت عظیمی است.
اما درباره آنچه در انتشارات خط مقدم انجام شده میتوانم بگویم که یک کار پژوهشی، از مجموعه مقالات شخصیتهای مختلف نظام درباره حاج قاسم، با عنوان «اسرار سلیمانی» منتشر کردیم. کتاب شعری به نام «ققنوس قدس» داشتیم و نیز کتاب «شاخصهای مکتب شهید سلیمانی» که سه شخصیت مختلف نظام، یکی از علمای قم (که اکنون دیگر در قید حیات نیستند)، یکی از ائمه جمعه تهران و یکی از فرماندهان سپاه، هر سه این کار را خواندند و از آن تعریف و تمجید کردند و خدا را شکر کتاب هم خوب دیده شد.
دو کتاب دیگر «سیمای سلیمانی» و «حاج قاسمی که من میشناسم» را پیش از دومین سالگرد آماده و راهی بازار نشر کردیم. «سیمای سلیمانی» مجموعه خاطرات شهید سلیمانی است که به قلم حجتالاسلام علی شیرازی نوشته شده و «حاج قاسمی که من میشناسم» هم خاطرات خود حجتالاسلام علی شیرازی به قلم سعید علامیان است. این کتاب دوم، یک زندگینامه کوتاه از ابعاد ناگفته زندگی حاج قاسم است که ضمن جلوگیری از تحریف حقایق، چهره واقعی این شهید را نشان میدهد و حرفهایی را بیان میکند که لازم است در جامعه شنیده شود. درواقع این کتاب، تجربه زیسته حدودا چهلساله حجتالاسلام علی شیرازی است که از نزدیک با شهید سلیمانی آشنا بوده و بسیاری چیزها را دربارهاش میدانست.
کتاب «سرباز» را هم در دست انتشار داریم که سعی ما این بود زودتر آماده شود، اما وسعت کار پژوهشی و فراوانی اطلاعاتی که از حاج قاسم جمع کردیم، حجم کتاب و فرایند اجرای کار را طولانی کرد (کتاب بین 700 تا 800 صفحه خواهد شد). این کتاب، اولین زندگینامه کامل حاج قاسم، از تولد تا شهادت بوده و همین ویژگی است که این کتاب را از آثار دیگر متمایز میکند. حتی بهنظرم این اثر، مهمترین کتاب در تاریخ ادبیات مقاومت است، زیرا هم موضوع کتاب حاج قاسم است که در این عرصه اهمیتی بینظیر دارد و هم حاوی حرفهای ناگفته بسیاری از جبهه مقاومت است.
کار دیگر مجموعه ما، شروع فعالیت دفتر کودک و نوجوان انتشارات خط مقدم، با تولید کتاب «نامزد گلولهها» به قلم مرتضی سرهنگی است. این اصطلاح «نامزد گلولهها» یکی از تعابیر خود حاج قاسم است که در پاسخ به دعوت به حضور در انتخابات ریاستجمهوری، گفته بود من نامزد انتخابات نمیشوم و نامزد گلولهها هستم. حرف و عقیده ما در انتشارات خط مقدم بر این است که شخصیت حاج قاسم از آن نوع شخصیتهاست که ضرورت دارد نویسندگان قوی دربارهاش بنویسند و کتابهای قوی دربارهاش منتشر شود. همچنین کتابهایی در قالبهای مختلف، از کار برای مخاطب نوجوان گرفته تا کتاب شعر با این موضوع تولید و عرضه شود.
ضعف بسیاری از آثار منتشرشده منحصر به نبود اطلاعات نیست
سعید اوضح، در راستای مباحث مطرح شده در نشست، توضیحاتی بر محور اهداف و فعالیتهای اصلی بنیاد مکتب حاج قاسم، ارائه کرد. او در این بخش از صحبتهایش بر نقش مشاورهای بنیاد در تولید محتوا درباره حاج قاسم تأکید کرد.
ما در بنیاد مکتب حاج قاسم دقت داریم که از انتشار کارهای شتابزده پرهیز کنیم و کارهایی که به نام ما منتشر میشود، تا حد ممکن در شأن سردار باشد و به همین دلیل هم بود که بعد از شهادت سردار سلیمانی وارد بازار تولید انبوه کتاب نشدیم. این توصیه، هم توصیه خود شهید سلیمانی بود و هم توصیه نزدیکان ایشان. حتی حجتالاسلام علی شیرازی هم جایی تصریح کرده بودند که بسیاری از کتابهایی که با موضوع شهید سلیمانی تولید میشوند، کتابهای ضعیف و حاوی اشتباهات فراوان هستند. در این 2 سال کاری که در بنیاد مکتب حاج قاسم انجام گرفته - و دربارهاش هنوز به تفصیل صحبت نشده - این است که هرچیزی که درباره شهید سلیمانی منتشر شده، چه در ایران به زبان فارسی و چه در کشورهای دیگر به زبانهای عربی و انگلیسی را رصد کردهایم؛ این کار بزرگی است.
در بنیاد مکتب حاج قاسم این باور وجود دارد که اگر ما بخواهیم کاری بزرگ درباره شهید سلیمانی انجام بدهیم، اول لازم است آنچه را که تاکنون تولید شده به دقت ببینیم. این 420 عنوانی که در ابتدای این جلسه آمارش را ارائه دادم، تنها عناوینی هستند که از جمهوری اسلامی مجوز گرفتهاند. بسیاری گزارشها در اندیشکدههای آمریکایی و اسرائیلی درباره حاج قاسم، بعد از شهادت ایشان تولیده شده که هنوز کسی به فارسی ترجمهشان نکرده است. ما تلاش میکنیم هر آنچه درباره شهید سلیمانی منتشر شده را مستمر ببینیم. همچنین سعی میکنیم بهعنوان مشاور و راهنما پاسخ سوالات پژوهشگران، محققان و دانشجویان علاقهمند را با کمال میل در اختیار آنها قرار دهیم. البته فقط آنچه در فضای رسمی منتشر و عرضه شده و مشمول پروتکلهای امنیتی نمیشود. ما اینها را جمع و دستهبندی کردیم و برای کسی که بخواهد درباره این موضوع کار کند، نقش مشورت و راهنمایی را پذیرفتهایم. در این 2 سال افراد و ناشران مختلف با بنیاد تماس گرفتند و مشورت خواستند و بنیاد هم در کنار آنها و برای ارتقای کارشان تلاش کرد.
نکته دیگر اینکه دلیل ضعف بسیاری از آثار منتشرشده منحصر در نبود اطلاعات نیست. اطلاعات فقط بخشی از موضوع است. برای تولید کتابهای فاخر در فُرمهایی مثل داستان کودک و نوجوان، نمایشنامه، شعر و.... نیاز به تمهیدات دیگری نیز هست. نکته چهارم این است که دادهها و اطلاعاتی که درباره شهیدی سلیمانی وجود دارد، منحصر به اعضای خانواده محترم شهید نیست. بسیاری از اطلاعات و خاطرات مرتبط با شهید در اختیار دوستان، همرزمان و نهادهای دیگر است و آنها هم برای عرضه کردن یا نکردن این اطلاعات، ملاحظات، سیاستها و دستورالعملهای خودشان را دارند.
حیات پُربرکت شهید حداقل چهار مقطع و فصل مهم دارد. دوران قبل از انقلاب در کرمان، دوران دفاع مقدس، دوران مبارزه با اشرار در قرارگاه قدس و در آخر فرماندهی سپاه سرافراز قدس. درباره زندگی سردار در سالهای پیش از انقلاب، مهمترین کتاب «از چیزی نمیترسیدم» است که دست اول و به قلم خود حاج قاسم است. برای مقاطع دیگر هم اطلاعات متنوعی وجود دارد که باید با یک عزم همگانی و دقت علمی این اطلاعات را روایت کرد.
بهعنوان کسی که همه کارهای منتشرشده درباره شهید سلیمانی را دیدهام، با قطعیت میگویم اگر بنیاد مکتب حاج قاسم نبود، اطلاعات نادرست و غلط از شهید و تحریفاتی که از شخصیت ایشان شده، چند برابر بیشتر میشد. علاوه بر این، تحلیل دقیق آنچه تا امروز منتشر شده هم صورت نمی گرفت. این جمعآوری، دستهبندی و تحلیل آثار منتشرشده، گام اول تولید است. حتی گاهی درباره سال تولد شهید یا تاریخ انتصابش به فرماندهی، بیدقتیهای فاحشی داشتند و حتی بعد از انتشار خاطرات خودنوشته سردار، باز مثلا سال تولد ایشان را که سال 1335 است، گاهی 1337 و گاهی 1333 مینویسند و مواردی از ایندست. بدون بنیاد مکتب حاج قاسم، حجم این خطاها به مراتب بیشتر میشد. حتی گاهی برخی ناشران، ترجمه متون اندیشکدهها یا گزارشهای رسانههای انگلیسیزبان درباره سردار سلیمانی را - که بیشترشان به پیش از شهادت او برمیگردد - عینا منتشر میکنند. میدانیم که بسیاری از این روایتها چقدر مغرضانه و آلوده به کینه است.
نویسندگان قوی درباره شهید سلیمانی بنویسند، زیرا حاج قاسم یک قهرمان است
حسین جودوی، در ادامه بحث از فضای بهوجود آمده در بازار نشر کشور پس از شهادت حاج قاسم صحبت کرد. بازاری برای فروش کتابهای مرتبط با ایشان که ناشران زیادی را برای تولید کتاب در این زمینه تحریک میکند.
با این نظر موافقم که توقع از بنیاد مکتب حاج قاسم فراتر از اینهاست، اما باید برخی موارد را هم درنظر بگیریم. ضمن احترام به همه ناشران و فعالان فرهنگی که در اوضاع دشوار اقتصادی در این عرصه تلاش میکنند، باید پذیرفت که فضای بهوجود آمده از شهادت حاج قاسم بازار خوبی هم برای فروش کتابهای مرتبط با ایشان ایجاد کرده که ناشران زیادی را برای تولید کتاب در این بخش تحریک میکند. در آن چهارصد و اندی کتاب، میبینید که برخی از عناوین کپیشده از فضای مجازی است. یعنی اطلاعات غیررسمی و تأییدنشده موجود در فضای مجازی با تبدیل به کتاب رسمیت پیدا میکند و به منبع رسمی تبدیل میشود و در آینده مشکلات زیادی بهوجود میآورد. باید بسیار تلاش کنیم تا نشان دهیم حرفی که در فلان کتاب گفته شده، نادرست است.
در بنیاد مکتب حاج قاسم، بخش تاریخ شفاهی تازه چهار ماه است که راه افتاده و هرچند شاید دیر بهنظر برسد، اما بههرحال، ماهی را هروقت از آب بگیریم، تازه است. اگر تصمیم با من بود، این بخش همان فروردین 99 کلید زده میشد. اما نکتهای که وجود دارد این است که چند نقطه عطف در زندگی شهید سلیمانی وجود دارد و کسانی که میتوانند درباره این نقاط عطف و مقاطع مختلف زندگیاش صحبت کنند، شناسایی شدهاند. دقت داشته باشیم که حاج قاسم در 65 سالگی شهید شد و زندگیاش فقط به دوران فرماندهی سپاه قدس محدود نمیشود. حتی تا قبل از شروع اتفاقات سوریه، سردار سلیمانی بیشتر بهعنوان یکی از فرماندهان جنگ (یعنی فرمانده لشکر ثارالله) و فقط برای کسانی که در حوزه دفاع مقدس کار میکردند، چهره شناختهشدهای بود و مردم عادی آشنایی چندانی با حاج قاسم نداشتند. جمعآوری خاطرات کل زندگی سردار، عزمی جدی را میطلبد که البته اکنون شکل گرفته است. چارچوب و قواعدی هم برای ضبط تصویری و طراحی تخصصی سوالات زیرنظر متخصصان و تحقیق و تفحص درباره درستی خاطرات بیان شده و صحت صحبتهایی که مصاحبهشوندهها میگویند، نیاز است.
با آقای شیرازی موافقم که قطعا باید پژوهشهای قوی انجام گیرد و نویسندگان قوی درباره شهید سلیمانی بنویسند، زیرا حاج قاسم یک قهرمان است. برای شخصیتی مثل چهگوارا که اصلا در حد و اندازه قیاس با حاج قاسم نیست، سالهاست فیلمها و کتابهای زیادی تولید میشود و روی او مانور میدهند. همچنین از امروز که دومین سالگرد شهید است، باید جمعآوری منابع مرتبط با سردار در دستور کار قرار گیرد که به قول استاد کمرهای کوشش و دقت در جمعآوری آثار بهجای مانده از حاج قاسم، بر حرکت به سمت تولید آثار دربارهاش ارجحیت و اولویت دارد. چه آنکه ممکن است، فرصت صحبت و جمعآوری اطلاعات از برخی کسانی که مثلا با حاج قاسم در دوران دفاع مقدس یا سالهای بعد از جنگ نزدیک و همکار بودهاند به هر دلیلی - مثلا وفات - از دست برود. اما به نیاز مخاطب برای خواندن و دانستن از حاج قاسم هم باید پاسخ داده شود و مخاطب منتظر ما نمیماند تا درباره قهرمانش کار تولید کنیم. وقتی ما این کار را نکنیم، دیگری خواهد کرد. فقط هم نگاهمان نباید به امروز و امسال باشد که نسلهای بعدی هم به داشتن و دانستن از این قهرمان بزرگ نیاز دارند.
از چاپ کتاب خاطرات حجتالاسلام علی شیرازی از حاج قاسم و انتقال این خاطراتها و دانستهها استقبال میکنم و بهنظرم کار بسیار خوبی است. در بنیاد مکتب حاج قاسم هم جریانی راه افتاده و آن جمعآوری تاریخ شفاهی و مصاحبه با کسانی است که هرکدام به نوعی حاج قاسم را در مقطعی از زندگیاش میشناختند. در زندگی این شهید پروندههایی وجود دارد و بعضا باز میشوند، مثل نوع نگاه ایشان به سیاست خارجی که شناخت آن با تکیه به روایت و صحبتهای فقط یک نفر ممکن نیست یا مسائل شرق کشور که میتوانم دربارهاش به تجربه شخصی خودم استناد کنم.
ما چندی پیش، نزدیک به دو هفته به کرمان رفتیم. با کسانی که دهه هفتاد جزو اشرار بودند و بعد حاج قاسم با دادن آب و زمین و امکانات، زندگی تازهای به آنها داد، مصاحبه کردیم. این اطلاعات جمعآوری شده بهزودی به ظرفیت عظیمی تبدیل میشود که میتوانیم از آن برای تولید کارهای قویتر و ماندگارتر درباره حاج قاسم استفاده کنیم.
آقای اوضح اشاره کردند که بنیاد مکتب حاج قاسم در تولید نگاه رقابتی ندارد، اما بهنظرم وظیفه دارد از انتشار محصولات فرهنگی بیکیفیت ازجمله کتاب که بیشترشان فقط برای جذب مخاطب وارد بازار میشوند، جلوگیری کند.
با تعامل و همافزایی اتفاقات بهتری رقم میخورد
علی اکبری مزدآبادی در بخش بعدی صحبتهایش به ضعف پژوهش در تولید کتاب درباره حاج قاسم اشاره و بیان کرد که بیشتر آثار چاپ شده بهصورت جمعآوری اطلاعات پراکنده و یا براساس جستجو در اینترنت بوده و جز چند عنوان، کتاب تولیدی درباره حاج قاسم نداریم.
درباره تولید و انتشار کتاب با موضوع حاج قاسم و بحث بر سر اینکه چه کسی آن را بنویسد و کجا چاپش کند صحبت شد، اما واقعیت است که نمیشود محدودیت ایجاد کرد و جلوی کسانی را که میخواهند کاری تولید کنند، گرفت. مثلا کسی در یکی از شهرستانها نیت میکند که چیزی درباره حاج قاسم بنویسد، پژوهشی میکند و حتی شده با جستجو در اینترنت اطلاعاتی را جمعآوری و درنهایت کاری آماده و منتشر میکند، آیا میشود مانع از او شد و به او گفت که این کار را نکن؟ معلوم است که نه، نمیشود.
از این آمار 420 تایی که به آن اشاره شد، چند مورد واقعا کارهای تولیدی براساس پژوهش میدانی است؟ میدانیم که بیشترشان جمعآوری شده هستند و حتی شاید بشود گفت که جز چند عنوان، کتاب تولیدی درباره حاج قاسم نداریم. گفتم نمیشود مانع شد و محدودیت ایجاد کرد، اما میتوان تولیدات این بخش را مدیریت کرد. مثلا چند ناشر در تعامل با یکدیگر، کار کنند و خروجی بهتری به مخاطب تحویل دهند.
در بسترِ کارهای جزیرهای است که چند کار خوب و بسیاری کارهای سطحی و پراشتباه منتشر میشوند. دقت کنید میبینید که بهجز چند ناشر انگشتشمار، ناشران دیگر هیچکدام کار قوی با موضوع حاج قاسم منتشر نکردهاند. اگر آن تعامل و همافزایی شکل بگیرد و مردم هم بدانند مجموعهای وجود دارد که کتابهای جدی و قابلدفاع درباره حاج قاسم تولید میکند، شرایط عوض میشود و اتفاقات بهتری رقم میخورد.
بحث تحریف شخصیت حاج قاسم موضوعی جدی است
حجتالاسلام هادی شیرازی در بخش پایانی سخنان خود، به دو موضوع مهم توجه به نیاز مخاطب و ضرورت جلوگیری از تحریف شخصیت حاج قاسم پرداخت.
مسأله امروز تشنگی و نیاز مخاطب است. فقط هم بحث نیاز مخاطب نیست، بحث تحریف شخصیت حاج قاسم هم موضوعی جدی است. اگر جایی در کتاب یا روایتی این چهره تحریف شد، باید جلوی این تحریف گرفته شود. باید در مقابل روایت تحریفشده، روایت درست را عرضه کرد و به تعبیر مقام معظم رهبری ما در «جنگ روایتها» هستیم. شما باید روایت درست را زودتر از روایت تحریفشده عرضه کنید.
سوال ذهن مردم، سال تولد حاج قاسم یا شروع فرماندهیاش در سپاه قدس نیست، سوالشان این است که چرا وارد سوریه شدیم؟ چرا وارد عراق شدیم؟ ما باید روایت خودمان در پاسخ به این پرسشها را روی میز بگذاریم، کاری که آمریکاییها مشغول انجام آن هستند، زیرا آینده ملتها در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و تمامی عرصهها به روایتها پیوند خورده و تقویت جریان مقاومت چه در ایران و چه در عراق، جز با آگاهی از زحماتی که حاج قاسم و دیگر فرماندهان این جبهه کشیدند، ممکن نیست؛ همانطور که تحریف آنچه روی داد، به تضعیف این جبهه میانجامد. تبیین مکتب شهید سلیمانی و سد کردن راه تحریف بر عهده بنیاد مکتب حاج قاسم است. بهنظرم وجود کارهای ضعیف، ضرر و زیانی ایجاد نمیکند، به شرطی که کارهای قوی تولید و عرضه شده باشند. اینجا نقش بنیاد مکتب حاج قاسم که در نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته، اهمیت دارد.
با تحلیل و تبیین آثار میفهمیم که کجا ایستادهایم
سعید اوضح نیز در جمعبندی مباحث، بر جلوگیری از تولید آثاری با کیفیت پایین و یا بدون سند و منبع معتبر به بهانه عقب نماندن از «جنگ روایتها» تأکید کرد.
«جنگ روایتها» که در صحبتهای آقای شیرازی بود را قبول دارم و حرف درستی است که ما یعنی همه دلسوزان و علاقهمندان به حاج قاسم و انقلاب و جبهه مقاومت، باید زودتر از دیگران روایت خودمان از شهید سلیمانی را ارائه بدهیم. اما این نگاه نباید مجوزی برای انتشار انبوه کتابها، به آن شکل نازل و بازاری باشد. در واقع اینکه در جنگ روایتها هستیم، دلیل نمیشود با عجله تعداد زیادی کتاب درباره شهید سلیمانی تولید کنیم و شاهد سیل کتابهایی باشیم که حق مطلب را درباره سردار ادا نمیکنند. از خود تولیدکنندگان این کتابها - که آثاری بدون سند و مدرک محکم منتشر کردهاند - که بپرسیم، از همان منطق، یعنی نیاز و ضرورت به تولید کتاب درباره شهید سلیمانی صحبت میکنند. بنیاد مکتب حاج قاسم، تا جایی که من در این دو سال دیدم تلاش کرده آنچه را که هست تحلیل کند و این دستاورد بزرگی بوده است، چون براساس این تحلیل و تببین میفهمیم که کجا ایستادهایم. همین آگاهی از جایی که ایستادهایم، یکی از مقدمات تولید کتاب خوب با موضوع حاج قاسم است. همچنین بنیاد وظیفه حفظ و نشر آثار سردار سلیمانی را بر عهده دارد و درباره آنچه به خانواده ایشان مربوط است هم تمهیدات محکمی و دقیقی انجام گرفته است.
اینکه بهنظر میرسد چون تاکنون کتابی براساس گفتههای اعضای خانواده ایشان منتشر نشده، دلیل بر این نیست که در دو سال گذشته کاری هم در این زمینه انجام نشده باشد. شاید در سال سوم شهادت، کار منتشر شود که همه کتابهای قبلی را ذیل خودش قرار دهد. در این دو سال هم در حوزه تاریخ شفاهی و هم در بخش پیشتولید چند کتاب مهم کارهای زیادی انجام شده، اما درباره زمان و چگونگی انتشار این کتابها، بنیاد مکتب حاج قاسم تصمیمگیری خواهد کرد.
متواضعانه از نکاتی که دوستان حاضر در نشست مطرح کردند، استفاده خواهیم کرد و مباحث مطرحشده را ناشی از محبت و علاقه دوستان به شهید عزیزمان میدانیم. میتوان با برگزاری جلساتی مشابه آثار منتشرشده را به دقت تببین و تحلیل کرد.
نظر شما