نویسنده این کتاب، فرزند شهید «محمدعلی محمدینژاد» کارمند اداره راه است که در عملیات کربلای 5 راننده لودر و سنگرساز بیسنگر بود و در یکی از پاتکهای سنگین دشمن در شهریور 1366 زمانی که یاسر 6 ماهه بود، به درجه رفیع شهادت نائل شد. یاسر محمدینژاد حالا معلم است و بعد از شرکت در کلاسهای آموزشی داستاننویسی، دست به قلم برده است و «پایکوب» روایت زندگی شهید مدافع حرم شیخ محمد رضایی را به رشته تالیف درآورده است.
در معرفی این کتاب آمده است: «بعضی آدمها را نمیشود با خواندن چند صفحه کتاب و یا با دیدن چند مستند شناخت. برای فهمیدن و شناخت بعضیها باید با آنها زندگی کرد و قدم به قدم همراه شد ولی افسوس که همیشه زود دیر میشود! توقع ندارم که با خواندن این چند صفحه کتاب شیخ رضایی را بشناسی چون خود من هم که ساعتهای زیادی مصاحبه با دوستان همرزم شهید داشته ام و فیلمها و دست نوشتههای شهید رضایی را خوانده ام هنوز نمیتوانم به جرأت بگویم که او را شناخته ام! این کتاب فقط برگ سبزی است تحفه درویش.»
یاسر محمدینژاد در گفتوگویی با خبرنگار ایبنا به بهانه انتشار این کتاب، ضمن اشاره به اینکه از سالهای جوانی به کتاب و کتابخوانی علاقه داشته ولی پس از ورود به حرفه معلمی، موضوع کتابخوانی و داستاننویسی را به صورت جدیتر ادامه داده است، میگوید: بعد از ورود به شغل معلمی و وارد شدن به میدان تربیت آیندهسازان این مرز و بوم فعالیتهایم در این عرصه بیشتر شد و بهطور حرفهای در کلاسهای داستاننویسی شرکت کردم.
وی درباره «پایکوب» اولین کتابش اضافه میکند: «پایکوب» حاصل مصاحبه با خانواده، دوستان و همرزمان شهید «شیخ محمدرضایی» است؛ وی که ساکن مشهد و دارای تحصیلات حوزوی بود، با شروع اتفاقات سوریه و تشکیلات فاطمیون، جزو اولین گروهای اعزامی به منطقه بود که در حوزه فرهنگی لشکر فاطمیون مشغول فعالیت میشود.
محمدینژاد ادامه میدهد: همرزمان شهید رضایی، شخصیت وی را بسیار تاثیرگذار معرفی کردند؛ با وجود اینکه فرمانده نبوده اما رزمندگان از وی حرفشنوی داشتند و علیرغم اینکه وی مسئول فرهنگی و همچنین روحانی بود اما همیشه در خط یک درگیری و همراه بچهها بوده است.
وی با اشاره به علاقه شخصی مطالعه آثار ادبیات پایداری و دنبال کردن کتابهای این حوزه، میگوید: در خصوص این کتاب ابتدا مصاحبه و گفتوگوها جمعآوری و سپس تنظیم و تدوین نهایی با راهنمایی اساتید انجام و در نهایت به برکت خون این شهید عزیز، کتاب به چاپ رسید.
محمدینژاد همچنین میگوید: یک مجموعه داستان کوتاه نیز آماده چاپ دارم ولی در این شرایط فعلا تصمیمی برای انتشارش ندارم.
وی با اشاره به وضعیت داستاننویسی در مشهد میگوید: در کل میتوان گفت که وضعیت بدی در این حوزه وجود ندارد و با ورود جوانان علاقمند در این حوزه و برگزاری کارگاههای داستاننویسی، نویدبخش روزهای بهتری برای داستان مشهد است. البته باز هم نقش کمرنگ مسئولان حوزه داستاننویسی و حمایت نکردن برخی از مسئولان در برخی از مواقع خودنمایی دارد. به طور مثال اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر دستگاههای فرهنگی که در حوزه داستاننویسی مسئول هستند، حمایت چندانی در این باره انجام نمیدهند، با این حال نویسندگان قلم بر زمین نگذاشتند و با جدیدت در حال ادامه این مسیر هستند.
محمدینژاد با بیان اینکه برای ارتقا فرهنگ کتابخوانی رسانهها نقش مهمی دارند و از کنار فضای مجازی نباید به راحتی گذشت، میگوید: نسل جدید نسل روشنتری نسبت به نسلهای قبل است؛ آموزش و پرورش توجه بیشتری به کتابهای غیردرسی باید داشته باشد و نباید فقط تمرکز روی کتابهای درسی باشد. باید برنامههای کتابخوانی در مدارس گذاشته شود تا بچهها با ادبیات و کتابخوانی آشنا شوند.
وی ادامه میدهد: فارغ از بحث اجبار و نمره و سنجش، به طور کلی کتابهای درسی سرد و خشن هستند و دانشآموزان برای نمره گرفتن آنها را مطالعه میکنند. ولی کتابهای ادبی و غیردرسی لطیفتر هستند و لذت بیشتری را به مخاطب منتقل میکنند. آموزش پرورش باید راهکار آماده کند تا معلم بتواند در این بستر نسل آینده را بیشتر به سمت کتاب و ادبیات هدایت کند و بچهها اگر از سالهای اولی که وارد مدرسه میشوند، شرایط طوری باشد که استفاده از کتاب غیردرسی هم در دستور کار معلمها قرار بگیرد، قطعا نسلی کتابخوان و آشنا با ادبیات خواهیم داشت؛ ولی متاسفانه با چارچوبهای فعلی عملا معلمها نمیتوانند زیاد در این قضیه تمرکز کنند.
نظر شما