محمدحسین علیجانزاده با بیان اینکه شهید کاظمی مدیریت در صحنه و جهادی داشته، گفت: ایشان بعد از جنگ هم جزو نیروهای کلیدی سپاه بوده که پس از پذیرش قطعنامه، مسئولیت برقراری امنیت در کردستان را برعهده میگیرد و هنر ایشان این بوده که پس از جنگ نیز برای تداوم امنیت کشور تلاش میکرد و در حوادث مختلف ازجمله زلزله بم حضور تأثیرگذار داشته است.
فیلم و صوت آخرین لحظات حیات شهدای نیروی زمینی و هوایی سپاه و صدای دلنشین سردار شهید کاظمی در این حادثه تلخ به یادگار ماند؛ «بسم ا... الرحمن الرحیم، حدود یک ساعت و سی دقیقه است رو آسمونیم، موتور نداریم و با سلام و صلوات ایشالا میریم میشینیم ارومیه و ایشاالله که به خیر بگذره، اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أن محمد رسولالله»، یکی از حاضرین: «صلوات بفرستین (صلوات دسته جمعی) اللهم صلی علی محمد و آل محمد» و در نهایت صدای حاج احمد بود که با ذکر یا علیابن ابیطالب، یا علیابن ابیطالب، یا حسین» عاشقانه به دیدار یاران شهیدش پیوست و در شهر مهدی باکری اجر تلاشهای بیوقفه خود را از پروردگار گرفت. او به همراه ۱۱ تن از همرزمانش در ایام عرفه به شهادت رسیدند و به شهدای عرفه معروف شدند.
رفاقت شهید احمد کاظمی و سپهبد شهید قاسم سلیمانی زبانزد بود. این دو شهید که فرمانده لشکرهای مهم در دوران دفاع مقدس بودند. دوستی خود را از زمان جنگ حفظ کرده و برای شهادت لحظهشماری میکردند. احمد کاظمی از دوست دیگرش پیشدستی کرده و 14 سال زودتر از حاج قاسم به رفقای شهیدش پیوست.
خاطرات و روایت زندگی شهید احمد کاظمی، از آغاز تا پرواز در کتابی با عنوان «حاج احمد» به کوشش محمدحسین علیجانزاده به رشته تحریر درآمده است. خاطرات ناگفته و جدید از زوایای زندگی، دوران کودکی تا مبارزات انقلابی حاجاحمد، خاطرات دوران آموزشهای چریکی در سوریه و لبنان، حضور پرماجرا در کردستان، چگونگی عزیمت به جنوب و تشکیل تیپ هشت نجف اشرف، حضور در عملیاتهای مختلف و رشادتهای این شهید بزرگوار از ویژگیهای این اثر است.
در ادامه گفتوگو با محمدحسین علیجانزاده نویسنده این اثر را میخوانیم.
رفتن به سمت شهدا و نوشتن از چنین شخصیتهایی مانند شهید احمد کاظمی کار سادهای بهنظر نمیرسد، چطور شد تصمیم گرفتید درمورد ایشان بنویسید؟
شهید کاظمی از عناصر برجسته دفاع مقدس و سالهای بعد از دفاع مقدس درعرصه نیروهای مسلح و درعینحال بهعنوان فرمانده جهادی شناخته میشود که با کمترین امکانات، بزرگترین کارها را خلق کرد. ویژگی که شهید احمد کاظمی دارد، ویژگی منحصربهفردی است که جزو نیروهای خلاق و مبتکر شناخته میشدند، از این جهت نوشتن درمورد ایشان برای من جذابیت داشت. درعینحال انگیزههای دیگری در کار بود. شهید از جنبههای خانوادگی، فردی، اجتماعی و سیاسی و حتی خاطرات دوران دفاع مقدس که کمتر به آنها پرداخته شده در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است و سالگرد پانزدهم شهادت ایشان، این کتاب چاپ شد. بعدها طرحهای جدیدتر برای آن درنظر گرفته شد.
از چه قالبی برای نگارش اثر بهره بردهاید؟
سعی کردهام کتاب در قالب داستان تألیف شود. هرچند خط داستانی به آن معنا ندارد و بهصورت توالی تاریخی به بیان زندگینامه شهید پرداخته شده و از کودکی شروع میشود، دوران انقلاب تا دوران دفاع مقدس و بعد هم مسئولیتهایی که بعد از دفاع مقدس داشتهاند تا زمان شهادتشان؛ دوره عمر ۴۵ ساله شهید کاظمی را شامل میشود.
آیا روایتها کاملا مستند است یا تخیل هم در آن بکار رفته است؟
میتوان گفت بیشتر مستند است و در رابطه با تخیل باید مرز آن مشخص باشد. زمانی که میخواهیم رمان بنویسیم و یک شخصیت خلق کنیم به تخیل نیاز داریم. اما گاهی فقط فضاپردازی میکنیم. مثلا اگر خاطرهای از یک فرمانده در جبهه ذکر میشود، نیاز است که با اتکاء ذهنی، خاک، آب و هوای منطقه را ترسیم کرده و حالتها و رفتار شهید را در آن صحنه توصیف کنیم. این هم یک نوع تخیل است نه به این معنا که بخواهیم به شخصیت شهید یا به خاطره، مطلبی اضافه کنیم. درکل، تخیل، توصیف و صحنهپردازی در کتاب بهکار رفته و بعضی از دیالوگهایی که نقل شده، مقداری تغییر پیدا کرده است.
درعینحال کتاب هنوز جای بازنمایی دارد و در آینده نزدیک، بخشی از خاطرات احصاء شده که در کتاب نیامده و یک سوم از خاطرات را شامل میشود، قرار است به کتاب اضافه شود و یا در قالب جلد دوم منتشر شود و مجموعه سخنرانیها، مصاحبهها و مستندها در اثر درج میشود و کار جذابتری را شاهد خواهیم بود.
آیا خاطرهای بوده که بخواهید در کتاب بیاورید، اما این امکان وجود نداشته باشد که در کتاب درج شود؟
تعداد خاطرات زیاد است و قطعا برخی خاطرات در کتاب درج نشده، اما سعی بر این بوده که در جلد بعد انعکاس داده شود.
از چه منابعی استفاده کردید؟
برای ثبت خاطرات شهدا بالاخص شهدای شاخص، سه منبع وجود دارد. یک منبع، خانواده درجه یک شهید، یک منبع، رزمندگانی که در صحنه حضور داشتند و منبع دیگر دوستان نزدیک شهید هستند. این سه منبع کاملا قابل تفکیک هستند. زیرا یک سری اشخاص در صحنه هستند که هیچ قرابتی با شهید ندارند و از زاویه دید خودشان قصه را روایت میکنند، بخشی از خاطرات مربوط به دوستان شهید میشود که انس و الفت بیشتری با شهید داشتهاند و مجموعه این موارد سعی شده در کتاب آورده شود.
درباره نقش شهید کاظمی در دوران دفاع مقدس بگویید. آیا مطالبی ناگفته یا کمتر گفته شده از شهید کاظمی در کتاب آمده است؟
شهید کاظمی بهعنوان مقتدرترین فرمانده دوران دفاع مقدس شناخته شده، ولی متأسفانه کمتر به ایشان پرداخته شده است. شاید شهید باقری بهعنوان تئوریسین و ایدهپرداز عملیاتهای جنگی شناخته شده باشد، اما در ادامه یکی از چند نفری که مجری قوی بود و میتوانست، عملیاتها را در دوران دفاع مقدس پیش ببرد، شهید کاظمی بوده است. هر جا اسمی از عملیات موفقی برده میشود، شما نقش شهید کاظمی را میبینید که قوی و جان برکف وارد عمل میشد و به عنوان فاتح خرمشهر هم شناخته میشود. اینها نکات برجستهای است که از دید دشمن مغفول نمانده و مطمئن هستیم که در این سالها روی شخصیت شهید کاظمی بهصورت ویژه کار میکردند.
ایشان بعد از جنگ هم جزو نیروهای کلیدی سپاه و کسی بوده که بعد از جنگ که قطعنامه پذیرفته میشود نیز در زمانی که کردستان کماکان ناامن بوده، تنها کسی که مسئولیت قبول میکند و میگوید من کار را در شمال غرب کشور تمام میکنم، شهید کاظمی بوده است. در دوران جنگ فرماندهان مختلف در قرارگاه حمزه حضور داشتند و هنری نیست، چون جنگ بوده، اما بعد از جنگ در دوران امنیت و آرامش اگر بتوانیم امنیت را تداوم دهیم به عنوان یک ابتکار شناخته میشود. شهید کاظمی به منطقه شمال غرب رفت و بعد از جنگ در سال 68 و 69 قبول زحمت کرد و تا سال 75 در قرارگاه حمزه ایفای نقش کرد. اینها نکات بسیار بااهمیت است.
درعینحال شهید کاظمی دل رئوفی داشته و به فکر همنوعانش بوده، مثلا در حادثه بم، اولین فرمانده که وارد عمل میشود، شهید کاظمی است که همراه با حاجقاسم سلیمانی به این قضیه ورود پیدا میکنند. اولین عنصر حکومتی جمهوری اسلامی که برای حمایت از زلزلهزدگان در منطقه حضور یافت، حاج قاسم سلیمانی سلیمانی بود که البته ایشان از اهالی منطقه و فرمانده سپاه قدس بودند و طبیعی بود که خودشان را به محل برسانند، اما یک فرمانده به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه، اینگونه ایفای نقش کند و در 24 ساعت اول بروز حادثه، کل مجروحان را سازماندهی کند، خیلی حائز اهمیت است. ایشان تمام هواپیماها را فرا خوانده بود و در فرودگاهی که زلزلهزده است و هیچ باند فرودی ندارد و تمام پروازها نیز در شب اتفاق افتاده چگونه راهبری و هدایت میشدند که اینها به هم برخورد نمیکردند؟ شهید کاظمی فقط کارش این نبود که پروازها را ساماندهی کند، همزمان داخل شهر، کامیونها، جنازهها و مجروحان را ساماندهی میکرد و مشخص میکرد که پروازها به کدام استان بروند. این نوع مدیریت، مدیریت در صحنه و جهادی است.
بهنظر شما عملکرد ما به صورت میدانی در این چهل سال گذشته در زمینه روایتگری از افراد که در دوران جنگ و پس از آن تأثیرگذار بودند، چقدر علمی و قرین به صحت است؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با خانواده شهدای سلامت گفتند: «خودتان تاریختان را روایت کنید». این حرف سالهای سال است که گفته میشود، اما آن حرکتی که باید اتفاق بیافتد صورت نگرفته است. اولین نکته اینکه تاریخ 150 سال اخیر کشورمان باید ذکر شود. درمورد تاریخ مشروطه و تاریخ جابجایی قدرت در اواخر دوران قاجار، روایت صحیح نداریم یا مثلا درمورد قحطی بزرگ، هیچ سندی منعکس نشده، قحطی که انگلیسیها باعث شدند، قریب به 8 تا 10 میلیون نفر از مردم کشور ما از بین بروند و درباره این مسئله عجیب تاریخی که در 100 سال اخیر روی داده، ردپای ضعیفی داریم و این موضوع، جای تاسف دارد.
همین نگاه را اگر پیش برویم به دوران مشروطه و جابجایی قدرت در دوران رضاخان و بعد از آن مظلومیتهایی میرسیم که هیچ سندی درباره آنها وجود ندارد مثل مسجد گوهرشاد و بحث حجاب، اینها تاریخهایی هستند که روایت نکردهایم و اگر سندی باشد از سوی انگلیسیها و شرقشناسان نوشته شده است.
بارها گفته شده که جنگ و دفاع مقدس باید روایت شود، اما غیر از چند مرکز، بقیه کار خاصی انجام ندادهاند و بعد از جنگ هم روایتها آنطور که باید اتفاق نیافتاده و در موضوع 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی دیده میشود که چون روایت دقیقی در دست نیست، این مسئله که معروف به انقلاب دوم هست، مغفول مانده است.
حال در فضای علمی طی چند سال گذشته چقدر میتوانیم به علمیبودن و مسئلهمحور بودن اصل روایتها اطمینان داشته باشیم و بگوییم این کارنامه ماست؟ در بحث روایت جنگ و دفاع مقدس هنوز هم با گذشت سی و اندی سال از پایان جنگ، کیفیتی که باید در پرداخت سوژهها داشته باشیم وجود ندارد. به عنوان کسی که در حوزه ایثار و شهادت مطالعات و آثاری داشتهام به نظرم ما هنوز از نظر نوع پرداخت به وحدت رویه نرسیدهایم.
در سالهای اخیر، کتابهایی مثل «دا»، «پایی که جا ماند» تا کتاب «تنها گریه کن»، کتابهایی هستند که دارای روایتهای یکدست و مطلوب هستند، اما آیا همه آثار از این وحدت رویه پیروی میکنند؟ پاسخ خیر است. آیا جایی هست که این خط مشیها را تعیین کند؟ باز هم پاسخ خیر است. در مورد مباحث مقاله و کارهای علمی یک وحدت رویه از نظر دستوری داریم، اما در پرداخت قصهها اینگونه نیست، البته نه اینکه به معنای مطلق نباشد، اما به معنای مشخص، نثر یکدست و استاندارد وجود ندارد و این خود، معضل است.
از جهت گستردگی موضوع، خیلی از کشورها درگیر جنگ بودهاند و در 100 سال اخیر، ادبیات روسی، آمریکایی، آلمانی و فرانسه را که مطالعه میکنیم، مسئله جنگ و صلح جزء شاخصهای ادبیات جهان است. حالا فکر کنید ما چقدر توانستهایم از این فضا استفاده کنیم؟ در حالیکه ما هم این گستره موضوع را داریم. مثل موضوع «زنان در جنگ»، «پشتیبانیهای جنگ» و «آوارگان جنگی»، اما هیچکس در این زمینه کار متفاوتی انجام نداده است. موارد مختلف وجود دارد تا به عناصر جنگ میرسیم مثل شهید کاظمی و هنوز هم خیلی از سرداران هستند کتابی درباره آنها نگاشته نشده است. از نظر علمی نیز کیفیتی که آثار باید داشته باشد، ندارد. البته تلاشهایی هم صورت گرفته و پیشرفتهایی حاصل شده، انگیزهها خوب است. انشاءلله به فضای مطلوبتر برسیم. هر چند خیلی جای کار وجود دارد، چون جنگ امروز، جنگ روایتهاست.
بهنظر شما کتاب «حاج احمد»، قابلیت این را دارد که در قالب فیلمنامه ارائه شود؟
این کتاب، کتابی است که قابلیت تهیه فیلمنامه آن وجود دارد. کل زندگی شهید کاظمی را پوشش داده و از دل همین کار میشود، داستانهای جذاب استخراج کرد و در قالب رمان جدیدتر نگاشته شود.
نظر شما