ابتدای داستان با شرح وضعیت عمران که از تشنگی و خستگی در حالتی بیرمق و وهم آلود در بیابان افتاده آغاز میشود. عمران تشنه است و خسته و مجروح از راه طولانی. ناگهان مردی را میبیند که «زانو میزند بالای سرش. دستش را آهسته زیر چانه عمران میگیرد و صورت عمران را بالا میآورد. عمران در بهت نگاهش میکند. مرد میگوید: آیا تو عِمران پسر داوودی؟»
«اقیانوس مشرق» رمانی است که در زمان حضور امام در طوس اتفاق میافتد. شخصیت اصلی داستان جوانی که به دنبال چشمه آب حیات است، در بیایانی گرفتار میآید و به عنایت امام رضا ع از بیابان نجات پیدا کرده و با پیرمردی از شیعیان امام آشنا میشود. در مسیری با پیرمرد همراه میشود و با او و دیگران درباره امام رضا علیه السلام و مسئله امامت گفتوگو میکند. ماجراها و حادثههایی که در رمان اتفاق میافتد گفتوگوها را زیبا کرده و آنها را از حالت تصنعی خارج کرده است. این رمان بر پایه کتب حدیثی معتبری چون کافی، ارشاد بنا شده است.
«اقیانوس مشرق» جایزه کتاب سال پژوهشهای دینی و همچنین جایزه کتاب سال رضوی در شاخه رمان در سال 1392 را کسب کرده است.
مجید پورولی کلشتری، نویسنده، مدرس و از داستان نویسان جوان انقلاب اسلامی متولد سال 1354 است و تاکنون علاوه بر «اقیانوس مشرق» آثاری همچون «فرشتهای در برهوت»، «ماه خاتون»، «گریههای مسیح»، «پسران دوزخ؛ فرزندان قابیل»، «من سرباز بشار نیستم»، «مردی که پروانه شد» و «باغ مخفی» را منتشر کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
عِمران، زیر تیغ آفتاب، چونان ماری که زخم خورده باشد، افتاده بر خاک تفتیدۀ کویر، با جامهای دریده و مُندَرِس، غَلتان و خیزان، خود را پیش میبَرد. دهانش به دهانِ ماهی از دریا دورماندهای میماند که پیِ آبی که نیست، مدام بازوبسته میشود و در نهایتِ بی صدایی آب میطلبد.
دستهای استخوانی و رنجورش را پیشتر از تن خستهاش بر خاک میگذارد و خود را پیش میبَرد و رَمل برهوت را میشکافد. ردِّ خشکیدهای از خون بر بازویش پیداست، نفسهایش کِشدار و خَشدار، نوبت به نوبت از دهان خشکیدهاش بیرون میآید. لبهای تَرَک خورده و وَرَم کردهاش از بی آبی سپید شده است. به یک باره سایهای بر سرش میافتد...
اضافه میشود، کتاب «اقیانوس مشرق» به قلم مجید پورولی کلشتری را سال 1396 انتشارات عهد مانا در 208 صفحه قطع رقعی منتشر و تاکنون بیش از 13 چاپ از این اثر منتشر شده است.
نظر شما