شحنهتبار با اشاره به سابقه دوستی و همکاریاش با یداللهی، شخصیت و صمیمیت او را ستایش میکند و میگوید: «او بهترین انتخاب برای دوستی بود. تمام اطرافیان، دوستان و حتیخانوادهاش گواهی میدهند که افشین، بیشتر دوست لحظات غم و سختی آدم بود، تا هنگام شادیها.»
مدیر انتشار شمع و مه، ترجمه موفق ترجمه آثار یداللهی به سه زبان زنده جهان را مدلول سادگی و همهفهم بودن شعرهای آن شاعر فقید میداند و معتقد است که این ویژگی میتواند ترجمه و انتشار این آثار را به سایر زبانهای خارجی نیز تضمین کند. در ادامه خواننده گفتوگوی ما با افشین شحنهتبار هستید:
سابقه آشنایی شما با زندهیاد افشین یداللهی به چه دورهای برمیگردد؟
آشنایی من با مرحوم افشین یداللهی، به خیلی سال پیش برمیگردد؛ زمانی که هر دو در شهرک اکباتان ساکن بودیم؛ یعنی قبل از اینکه ما بخواهیم شاعر و نویسنده و ناشر باشیم و به طور کلی در حوزه ادبیات فعالیت کنیم. البته وقتی افشین در حوزه فرهنگ و کتاب و شعر وارد شد، رابطه ما نیز نزدیکتر شد؛ چراکه من هم در همین حوزه کار میکردم.
این آشنایی ادامه داشت؛ تا اینکه حدوداً 10 سال پیش ما تصمیم گرفتیم آثار او را به زبانهای دیگر ترجمه کنیم. از آن به بعد، رابطه ما با هم بیشتر از قبل صمیمانه شد و این روابط صمیمانه تا پایان زندگیاش ادامه داشت. در مجموع میتوانم بگویم رابطه ما، رابطهای قوی و نزدیک بود؛ چه در حوزه کار و چه در حوزه دوستی.
در طول این سالها، چه شاخصههایی در شخصیت و منش یداللهی برای شما برجسته و تاثیرگذار بود؟
افشین دو کاراکتر شخصیتی متفاوت داشت. اول اینکه او یک شخصیت آکادمیک و بسیار حرفهای و جدی در کارش بود که بیشتر افراد هم با این شخصیت او را میشناختند. بینهایت در کارهایش منظم و دقیق بود. در قرارهایش، بسیار خوشقول بود و در عملی کردن هر تصمیمی که میگرفت، پشتکار فراوانی بهخرج میداد.
اما بعد دوم شخصیتی که داشت، به روابط صمیمانهای که با دوستانش داشت برمیگشت. او بهترین انتخاب برای دوستی بود. تمام اطرافیان، دوستان و حتیخانوادهاش گواهی میدهند که افشین، بیشتر دوست لحظات غم و سختی آدم بود، تا هنگام شادیها. او همیشه در سختیها و مشکلات، کنار دوستانش بود و به آنها کمک میکرد.
در کنار این مسائل، شوخطبعی اقشین یداللهی نیز بینظیر بود و این شاخصه را نمیتوان در هرکسی جستوجو کرد. انسان بسیار طناز و خوشاخلاقی بود. همچنین به عنوان کسی که شاید بیشترین سفر خارجی را با او داشتم میگویم؛ که او یک همسفر عالی بود.
کمی از روند ترجمه و انتشار آثار وی به زبانهای مختلف توضیح دهید؟ چه شد که چنین تصمیمی گرفتید و تجربه شما در این مسیر چه بود؟
ما اول قصد داشتیم گزیدهای از اشعار افشین را منتشر کنیم. به همین خاطر فرایند انتشار آثارش کمی طول کشید؛ اما بعد تصمیم گرفتیم یکی از کتابهایش را ترجمه و منتشر کنیم. اولین بار کتابی از او را به زبان روسی ترجمه و منتشر کردیم که زمان انتشارش به 10 یا 9 سال پیش برمیگردد. بعد از اعمال اصلاحات، در نمایشگاه مسکو 2014 یا 2015 بود که برنامهای برای معرفی این کتاب برگزار کردیم. این اولین تجربه من از ترجمه آثار افشین به زبانهای دیگر بود.
چه شد که در اولین گام، زبان روسی را برای ترجمه کردن آثار وی انتخاب کردید؟
دلیلش این بود که آن زمان، خانم الهه کسمایی، دانشآموخته زبان روسی از قبل آثار افشین را به زبان سیرلیک و روسی ترجمه کرده بودند. ما فقط با کمک بعضی از دوستان، ترجمههای وی را بازبینی و اصلاحاتی را در آن اعمال کردیم. هدفمان هم از انتشار کتاب به یک زبان خارجی، این بود که ببینیم اساساً این کار نتیجه میدهد یا نه. که خوشبخانه نتیجه خوبی هم از آن گرفتیم، بازخوردهایی که در نمایشگاه مسکو گرفتیم و جالب است بدانید که به دلیل استقبال خوبی که از این آثار شده بود، افشین بهعنوان میهمان ویژه به مراسم کتاب سال روسیه نیز دعوت شد. این شد که در ترجمه و انتشار آثارش به زبانهای دیگر نیز مصر شدیم.
ویژگی آثار یداللهی در بوته ترجمه چه بود؟
در همان تجربه اول، متوجه شدیم که کارهای افشین، بسیار ترجمهپذیرند؛ یعنی بدون اینکه فرم و زبان کارها بههم بریزد، قابل ترجمهاند. ما متوجه شدیم سادگی آثار او، باعث همهفهم شدن ترجمهها در زبانهای مقصد میشود و همه قشر آدمی میتواند با آنها ارتباط برقرار کند. این امتیاز بزرگی بود و شما حتما میدانید که بسیاری از آثار کلاسیک ایرانی، چندان قابلیت ترجمه ندارند و در ترجمه، بخشی از ظرفیتهای شعری خود را از دست میدهند. شعر نو فارسی اما ترجمهپذیرتر است و همین شد بعد از آن تصمیم گرفتیم با همکاری خانم کارولین کراسکری که یک ایرانشناس آمریکایی و مترجم هستند، کتاب «روزشمار یک عشق» افشین را به زبان انگلیسی هم ترجمه و منتشر کنیم. کار بسیار سختی بود و سختگیریهای دوطرف، چالشهای زیادی را به همراه داشت. نهایی شدن کار، تقریبا یک سال و نیم زمان برد؛ اما ترجمه بسیار خوبی از آب درآمد و کتاب چاپ شد.
بعد از آن بود که تصمیم گرفتم نسخه فرانسه این کتاب را هم چاپ کنم. این کار با همکاری و ترجمه خانم میترا فرزاد که استاد دانشگاه مهندسی پاریس هستند، نسخه فرانسه کتاب «روزشمار یک عشق» را هم به چاپ رساندیم.
برنامههای متعددی را هم برای رونمایی و معرفی این کتابها در سایر کشورها برگزار کردید.
بله. در سال 2015 مراسمی داشتیم از رونمایی نسخه فرانسوی کتاب افشین یداللهی که در نمایشگاه کتاب پاریس برگزار شد. برنامه خیلی خوبی بود و خود افشین نیز در آن حضور داشت. در واقع ما روشی را پیش گرفتیم تا علاوه بر کتاب، توانستیم موسیقی ایرانی را نیز به علاقهمندان معرفی کنیم. به عنوان کسی که هشت سال است در نمایشگاه کتاب پاریس شرکت کرده است، میگویم که آن مراسم، یکی از پربازدیدکنندهترین مراسمی است که در این نمایشگاه، حول محور اثر یک نویسند یا شاعر ایرانی برگزار شده است. بعدها همین کتاب، در جشنواره ادبی FICEP شرکت داده شد که البته در آن زمان، دیگر افشین در قید حیات نبود. یکی دیگر از برنامههایی هم که قصد برگزاریاش را داشتیم، در دانشگاه لندن بود. قرار بود کتاب در قالب جلسهای با حضور افشین و خانم کراسکی، معرفی شود و زمان زیادی طول کشید تا هماهنگیها لازم برای برگزاری این برنامه، صورت بگیرد. از جمله این موارد، گرفتن ویزا برای افشین بود که خیلی زمان برد. قرار بود 28 اسفندماه 1396، یعنی آخرین سال زندگی افشین، این مراسم برگزار شود. آماده سفر بودیم که متاسفانه در 25 اسفندماه، آن اتفاق تلخ رخ داد. البته بعدتر من در غیاب افشین، این برنامه را برگزار کردم.
آیا برنامهای برای ترجمه و بازنشر آثار افشین یداللهی دارید؟
بله. ما همچنان کار را ادامه میدهیم. اصلا قرار ما از اول، ترجمه بهنوبت آثار افشین بود که خب با آن حادثه تلخ، تا حدودی برنامههای ما با تعویق و تاخیر همراه شد؛ ولی در هرصورت، روند ترجمه و انتشار آثار افشین یداللهی را قطعاً ادامه خواهیم داد. حداقل بهعنوان یک دوست قدیمی، دینی که به گردن من داشت را با انتشار تمام آثارش ادا خواهم کرد.
نظر شما