مرتضی امیریاسفندقه، دستیار ویژه شهردار تهران در حوزه ادبیات و شعر فارسی درباره ظرفیتهای دفتر شعر و سرود صدا و سیما معتقد است: «مدیران حوزه موسیقی میتوانند پلی باشند مطمئن برای آشتی شعر و موسیقی با شهر و شهر با شعر و موسیقی.»
مرتضی امیریاسفندقه، دستیار ویژه شهردار تهران در حوزه ادبیات و شعر فارسی: «فردا برادرم علیرضا قزوه برای جلسه معارفه خویش بهعنوان مدیر دفتر موسیقی و سرود در صدا و سیما حاضر میشود به این مخلص فرمودند که ساعت یک در مقر معلوم حضور یابم از قضا این مخلص فردا در خانه جاودانیاد اخوان در مراسمی و محفلی با یاد قهرمان باید و به شرط حیات حضور به دل رسانم در این محفل سعید یوسفنیا به همراهی سه شاعر صاحب دل و اهل سخن جوان شاعر تهرانی، آقایان حسین دهلوی و سجاد شاکری و محمد عزیزی این مخلص را یاری میکنند و این مخلص نیز یاد گران آن است برای گپ و گفتی در باب و باره اخوان و قهرمان و سبکی که قهرمان دوستش میداشت و دوست داشت تا آن سبک در میان جوانان رواج یابد اخوان اگر آن سبک را دوست نداشت که نداشت بیاعتنا با نبود این سه شاعر جوان تتبع این سبک میکنند و سعید یوسفنیا نیز با این تفاوت که او به تعبیر این بنده کمترین پسر بیدل است. این محفلها بنا دارند پنجرههای بگشایند تا این سیاق و سبک را شهروندان و شعرمندان تهران بیداعیه و دعوا از منظری تازه تماشا کنند.
اما بعد
این مخلص این متن را مینویسد برای برادر علیرضا قزوه و به خود قول میدهد که فردا هرطورکه شده خودش را به جلسه معارفه او برساند.
نخستین که از قزوه عذرخواهم اگر نشد بیایم به گل روی شعر اخوان و قهرمان خواهد بخشید. دو دیگر اینکه بهعنوان دوست قدیمی دکتر علیرضا قزوه و اینک این دم این زمان از جایگاه و پایگاه و سنگر دستیارویژه شهردار تهران برادر جانباز دکتر زاکانی، از قزوه میخواهم و تمنا دارم همه هوش و حواس خویش را برای شناسایی استعدادهای خیابانی موسیقی بسیج کند.
موزیسینهای مستعد سرگردان این غروبگردان و شبگردان چهارراههای چراغ سبز و قرمز را باز شناسد.
مقامها و نغمههای آواره در گوشههای خیابانهای پرت و شلوغ و اسمی را بنگرد و اجازه ندهد سنتور در شلوغی چهارراه، تکدی کند و تار و دوتار که روایتگر حکمت و حمیت و غمهای تاریخی و شادیهای تاریخیترند گردن کج کنند.
کودکانی که ساز به دست، موسیقی خیابانی را مشق میکنند و دخترانی که سر به زیر زخمه بر سنتور میزنند را در خیابان ولیعصر و راه آهن دریابد و دُر یابد.
این عزیزه گمنام این کلیان بیدر کجاآباد، این قیچکنوازان حسرتنصیب میتوانند تعلیم ببینند و حتی تعلیم هم دهند و آموزگاران و آموختگاران موسیقی باشند.
اینان حتی میتوانند نگاهبان خیابانها باشند در ساعات معین موسیقیبانانی که همراه با پارکبانان نگاهبانان شهر را مترنم میدارند و راوی شادیها و غمهای شهروندانند. اینان حتی میتوانند از قلب خیابانها به قاب سینما و تلویزیون بیایند. همچنان که آنان که سالهاست در قاب تلویزیون و سیمایند میتوانند به قلب خیابانها بیایند و بیواسطه برای مردم آواز بخوانند تا هنر اشراقی موسیقی اشرافی نباشد. چه دلپذیرند خیابانهایی که در کنار گشتهای مأموران انتظامی آن گشتهای موسیقیبانان نیز فعال است. نوبت به نوبت گشت سنتور، گشت دوتار، گشت دهل و سرنا و دف و تنبور و طبل در جاری ابوعطا وجامهدران و شور شهناز و بیات ترک و همایون هرچه از این دست کنسرتها و همایشهای خیابانی موسیقی میتواند با کمترین خرج و برج شکوهمندترین همایشها باشد.
نازنین و کارآفرین این هنرمندان بینام و نشان میتوانند با حمایت مقامات مراکز موسیقی و با همیاری شهرداری در خانه نیما و اخوان و فروغ و دکتر شریعتی و شهید مطهری و شهید بهشتی همآوایی داشته باشند. در کنار این حرکت و حماسه پای شعر هم لابدمنه به کوچهها و خیابانهای شهر باز میشود و شیر و شکر از درودیوار شهر میبارد تا آنجا که به تعبیر سهراب خاک موسیقی احساس ما را بشنود و دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی باشد و مردم شهر به یک چینه چنان بنگرند که به یک شعله به یک خواب لطیف.
مدیران حوزه موسیقی میتوانند پلی باشند مطمئن برای آشتی شعر و موسیقی با شهر و شهر با شعر و موسیقی. امکان ندارد درمیان این همه استعداد سرگردان ابوالحسن صبایی وجود نداشته باشد. مدیران موسیقی به تدبیر و تشخیص آموزگاران میتوانند اینها را شناسایی کنند و شهرداری نیز میتواند که میخواهد در این مسیر همدل و همراه این حرکت و حماسه باشد. لالاییهای این کهن بوم و بَر توحیدی در اثنای این جوشش و کوشش میتواند یادآوری شود.
لالایی نه با صدای مرد است و نه با صدای زن که با صدای مادر است. صدایی مومن و منزه و ساده و سلیس و ملکوتی سرشار از حس و حرمت تنها صدایی که با صدای تنهایی که مانده است و میماند اما ماناست صدای معجزهگر و جذاب و مستجاب تهی از هر چه هوا و هوس، همه دعا و همه آرزو همه آرمان همه آه.
باری با در گذشتن از بسیاری اشارتهای سرشار از بشارت در حوزه موسیقی برای برادر دکتر علیرضا قزوه در سنگر موسیقی و در جایگاه فرماندهی آن آرزومند بهترینها و خوشترینهای خوب و خواستنی و خالصم.
او میتواند از این مخلص برای برآورده شدن این آرزوها و آرمانها در سنگر شهرداری هرگونه انتظار داشته باشد که خود میداند این مخلصم از دیرباز شهید اینگونه عملیاتها و کار و کردارهاست.»
نظر شما