این داستاننویس ادامه داد: هر داستان موضوعی منحصربهفرد دارد که با زمانه خود گره خوردهاست. کوشش کردم زبان جادویی روایت در فضاسازیها چه در مکانهای بومی و چه دور از این جغرافیا محفوظ بماند .
وی در پایان یادآور شد: مجموعهداستان «خوکچهی بادنما» در ذیل پروژه «کتاب بوف» انتشارات نیماژ راهی بازار کتاب شده است.
ناشر این کتاب نیز در معرفی آن نوشته است: از پس هر داستانی ارتعاشات نهادینهشدهای بیرون میزند که آدمهای داستان را از عمق بالا میکشد تا جراحتهای زمانه بر پیکر شناورشان ملموس و باورپذیر شود. در داستانهای این مجموعه یک جور طنز سیاه که شاخصههای آثار احمد آرام است، ریشه دوانده است که پُل بین خیال و واقعیت را مستحکم نگه میدارد .
نویسنده در مجموعهداستان پیش رو کوشش کردهاست هیجانها، قیل و قالها و اضطراب درون داستانها را در جغرافیای جادویی خود همجوار با عشقهای شوربخت و نفرینهای پراکندهی بومی به تصویر بکشد. مجموعهداستان خوکچهی بادنما، ادامه تجربههای موفق آرام در زمینهی نوشتن داستان کوتاه ست و او جاهطلبی همیشگی خود در ارائهی پرداختهای دور از ذهن از ایدههای عجیب را در این مجموعه به حد اعلا رسانده است.»
یادآوری میشود، احمد آرام با انتشار آثار متعددی شامل مجموعه داستان «بهچشمهای هم خیره شده بودیم» (نشر نیماژ)، «تخممرغ فلزی»، «فرشتهای با کفشهای اسکیت» و «آخرین بار کی دیدمت گندم؟!»، «خانه تلخ» و «به خاکسپاری زن زنده» و «اسم شب، ویرجینیا وولف» (نشر دریانورد)، «تربیتکننده سگماهی» (نشر مهری، لندن) و «آدابِ خودزنی در تاریکیِ مطلق» (نشر پاتیزه) در ماههای ابتدایی سال جاری، بهعنوان یکی از مولفین پُرکارِ سال ۱۴۰۰ شناخته شد. وی به تازگی مجموعهداستان «خوکچهی بادنما» را به همت نشر نیماژ راهی بازار کتاب کرد تا داستانهای جدیدش را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارد.
احمد آرام، داستاننویس، نمایشنامهنویس و مدرس تئاتر و سینما در 22 فروردین 1330 در بوشهر به دنیا آمد و اولین داستانش در سال 1348 در مجله فردوسی چاپ شد. در سال 1357 به استخدام اداره فرهنگ و هنر درآمد. سپس کار را رها کرد و برای تحصیل سینما به ایتالیا رفت. پس از بازگشت بهعنوان کارشناس آمار در دانشگاه علوم پزشکی مشغول به کار و نهایتا نیز از همین دانشگاه بازنشسته شد.
وی دانشآموخته دوره کارشناسی بازیگری- کارگردانی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است.
احمد آرام دارای لوحتقدیر از نخستین دوره جایزهی ادبی یلدا (۱۳۸۰)، رتبه سوم در بخش داستان کوتاه هفتمین دوره جایزه ادبی اصفهان (۱۳۸۸) و برنده بهترین مجموعه داستان در سومین دوره جشن فرهنگ فارس برای مجموعه داستان «غریبه در بخار نمک» است.
نظر شما