کتاب «امام رضا(ع) و ایران» به قلم سید حسین حر از سوی دانشگاه معارف اسلامی و دفتر نشر معارف منتشر شده است. به بهانه یازدهمین هفته از «پویش مردمی چهارشنبههای امام رضایی» ایبنا نگاه مختصری به این کتاب داشته است.
کتاب «امام رضا(ع) و ایران» به شیوه کتابخانهای با تکیه بر منابعاصلی و درجه اول تدوین شده که برای فهم بهتر از منابع درجه دوم و مطالعات و تحقیقات جدید نیز استفاده شده است. همچنین ناگفته نماند که برای تحلیل و تبیین حوادث از روش تحلیلی کلی مربوط به کلیات حوادث، و تحلیل جزئیمربوط به جزئیات حوادث سود برده شده است.
کتاب «امام رضا(ع) و ایران» دارای پنج فصل اصلی و یک نتیجه گیری پایانی است. فصل اول با عنوان «ایران در دوره نخستین خلافت عباسی» به چگونگی اداره ولایات ایران، وضعیت برمکیان در دستگاه خلافت، حدود سرزمین خلافت شرقی مامون و وضعیت والیان مناطق مختلف می پردازد.
فصل دوم با عنوان «اوضاع خراسان در آستانه ورود امام رضا (ع) به ایران»، به دو موضوع اهمیت خراسان، مشکلات دوره هارون عباسی تا به قدرت رسیدن مأمون و عواملی که باعث برتری امین نسبت به مأمون در جریان ولایتعهدی شده، پرداخته است.
فصل سوم با عنوان «خلافت مامون و قیامهای علویان» به علل رویگردانی خراسانی ها از مأمون و قیامهای علویان و اقدامات مأمون برای رهایی از مشکلات پرداخته است. فصل چهارم با عنوان «ولایتعهدی امام رضا (ع) برای پذیرش»، نتایج پذیرش ولایتعهدی، مناظرات امام و... پرداخته است.
فصل پنجم، با عنوان «سیره تربیتی، اخلاقی و عملی امام رضا (ع)» به گوشه ای از ویژگیهای رفتاری و عبادی ایشان پرداخته است. دعا، ایمان و دینداری، کمال خرد و اوصاف دوستداران ولایت از دیگر مباحث این کتاب است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: مرزهای سیاسی خراسان در طی تاریخی طولانی بسیار دگرگون شده است: ایالت خراسان در دوره اعراب به چهار ربع تقسیم میگردید و هر ربع نیز به نام یکی از چهار شهر بزرگ آن روزگار خوانده میشد؛ شهرهاییکه در زمانهای مختلف کرسی آن، ربع یا کرسی تمام ایالت واقع گردیدند که عبارت بودند از نیشابور، مرو، هرات و بلخ.
پس از فتوحات اول اسلامی، کرسی ایالت خراسان، مرو و بلخ بود؛ اما بعدها امرای سلسله طاهریان مرکز فرمانروایی خود را به ناحیه باختر انتقال داده، سپس نیشابور را ـ که شهر مهمی در غربیترین قسمتهای چهارگانه بود ـ مرکز امارت خویش قرار دادند. احتمالاً نزدیک بودن به زادگاه وخواستگاه آنها از یکسو، و آبادانی نیشابور نسبت به سایر شهرهای استان خراسان از سویی دیگر، و همچنین مبارزه با خوارج و سرکوب آنها، از سوی آخر دلایل انتخاب این شهر بهعنوان مرکز امارت بوده است.
بنابر گفته بیشتر جغرافیدانان و مورخان، این منطقه آباد و بسیار پرنعمت بوده و در آن معادن و زر و سیم و گوهرهای مختلفی وجود داشته است. سرافرازی خراسان بیشتر به سبب کشاورزی این ناحیه بوده؛ تا آنجا که این استان را به حق «انبار غلات ایران» نامیدهاند. از اینرو، زندگی در خراسان با شرایط مطلوبی همراه بوده، اما با این همه، در معرض نابهسامانی کشاورزی و زمانی هم ـ به دلیل استفاده بهینه از منابع آب ـ با کامیابی همراه بوده است. پوشیده نماند که کشاورزی و بازرگانی پیوسته در معرض نابهسامانیهای دیگری نیز بوده است.
مردم این منطقه به جنگاوری شهره، و پیوسته مسلح بودند. خراسانیان حکومتی استوار و پایدار میخواستند که در پناه آن به کشاورزی و بازرگانی بپردازند و از سویی منافعشان نیز مصون بماند. این امور در تاریخ خراسان همواره مطرح بوده و سبب میشده است که بخشهای مختلف آن منطقه در پرتو هدفی واحد گرد هم آیند.
کتاب «امام رضا(ع) و ایران» توسط دفتر نشر معارف در ۲۲۴ صفحه و قطع رقعی، منتشر شده است.
نظر شما