سه‌شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۱
مهدی اخوان‌ثالث یک انسان واقعی بود

اخوان با همه رنج‌ها و عسرت‌هایش، انسانی واقعی بود. چهره‌اش را می‌شد دید و شناخت. معترض بود، افسرده و گاه شیدا بود، تلخ بود، اما خودش بود...

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، دهم اسفند، نودوسومین زادروز مهدی اخوان ثالث است؛ برگزیده نخستین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش ملی و میهنی، خالق شعرهای ماندگاری چون «زمستان» و «آخر شاهنامه»، متخلص به «م.امید».
 
به اذعان کارشناسان و منتقدان ادبی، آثار اخوان نقش پررنگی در سیر رو‌به جلوی شعر معاصر پس از نیما داشت. سروش مظفرمقدم، نویسنده و منتقد اهل مشهد، اخوان را بسیار متاثر از فردوسی بزرگ می‌داند و در عین‌حال تصریح می‌کند: «به دلیل حشر و نشر و معاشرت با شاعران نیمایی -ازجمله شخص نیما یوشیج که اخوان بسیار با او محشور بود- ذهنیت نو و مدرن در اخوان شکل گرفته بود و این باعث شد که بن‌مایه‌های ادبیات کهن را با شیوه‌های نو در بازگفتن و بازسرایش، با هم تلفیق کند...»
 
مهدی اخوان ثالث، یکی از چهره‌های اصلی شعر معاصر و از نام‌آوران ادبیات معاصر ملی بوده است. شما این جایگاه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
اخوان ثالث جایگاه ویژه‌ای در شعر معاصر ملی ما دارد که به نظر من این جایگاه را هم مرهون تلاش، استعداد، سواد و خلاقیت خودش بوده و هم مرهون آن تکیه‌گاه محکمی که در ادبیات کلاسیک ما و پیشینه شعر و حتی نثر ادبی ما وجود داشته است؛ یعنی احاطه و اشراف او بر این بن‌مایه‌های ادبی ایران؛ البته به علاوه دانش ادبی، زمان و مکانی که اخوان در آن قرار داشت، شرایط و مقطع تاریخی که در آن می‌زیست نیز بسیار مهم است که از اوخر دهه 20 شروع شده و تا دهه 60 ادامه دارد که دهه 60 عملا پایان دوره زندگی اخوان است. او آن دوران طلایی را درک کرد و در آن حضور فعال داشت و می‌شود گفت که تمام این مولفه‌ها شامل پیشینه ادبی، بن‌مایه‌ها، شرایط زمانی و مکانی و البته حساسیت‌های شخصی اخوان باعث شد که این جایگاه را به دست بیاورد. من فکر می‌کنم نقشی که اخوان در این شرایط، خصوصا در کودتای 28 مرداد ایفا کرد، بر ارج، قرب و ارزش ادبی اخوان افزود، به‌ویژه آنکه از سال 32 تا سال 40 و 41 دوران تثبیت اخوان است.
 
 
شعر اخوان از زبان آرکائیک، و فضای آثارش به دوره‌های کلاسیک رجعت دارد. از این منظر، شعر اخوان چه میزان در پیشبرد جریان مدرن شعر فارسی سهم داشته است؟
اخوان زبان آرکائیک دارد و گاهی اوقات که نگاه می‌کنیم به یاد قصاید، قطعات و آثار گران‌سنگ ادبیات کلاسیک می‌افتیم، و آن‌ها را در ذهن زنده می‌کند؛ خصوصا آن فخامت و طنین حماسیِ آثارِ سبک خراسانی. اخوان به‌شدت تحت تاثیر فردوسی‌ بزرگ بود و این مساله مهمی است. اما یک مساله وجود دارد؛ در عین حال که اخوان از چنین ذهنیتی برخوردار است، به دلیل حشر و نشر و معاشرت با شاعران نیمایی، از جمله نیما یوشیج که اخوان بسیار با او محشور بود، ذهنیت نو و مدرن در اخوان شکل گرفته بود و این باعث شد که بن‌مایه‌های ادبیات کهن را با شیوه‌های نو در بازگفتن در بازسرایش، با هم تلفیق کند. می‌شود گفت که با نگاهی که او از سبک نیمایی وام گرفته و درونی کرده بود، به علاوه نگاه حماسی خودش و تم‌های سبک خراسانی، در هم آمیخته شده و یک پدیده تازه در شعر معاصر فارسی ظهور کرد. بله، به نظر من اخوان در شعر مدرن فارسی سهم بسیار بزرگ و بسزایی دارد به این جهت که نقطه پیوند و تلاقی ادبیات کلاسیک و نو بود و توانست این‌ها را با یکدیگر ترکیب کند.
 
یکی از ویژگی‌های بارز اخوان (و هم‌قطارانش) واقعی بودنشان است؛ یعنی نقش بازی نمی‌کند و شعر، عین زندگی اوست. با این تعبیر موافقید؟ اگر بله، این بارزه چقدر در تبیین جایگاه اخوان در تاریخ ادبیات معاصر تاثیر داشته؟
اخوان ثالث، شاملو، نادرپور، فروغ، و.. روشنفکران دوران خاصی هستند. به گونه‌ای فرزند زمانه خویشتن‌اند و حتی پیش و بیش از شاعر یا هنرمند بودن، انسان‌های معاصر دوران خودشان هستند. با همه رنج‌ها، دردها، تاثرات انسانی و تاثیراتی که از محیط‌شان می‌گیرند و البته اثربخشی فرهنگی‌شان بر محیط. بگذارید واضح‌تر بگویم؛ در گذشته، خصوصا دهه چهل و پنجاه خورشیدی آدم‌ها مجال و موقعیت بروز و ظهور هویت حقیقی انسانی‌شان را داشتند. آدم‌ها مثل دوران ما چند چهره، پیچیده و متناقض نبودند. احساساتشان را به آسانی بیان می‌کردند و تاثرات انسانی‌شان خوار نبود و از سوی جامعه به سخره گرفته نمی‌شد. در آن دوران اخلاق انسانی چنین سقوط نکرده بود. هنوز انسان به رسمیت شناخته می‌شد و انسان‌ها اعم از مردم عادی و هنرمندان، حق ابراز عقیده داشتند. به هر روی از این حیث آدم‌های آن دوران واقعی‌تر زندگی می‌کردند. زیست انسانی‌شان غنی‌تر و عمیق‌تر و البته محترمانه‌تر بود. در مورد اخوان بزرگ هم همین است. اخوان با همه رنج‌ها و عسرت‌هایش، انسانی واقعی بود. چهره‌اش را می‌شد دید و شناخت. معترض بود، افسرده و گاه شیدا بود، تلخ بود، اما خودش بود. این حس‌های واقعی و آدم‌های قابل رویت و شناخت، مجال می‌داد تا ادبیاتی ملموس و به قول خود اخوان «خون‌دار» خلق شود. شعر اخوان خونریزی دارد چراکه شخصیت‌اش را بی‌پرده می‌توانیم ببینیم. چراکه او این مجال را داشته است.
 
اخوان در آثارش، ذاتی قصه‌گو و نقال‌گونه دارد. این ویژگی را در شعر اخوان و نسبتش با سبک و سیاق سبک خراسانی، چطور ارزیابی می‌کنید؟
بله اخوان قصه‌گوست. از ظرفیت‌های نقالی هم سود می‌برد اما بیشتر قصه‌پرداز است تا نقال. صلابت و شکوه و طنین حماسی سبک خراسانی در آثارش به خوبی دیده می‌شود. و البته ویژگی بارز شعر اخوان فقط این نیست. اصلی‌ترین ویژگی شعر او، استفاده از کهن الگوهای حماسی-اسطوره‌ای ایرانی با تمرکز ویژه بر منطقه خراسان بزرگ است؛ یعنی وارد کردن یا کاربست اسطوره در امروز. اخوان با زیرکی و درایت، درصدد بازپرداخت این نگاه کهن است. نگاهی که جزئی از ناخودآگاه جمعی ماست و می‌تواند به مثابه تمثیل‌های امروزین به کار گرفته شود یا وجهی نمادین یابد. کار اخوان این است که در بستر زبانی سخت مولّد و زاینده با گستره واژگانی باور نکردنی، این دو مفهوم، یعنی دیروز و امروز را به یکدیگر متصل می‌کند. خرده فرهنگ و خرده روایت را احیا می‌کند و قراردادی تازه با خواننده‌اش می‌بندد. او توانسته از مفاهیم تکراری و گاه دستمالی شده آشنایی‌زدایی کند و با این خرق عادت، سپهر مفهومی تازه و تاثیرگزاری بیافریند.
 
به‌نظر شما، نسل جدید شاعران و نویسندگان، چه ویژگی‌ای را باید از زیست ادبی امثال زنده‌یاد اخوان ثالث، الگو قرار دهند؟
سوال دشواری است. شاعران و نویسندگان جوان امروز، یا لااقل خیلی از آن‌ها، فاقد هویت و فردیت شاعرانه یا هنرمندانه هستند. تقصیر خودشان هم نیست. شرایط اجتماعی ما وخیم است. بدون تعارف می‌گویم. این شرایط، اجازه نمی‌دهد شخص هنرمند هویت فردی یا اجتماعی خود به عنوان هنرمند بازیابی کند و دارای اعتماد‌ به نفسی برای گفتن یا حتا چگونه گفتن شود. مسایلی همچون فشارهای اجتماعی و.. باعث مسخ بسیاری از وجوه شخصیتی هنرمند جوان می‌شود. ما می‌توانیم از امثال اخوان ثالث، شهامت اخلاقی، خویشتن‌شناسی، سلوک فردی و جسارت تجربه کردن و حتی اشتباه کردن را بیاموزیم. می‌توانیم با نگاهی بسیط‌تر به گذشته و حال، هویت هنری‌مان را بازتعریف کنیم. این‌ها بسیار دشوار است اما نشدنی نیست. اخوان‌ها با رنج و خون دل این مراحل را سپری کردند. قطعا ما هم می‌توانیم. چنته ما آنقدرها هم خالی نیست. لااقل تجربه‌های نسل‌های گذشته توشه راهمان است. شاید زندگی و سلوک اخوان یکی از بهترین نمونه‌ها باشد. عنقا صفتی و عزت نفس و عرق ریزان روح اخوان حقیقتا هنوز هم برای شخص من انگیزاننده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها