در گفتوگو با نویسنده کتاب «صحیفه سلطانی»؛
روایت زندگی و سیره خادمالشهدای ایلام / سلوک معنوی و انسانی شیخ عباس سلطانی
محمدعلی قاسمی با بیان اینکه منش اخلاقی که شیخ عباس سلطانی بهواسطه قرابت و بهنوعی شاگردی آیتالله بهاءالدینی کسب کرده بود، باعث شد که دلبسته و شیفته شخصیت ایشان شوم، گفت: هرچه بیشتر درمورد این چهره انقلابی پیگیری میکردم با سلوک معنوی و انسانی خاصی که داشت، بیشتر آشنا میشدم.
محمدعلی قاسمی؛ نویسنده کتاب «صحیفه سلطانی»، شاعر و رماننویس ایلامی است که مسئولیت حوزه هنری استان ایلام را نیز برعهده دارد. تاکنون از این شاعر و نویسنده کتابهای زیادی در زمینه رمان، شعر و دفاع مقدس روانه بازار گردیده است، به عنوان مثال میتوان به رمان 5 جلدی «هات» اشاره کرد.
از آخرین اثر شما یعنی «صحیفه سلطانی» شروع کنیم. قصه صحیفه سلطانی چیست؟
این کتاب خاطرات خادمالشهدا، شیخ عباس سلطانی است که طی تقریبا دو سال که با 30 نفر از اعضای خانواده، دوستان، یاران و آشنایان این مدیر برجسته گفتوگو داشتم، بعدها در قالب یک کتاب در حوزه تاریخ شفاهی تدوین شد و در سال 1400 از سوی نشر شاهد به چاپ رسید.
شیخ عباس سلطانی، یکی از روحانیون مبارز از توابع سبزوار مشهد مقدس است که از دهه 40 وارد حوزه علمیه قم میشود و بعد از آن بهعنوان مبلغ دینی به مناطق غرب کشور میرود و نهایتا وارد حوزه استان ایلام میشود و با توجه به درخواست بزرگان، معتمدان و علاقهمندان به حوزه مسائل دینی در استان ایلام دلبسته این شهر میشود و بعد از اینکه تشکیل خانواده میدهد به همراه اعضای خانواده خود در ایلام ساکن میشوند.
این عالم برجسته در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از چهرههای مبارز بوده که در کنار آیتالله حیدری بهعنوان سکاندار جریان مبارزان انقلابی در کنار مردم و انقلابیون ایلامی فعالیت داشته، بعد از پیروزی انقلاب از طرف معتمدان ایلام و به واسطه آیتالله حیدری، ایشان مسئول ساخت مسکن برای خانوادههای بیبضاعت در سال 1358 میشود و در آن زمان با توجه به اینکه خودش از نظر معیشت مشکل داشته، اما همواره در خدمت محرومان جامعه است و زمانی که بنیاد شهید تشکیل میشود، بهعنوان مدیرکل بنیاد شهید در استان ایلام خدمت میکند و 30 سال در این کسوت میماند و آنقدر خدمات ارزشمند و ازخودگذشتگیهای خاصی این عالم دارد که در بین مدیران کشوری و مردم استان ایلام به لقب خادمالشهدا معروف میشود.
چه شد که به سراغ خلق این اثر رفتید؟
منش اخلاقی که ایشان بهواسطه قرابت و بهنوعی شاگردی آیتالله بهاءالدینی کسب کرده بود، باعث شد که دلبسته و شیفته شخصیت شیخ عباس سلطانی شوم. هرچه بیشتر درمورد ایشان پیگیری میکردم با زیبایی رفتارها و سلوک معنوی و انسانی خاصی که داشتند، بیشتر آشنا میشدم و هرچه پیش میرفتم، بیش از پیش، شگفتی من نسبت به شخصیت ایشان مضاعف میشد. بسیاری از اعمال، رفتار و سکناتی این مدیر جهادی و روحانی داشته که در آن زمان، کمتر کسی را سراغ داریم که از این سکنات و مکارم اخلاقی برخوردار باشد، بهگونهای که در دوران مدیریتش هیچگاه از بیتالمال در راستای فعالیتهای شخصی و خانوادگی خودش استفاده نکرد. با اینکه حق و حقوقش خیلی بیشتر از آنچه بود که به ایشان میدادند، اما همواره از آن حقوقی که در اختیار داشت در خدمت خانوادههای شاهد صرف میکرد، حتی در دهه 60، چون ایشان منزل مسکونی نداشته، وقتی منزل مسکونی توسط استاندار وقت به ایشان اهدا میشود، از قبول آن ممانعت میکند و میگوید، من میخواهم این را در اختیار خانوادههای شاهد و افراد نیازمندتر قرار دهید. این شیوه رفتار و منش، باعث شد که من سراغ این شخصیت والامقام بروم.
آیا تمامی مصاحبهها را خودتان انجام دادهاید؟
تمام مصاحبهها را طی دوسال به لطف خدا، خودم انجام دادم. بعد از مصاحبه، فایلهای صوتی پیادهسازی و بعد برخطنگاری شد و سپس در قالب کتاب درآمد و بعد از بررسی شورای کارشناسی نشر شاهد، این کتاب در سطح ملی چاپ و منتشر شد.
حوزه تاریخ شفاهی نکات مبهمی دارد و کسی که قرار است درباره شخصیتی یا موضوعی در حوزه تاریخ شفاهی وارد شود، بهنظر من باید هم مصاحبهگر، هم پیادهساز و هم از نظر نوشتاری این سوژه را خودش انجام دهد تا کار خوبی ارائه شود.
روش تاریخ شفاهی برای مکتوب کردن گفتههای شاهدان عینی این واقعه چقدر در کار شما تأثیرگذار بود؟
چون کار و تخصص من در این حوزه است، بهواسطه بهرهگیری از حضور اساتیدی که در کلاس آنها شرکت کردهام مانند آقای علیرضا کمرهای که از اساتید برجسته کشور و صاحبنظر هستند و من به شاگردی ایشان به خود میبالم و همچنین اهمیت تاریخ شفاهی که بهعنوان یک دانش و موضوع کاملا عالمانه در سطح دانشگاهها رصد میشود، اعتقادم این است که کسب دانش تاریخ شفاهی علاوه بر تجربه، نیازمند مطالعه و بهرهگیری از صاحبنظران این موضوع جدید در عرصه نوشتاری و بعضا گفتمانی است که در این حوزه طی چند دهه گذشته شکل گرفته است.
چه ویژگیها و مؤلفههایی را در رمان در نظر گرفتید که به سمت شعاری و کلیشهایشدن نرود و تبدیل به اثری جذاب و خواندنی شود؟
به نکته مهمی اشاره کردید. یکی از مشکلاتی که بعضا در حوزه خاطرات دفاع مقدس و تاریخ شفاهی داریم، شعاریگویی است و بعضا به نوعی مطالبی عنوان میشود که تکسویه و یا تکساحتی است. من درمورد آقای سلطانی سعی کردم تمام ابعادی که راویان در گفتوشنودی که با آنها داشتم بیان کردند، اعم از تلخیها، شیرینیها، خوبیها و بدیها و هرآنچه درمورد تجربه زندگی این انسان بزرگوار دیده و شنیدهاند را استخراج و راستیآزمایی کنم و با این گفتهها ونوشتهها، اثری را تهیه و تدوین کنم که مخاطب وقتی مطالعه میکند، دقیقا متوجه میشود که این شخصیت هم مثل همه افراد جامعه بوده، اما بهواسطه ممارست و تعلقی که به مسائل معنوی داشته، توانسته از بعضی مسائل و آسیبهایی که در زیستبوم انسان با آنها مواجه میشود، خودش را حفظ کند. در واقع در این کتاب سعی کردهام تمام ابعاد شخصیت این عالم برجسته را به طرقی که دوستان، یاران و اعضای خانواده ایشان بیان کردهاند بازنویسی کنم و بعد از پیادهسازی بهصورت مکتوب در اختیار علاقهمندان قرار دهم.
فکر میکنید کمبود آثار فاخر در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی و رمانهای تاریخی به چه علت است؟ کمکاری نویسندگان یا عدم علاقه مخاطب به این حوزه؟
چون خودم هم رماننویس و داستاننویس هستم، به نظرم این انتقاد اساسی به سیاستگذاران حوزه ادبیات انقلاب اسلامی برمیگردد. مدیران این حوزه باید عالم و آگاه باشند. متأسفانه ما مدیرانی که دغدغه نویسندگان را درک کنند در سطح ملی، منطقهای و استانی به ندرت داریم و هنوز این موضوع دغدغه نشده، دغدغهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این حوزه دارند در بدنه مدیریت وجود ندارد. حوزه فرهنگ و ادبیات در عرصه عملیاتی، بیشتر جنبه شعاری و تریبونی دارد، جنبه باورداشت و دغدغه ندارد. این است که ادبیات انقلاب الآن در حاشیه است و مخاطبانش بسیار کم هستند.
آیا در نظر دارید که فیلمنامه این اثر را بنویسید؟
این کتاب ظرفیت تهیه فیلمنامه و یک سریال را دارد، ولی اینکه چه شخصی این فیلمنامه را بنویسد و سریال را بسازد، برمیگردد به اینکه فردی توانمند و دغدغهمند و عالم به هنر خود در عرصه فیلمنامهنویسی باشد.
اثر دیگری در دست نگارش دارید؟
رمانی دارم که آماده چاپ است، ولی چون بازار نشر در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی، حاشیهای و فرسوده است، ترجیح میدهم فعلا کارهایم را چاپ نکنم.
نظر شما