کتاب کودک در فرمها و محتواهای متنوعی تولید میشود که داستان دینی یکی از آنهاست. به مناسبت این روز، کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگرِ کتاب کودک در مصاحبهای که در ادامه میخوانید دربارهی معیارهای دینیبودن یک اثر، وضعیت ترجمهی آثار ایرانی و زمینههایی که برای تقویت داستان دینی کودکانه نیاز است، مطالبی بیان کرد.
از دیدگاه شما، چه داستانهای کودکانهای را میتوانیم دینی بدانیم؟
راجعبه اینکه منظور از ادبیات دینی چیست خیلی بحث شده و مفصل میتوان به آن پرداخت؛ اما بسته به این که به چه منظور بخواهیم داستانهای دینی را از غیردینی تفکیک کنیم، میشود به دو تقسیمبندی اشاره کرد؛ از طرفی میتوان تمام داستانهایی که توسط نویسندگان متدین نوشته میشوند و حاوی ارزشهای توحیدیاند را، حتی اگر هیچ نشانهای از دین در آنها نباشد، دینی دانست. از طرف دیگر هم میتوان معیارهای خاصتری را در نظر گرفت.
به طور کلی، از نظر من، هر داستانی که به طریقی، مستقیم یا غیرمستقیم، با توحید گره بخورد، دینی محسوب میشود؛ چه بازنویسی زندگینامه بزرگان دین باشد، چه داستانهای تخیلی با موضوعاتی مانند خداشناسی، اخلاق دینمدار و غیره. شاید شفافترین معیارها، درگیرشدن شخصیت اصلی داستان با یک انگیزه یا تجربه دینی باشد.
وضعیت ترجمهی داستانهای دینی کودک را چهطور ارزیابی میکنید؟ آیا در حد راضیکنندهای توانستهایم پیام دینیمان را به کودکان کشورهای دیگر برسانیم؟ مثل کودکان کشورهای همسایه.
اطلاع کامل و دقیق از آنچه در این زمینه انجامشده و میشود ندارم، اما در این حد میدانم که روند خوبی ایجاد شده؛ از جمله به زبانهای ترکی و عربی. و امید است که هم داستانهای بهتری در ایران نوشته و چاپ شوند و هم تعداد بیشتری از آنها به زبانهای مختلف ترجمه شوند.
ولی وضعیت به هیچوجه مطلوب نیست. در سرتاسر دنیا، شیعیانی در اقلیت زندگی میکنند و مسلما نیاز شدیدی به کتابهای دینی کودک با کیفیت مناسبی دارند؛ اما در بسیاری از موارد امکان تولید محتوا ندارند و ترجمه میتواند مقداری از این کمبودها را جبران کند. منتهی تا جایی که میدانم، تلاشها و اقدامات انجام شده در حدی نیستند که پاسخگوی نیازها باشند.
برای نویسندگان جوانی که میخواهند داستان دینی ویژهی کودکان بنویسند، چه توصیههایی دارید؟
برای نوشتن داستان دینی کودک، چهار نکته را بسیار مهم میدانم:
اول تسلط کافی به اصول داستاننویسی؛ چون داستان دینی، قبل از هر چیز، باید داستان قابلقبولی باشد. دوم، مخاطبشناسی و آگاهی بهروزشده از ظرفیتها، دغدغهها و سوالات بچهها. سوم آشنایی با مسائل مربوط به تربیت دینی و روشهای نو و متناسب با جامعه کنونی و چهارم استفاده از مطالب دینی موثق و مستند.
در کل مطالعه مستمر در تمام این زمینهها، به گمانم، بسیار کمککننده است و فضای مجازی دسترسی به این مطالب را خیلی آسانتر کرده است.
از میان آسیبهای داستان دینی کودک، ضعف خلاقیت، مستقیمگویی، پرگویی و عدم انسجام به خاطر پرداختن همزمان به چندموضوع اشکالاتی هستند که در داستانهای نویسندگان نوقلم زیاد میبینم؛ اما اشتیاق، جدیت و انتقادپذیری بعضی از این نویسندگان بسیار امیدوارکننده است.
شما بهعنوان نویسنده داستان کودک، برای متنوعترشدن داستانهای کودکان پیشنهاد میکنید که نویسندگان چه فضاهای جدیدتری را وارد داستانها کنند؟ جای چه ژانرها یا موضوعاتی را خالی میبینید؟
هر داستان از ترکیب عناصر مختلفی مانند موضوع، مضمون، شخصیت، زاویه دید و زبان تشکیل میشود و میبایست هم در انتخاب این عناصر خلاقانهتر عمل کنیم، هم در ترکیب آنها. پرداختن به موضوعات تکراری مانند خصلتهای انسانی اجتنابناپذیر است، ولی باید سعی کنیم نگاه نو داشته باشیم و طرز بیان متفاوتی. این بحث خیلی مفصل است؛ اما به عنوان مثال، استفاده گستردهتری از طنز در داستانهای غیرطنز و حتی داستانهای دینی، انتخاب خلاقانه راوی و زاویه دید یا الهامگرفتن از داستانهای فکری و... میتواند در خلق داستانهای خاصتری به ما کمک کند.
در ضمن میتوان به موضوعاتی پرداخت که کمتر به آنها توجه شده است، مانند معلولیت، بیماریهای خاص یا بعضی مسائل اجتماعی و حتی موضوعات مهارتی کمیابتر در داستانهای کودک مانند مسئولیتپذیری یا مقابله با مصرفگرایی. با همه این تفاسیر، انشاالله که بتوانیم داستانهای جذابتری به بچهها هدیه بدهیم، بهخصوص در زمینه دینی.
نظر شما