در باب ظرفیت های ذهن و تخیل ناهشیار آدمی و ارتباطی که انسان به واسطه کلام می تواند با دنیای بیرون داشته باشد، می توان فرضیات مختلفی را مطرح کرد اما در مسیر رسیدن به راهکارهایی عملی درباره کنترل ذهن و اطلاعات، و در پس آن نیل به حقوق شهروندی و ساخت جامعه ای پویا، نیازمند نظریات محکم و استدلال های علمی هستیم.
به وجود آوردن شرایطی امن برای تفکر و تعقل، و فاصله گرفتن از فضاهای تاریک و تلخ اداری شاید بتواند اعتماد از دست رفته اندیشمندان را برگرداند؛ اینچنین شاید بتوان انتظار پژوهشهای هدفمندتری را درباب ارتقای کیفی زیست اجتماعی داشت.
اما این پژوهشها، حتی ابتدای راه هم نیست. هر تحقیق هرچند هزار ساعته، نیازمند سعی و خطاهای فراوانی است و نمیتوان تنها میان کاغذها، به دنبال راهکار بود و به نوعی اگر محققی، ارتباط خود را با جامعه و نهادهای اجتماعی، از دست بدهد و در متن شهر زندگی نکند، انگار تحقیقی صورت نگرفته است. حال حساب اینکه، چقدر میتوان به نظریات اساتیدی که تنها در کلاسهای درس خود را محبوس کرده اند، اعتماد کرد، کاملا روشن است.
انسان امروز، به واسطه وسایل ارتباط جمعی توانسته تا حد زیادی نیاز خود برای ایجاد شبکههای همگن را رفع کند اما نبود فرهنگ صحیح ارتباط، توقع افراد و به تبع شکستهای آنها را عمیق و عمیق تر کرده و به نظر نمیرسد چاه تنهایی و انزوایی که اینترنت و شبکههای اجتماعی ایجاد کرده اند، پایانی داشته باشد. با اینحال، همگی، چه قشر روشنفکر و چه آنها که تازه چراغی به ذهن، روشن کرده اند، بر این موضوع توافق دارند، که با تمام نقصها، راهی جز رفتن بیشتر و بهتر به سمت بهره گیری از این ظرفیتها، نیست. چه دوست داشته باشیم چه نه، دنیای جدید، به واسطه ی همین ابزار توانسته امنیت و سادگی را به ما ارزانی کند. هرچند پیچیدگیهای فراوانی ایجاد شده باشد، همچنان، راه حل، فرار از مشکلات ناشی از پیچیدگیها نیست.
جامعه امروز درخواست روشنی از آگاهی و تازگی دارد و دلش میخواهد در جریان اخبار صحیح و اطلاعات مفید باشد. از همین رو است که با تمام ضد و نقیضها، کمبودها و ناکامیها، همچنان روزنامهها و خبرگزاریها، مخاطب خاص خود را دارند. انتظار روشنی نیز از رسانه وجود دارد. ضعف رسانه در پوشش صادقانه و تحلیل درست وقایع، فرصت بی نظیری را در اختیار صاحبان قدرت میگذارد. آنها که بدون تخصص بر صندلیهای مدیریت نشسته اند. رسانه به واسطه نقش میانجی گری میان حکومت کننده و حکومت شونده، وظیفه دارد با رصد لحظه به لحظه آنچه در جامعه میگذرد، جلوی اتفاقهای وخیم را بگیرد و اگر شرایط ناخوشایندی وجود دارد، در مسیر بهبود آن قدم بردارد.
خوشبختانه، دموکراسی به واسطه ابزارهایی که برای مشارکت مردم در خودگردانی حکومت فراهم آورده، در مسیر تکامل خود قرار دارد و این موضوع را از جهت گیریهای جمعی و ذهنی و مشترک جامعه، میتوان فهمید که مردم تاب جنگ و تحریم و زورگویی قدرتمندان را ندارند. بدون شک به وجود آمدن شرایطی روشن و شفاف برای جلب اعتماد از دست رفته متخصصان و اندیشمندان، میتواند مسیری تازه برای حکومت مردمی باز میکند. شرایطی که یک فرد، یا یک سازمان، نمیتواند آرامش و سلامتی را بر هم بزند. به امید آن روز.
نظر شما