«گشتوگذار در دنیای کتاب با کسرا»/ شماره دو؛ «تصویر آخر»
کتابی که خواندنش واجب است/ نگاهی به مشکلات خانوادههای درگیر اُتیسم
داستان «تصویر آخر» از آنسری رمانهایی است که خواندنش برای هر نوجوان، جوان، پدرومادر یا معلم و تسهیلگری واجب است و میتوان در لابهلای جملات و کلمات، پیام مهمی را پیدا کرد.
«همه چیزهایی که دور و برم بودند بال درآورده و مثل کبوترهای حامد دور سرم میچرخیدند. بغض امانم نداد. اشک از چشمهایم راه گرفت تا همهچیز را بشوید و با خودش ببرد: آمبولانسی که آژیرکشان پسر زن و آقای فهیمزاده را برد، ساعت آیت که آشولاش افتاده بود روی پشتبام و (...) و تصویری که هیچجور از ذهنم پاک نمیشد؛ تصویر آیت که صورتش را چسبانده بود بهپنجره ماشین پلیس و پشت هم داد میزد: زدم. زدم.»
داستانها و رمانهای زیادی در سرتاسر دنیا وجود دارند که به مساله «اوتیسم» پرداختهاند. مسالهای که هر چهقدر هم در موردش داستان و مطلب نوشته و فیلم، انیمیشن، سریال، آهنگ و ... ساخته شود، باز هم کم است. اما گاهیاوقات بهجز افراد اوتیستیک، «خانواده»های افراد مبتلا به اتیسم هم باید مورد توجه قرار گیرند. اینکه هرکدام از اعضای خانواده، چگونه با اختلال اتیسم فرد در خانه و خانواده کنار میآیند. از این رو، باید در مورد افراد پیرامون مبتلایان اتیسم هم آگاهیرسانی شود و یکی از راههای آگاهیرسانی، داستان میتواند باشد.
«تصویر آخر» ماجرای دختری است بهنام یلدا که برادرش، آیت، کودکی دارای اتیسم است؛ اما پدر خانواده این واقعیت را قبول نمیکند و حتی اجازه استفاده از آموزشهای خاص برای آیت را نمیدهد. مادر خانواده چندسال است که آنها را ترک کرده. مشکلات زیادی سر راه یلدا قرار میگیرند. آیت بهدلیل حادثهای به دارالتادیب فرستاده میشود و در کنار همه اینها، یلدا حقیقتی را که پدر مادرش سالهاست از او پنهان کردهاند متوجه میشود...
امروزه ادبیات تالیفی نوجوان نیازمند داستانهای خیلی بیشتری در رابطه با کودکانی است که بهاختلال مبتلا هستند؛ داستانهایی که برای فرهنگ و جامعه و کودکان و نوجوانان امروزی آشنا و جذاب باشند و بتوانند در عین سرگرمی، آگاهیرسان هم باشند و فرهنگسازی نیز انجام دهند. «تصویر آخر» چهرهی دیگری از اتیسم را بهمخاطب نشان میدهد: خانوادههای افراد مبتلا بهاختلال اوتیسم. در این رمان، یلدا، خواهر فردی اتیستیک، شخصیت اصلی و راوی داستان است و نویسنده بهخوبی توانسته احساسات دختر نوجوانی که میخواهد در زندگیاش تعادل ایجاد کند و همهچیز را بهاوضاع عادی بازگرداند، روی کاغذ بیاورد. شخصیتپردازی قوی و دقیق و کار روی تکتک شخصیتها از نکات قابلتوجه و چشمگیر این داستان است.
نوجوانها شخصیت پیچیدهای دارند و نوشتن داستان دربارهی آنها و برای آنها کار دشواری است. به تصویرکشیدن ادارک، احساسات، افکار و طراحی شخصیتهای آنها، باید بهنحوی جذاب و خوشخوان و بادقت انجام شود تا نوجوانی که داستان را میخواند لذت ببرد، با شخصیت نوجوان کتاب همذاتپنداری کند و داستان را با تمام وجودش، فضاها و شخصیتها را احساس و درک کند تا خاطره خوبی از داستان و قلم نویسنده در ذهنش باقی بماند. «لیلا دارابی» نویسندهی ماهری است و توانسته بهخوبی چهره اتیسم و دختری نوجوان که بهدنبال داشتن زندگیای مانند همسنوسالانش است بهتصویر بکشد؛ یا بهتر است بگوییم روی کاغذ بیاورد. وقتی مخاطب کتاب را دست میگیرد و شروع بهخواندن میکند، انگشت به دهان میماند از اینکه با یک اثر تلیفی روبهرو میشود! بهخاطر تفاوت واضح و روشنی که با بقیه آثار تالیفی نوجوان دارد و بهروش متفاوت و خاصی توانسته بهسوژهی کودکان دارای معلولیت و خانواده آنها بپردازد.
داستان «تصویر آخر» از آنسری رمانهایی است که خواندنش برای هر نوجوان و جوانی، پدرومادر یا معلم و تسهیلگری واجب است و میتوان در لابهلای جملهها و کلمات، پیام مهمی را پیدا کرد: «آیت برادرم است و من دوستش دارم.»
این کتاب با لطافت و صمیمیت با خانوادههای افراد اتیستیک همذاتپنداری میکند و برای چندینساعت خواننده را بهفکر فرو میبرد.
کتاب «تصویر آخر» نوشته لیلا دارابی در 208 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و بهای 52 هزار تومان از سوی انتشارات پیدایش منتشر و روانه بازار شده است.
نظر شما