مجموعه داستان «بستنی قیفی»، رمان «شما مایلید چگونه بمیرید» و نمایشنامه «میترا» از سوی انتشارات عنوان به چاپ رسید.
بستنی قیفی: داستانهای رئال با رگههایی از تخیل و خیال
محمدرضا نظری، مترجم کتاب «بستنی قیفی» با بیان اینکه این اثر از سه فصل تشکیل شده است که هر بخش از زبان یک دختر روایت میشود، توضیح داد: در فصل اول با عنوان «بستنی قیفی»، دختری کودکیاش را به تصویر میکشد و درباره تجربیات و اتفاقهایی که با پدر، خواهر و برادرها، و همچنین خواهر و برادرهای ناتنیاش داشته، توضیح میدهد. که در واقع داستان گرم و کودکانهای دارد چراکه همهچیز از دید یک بچه روایت میشود. فصل دوم با عنوان «جایی برای شاد بودن» درباره زندگی دختری 14-15 ساله است که وارد مدرسه شبانهروزی شده و با پسری آشنا میشود که از این پس داستان به این دو و آنچه تجربه میکنند، میپردازد.
وی ادامه داد: داستان سوم با عنوان «مدرسه محله اِسپیچکا» نیز از زبان یک دختر 15-16 ساله روایت میشود که البته سن او در داستان گفته نشده اما از زبان و افکار شخصیت اصلی این داستان میتوان دریافت. او نیز از اتفاقهایی که در مدرسه و خانه برایش رخ میدهد، میگوید. این بخش شامل داستان رئالیست که بویی از داستانهای خندهدار هم برده است.
نظری مراحل ترجمه و انتشار این کتاب توضیح داد: «بستنی قیفی» را دوستی برایم ارسال کرده بود و من شروع به خواندن و ترجمه آن برای خودم کردم و اصلا به فکر ترجمه با هدف چاپ و انتشار کتاب نبودم. به اواسط کتاب که رسیدم، به شخصه از خواندن آن لذت بردم چون سبک نوجوان باب میل من است. از موضوع کتاب نیز خوشم آمد چون با وجود اینکه داستان رئال بود اما رگههایی از تخیل و خیال نیز در کتاب وجود داشت. اینجا بود که به این نتیجه رسیدم که میتوان به انتشار آن هم فکر کرد. ترجمه کتاب تقریبا 9 ماه زمان برد و مراحل ویرایش و انتشار آن نیز حدود 8 ماه به طول انجامید.
این مترجم ادامه داد: در حال حاضر کتاب از ادبیات روسی به نام «پسربچه و تاریکی» نوشته سِرگِی لوکیانینکا در دست ترجمه دارم که در ژانر تخیلی نوشته شده است.
در بخشی از کتاب آمده است: « آن موقع، در شهری که ما اقامت داشتیم بستنی قیفی میفروختند. ما به ندرت پیش میآمد که بستنی بخوریم، آن هم توی لیوانهای کاغذی که چوب بستنی داخلشان بود. معلوم است که دوست داشتیم بستنی قیفی را امتحان کنیم. فکر میکردیم بستنی قیفی، خوشمزهترین خوراکی دنیا است و هیچ چیزی خوشمزهتر از آن وجود ندارد.»
کتاب «بستنی قیفی» نوشته ماریا بوتیوا، در 248 صفحه، با شمارگان 500 نسخه، به قیمت 82 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و با ترجمه محمدرضا نظری به چاپ رسید.
شما مایلید چگونه بمیرید: رمانی پر از هیجان، رمز و راز و سرنخ
فاطمه صبوریفر میگوید: کتاب «شما مایلید چگونه بمیرید» یک رمان معمایی جنایی با معماهای مختلف است که در روند داستان یکبهیک ارائه میشود. در نگارش سعی کردم که فضای داستان به گونهای باشد که مخاطب کاملا خودش را در شرایط توصیف شده تصور کرده و تحت تاثیر اتفاقها قرار بگیرد. به این ترتیب مخاطب در طول رمان، با دو داستان موازی در دو زمان مختلف مواجه است که در انتها به هم پیوند میخورند.
وی افزود: شخصیت اصلی رمان، فردی به نام شهریار است؛ روزنامهنگارِ هنجارشکنی که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکند. داستان بسیار هیجانانگیز و شوکهکننده آغاز میشود و این روند در سرتاسر داستان حفظ شده که در نتیجه رمان پر از هیجان، رمز و راز و سرنخ است.
صبوریفر با بیان اینکه در بطن داستان، درباره مفاهیم مختلف و عمیق انسانی و اجتماعی صحبت شده است، به طوریکه ضمن جذابیت و هیجان، فرصتی برای تفکر و تعمق نیز دست مییابد، ادامه داد: من معتقدم که ما برای «لذت» و «آموختن» کتاب میخوانیم، و من اگر کتابی میخوانم، انتظار دارم که نکتهای، هرچند کوچک به دانستههایم اضافه شود و من را به تفکر و تامل وادار کند. من هم تمام تلاش کردم که همزمان با حفظ جذابیت و فراز و نشیبهای داستان، حرفی هم برای گفتن داشته باشم.
وی درباره مدت زمان نگارش کتاب توضیح داد: در مجموع نگارش این کتاب - از جرقه اولیه تا چاپ- 5 سال به طول انجامید.. در این مدت بارها داستان را ویرایش کردم. خط زمانی، شخصیتها و زاویه دید دهها بار دستخوش تغییر شد تا تبدیل به نسخهای شود که به دلم بنشیند. بعد از هربار ویرایش، داستان را بازخوانی میکردم، اما نه به عنوان نویسنده، بلکه بعنوان یه منتقد بیرحم که به همهچیز ایراد میگیرد.
در برشی از رمان میخوانیم: «شهریار، آن شب سرد و طوفانی زمستانی را با فکر و خیال به صبح رسانده بود. تمام شب را به حرفهای دادیار فکر کرده بود، به تمام مدارک و اسنادی که فساد مالی دادستان را اثبات میکرد. چهره تکتک خانوادههای بیگناهی که دادستان با قضاوتی نابهجا، سر عزیزانشان را به بالای دار فرستاده بود، از پیش چشمهای شهریار عبور میکرد.»
کتاب «شما مایلید چگونه بمیرید» نوشته فاطمه صبوریفر، در 142 صفحه، با شمارگان 550 نسخه، به قیمت 52 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز به چاپ رسید.
میترا: اعتقاد به خرافات و عواقب آن
محمدباقر نباتیمقدم درباره موضوع نمایشنامه میترا توضیح داد: این کتاب با نگاهی انتقادی و تهمایههای سیاسی و اجتماعی حول اعتقاد به خرافات، عواقب و تبعات چنین مسائلی می چرخد. این نمایشنامه درباره خانوادهای سنتی است که در شهری کوچک زندگی میکنند. پس از گرفتاریهای عدیده، پدر خانواده میمیرد و مادر که حالا بزرگ خاندان است در اثر القائات خدمتکار خانه احساس میکند جادو شدهاند. در بین فرزندان فقط یکیشان به این خرافات اعتقاد ندارد و برای همین بین اعضای خانواده کشمشهایی رخ میدهد.
در بخشی از کتاب آمده است: «ملاحت: جسارت نباشه خانمبزرگ ولی من خود آقا رو دیدم. خواب نبود به خدا. داشتم جوشانده اسطوخودوس درست میکردم طبق معمول هر روز. صدایی شنیدم. صدای یک مرد. صدا آشنا بود. یک آن گفتم مگه خانم منع نکردهن ورود مردها رو داخل عمارت که دوباره صدا رو شنیدم. صدای آقا بود که میگفت بانو، بانو ... دویدم داخل سرسرا و دیدم آقا اون بالا ایستادهن، با همون شان و شوکت همیشگی.
کتاب «میترا» نوشته محمدباقر نباتیمقدم، در 61 صفحه، با شمارگان 770 نسخه، به قیمت 24 هزار تومان و در قطع پالتویی راهی کتابفروشیها شد.
نظر شما