این پژوهش، پایاننامه مقطع دکتری جلیلی در دانشگاه امامصادق علیهالسلام است که در سال 1381 از آن دفاع شدهاست.
کتاب، حاوی یک مقدمه و پنج بخش است. بخش پنجم کتاب بخش اصلی آن است و حدود نیمی از کتاب را تشکیل میدهد و خود حاوی دو فصل است. عناوین بخشهای کتاب عبارتند از: هستیشناسی، معرفتشناسی، فرجامشناسی، انسانشناسی و «جامعه و دولت» است.
جلیلی در مقدمه کتاب مینویسد: «مطالعۀ منابع و متون اصیل اسلام نشان میدهد که به میزان فراوانی از عناصر و مؤلفههای اندیشه سیاسی سخن به میان آمدهاست، به شکلی که میتوان مطالب مرتبط با اندیشۀ سیاسی را در این متون در حد یک دائرةالمعارف دانست. اما از دیگر سو کمتر شاهد آثاری هستیم که به این مهم مستقلاً پرداخته باشند. پیدا کردن سبب این امر خود نیازمند پژوهش جداگانه است. شاید دسترسی نداشتن به حکومت و جدایی حکیمان از حاکمان سبب فقدان این دغدغه بودهاست و شاید نبود چشماندازی روشن از آنچه اندیشۀ سیاسی نامیده میشود، موجب شده است کمتر به نظریۀ سیاسی با تمام ملزومات آن، همراه با مؤلفهها و مفاهیمی که دارد، پرداخته شود و این باعث شده تا برخی، از نبود اندیشه سیاسی و یا زوال آن در این عرصه سخن به میان آورند. ... آنچه این پژوهش دنبال میکند نه پیداکردن پاسخ پرسشهای خود از آرای اندیشمندان مسلمان است و نه جستوجو برای یافتن آنها از تمام منابع اندیشه اسلام. تمرکز این پژوهش، جستوجو برای یافتن پاسخ پرسشهای خود از «قرآن» به عنوان تنها کتاب آسمانی اسلام است. ... از این رو دامنۀ این پژوهش «بررسی بنیان اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» است.»
نظر شما