در این نوشتار، به نقش ویژه و بسیار پراهمیت آموزش و پرورش در پاسداری از زبان و ادب پارسی میپردازیم و راهکارهایی را برای کارآمدی بیشتر این نهاد فراگیر، در نگاهبانی از میراث مشترک ایرانیان مطرح خواهیم کرد.
الف-آموزش درست و مبتنی بر واژگان فارسی
برای هر فردی اولین و سرنوشتسازترین مرحله آشنایی با زبان نوشتاری، در یک محیط آموزشی صورت میگیرد که عمدتا در کلاسهای درس مدارس است. از همان آغاز ورود به پایه اول دبستان، دانشآموز شیوه صحیح املای کلمات و معانی واژگان را میآموزد و فرآیند درک و هضم آن را درونیکرده و بهخاطر میسپارد.
پوشش حداکثری آموزش و پرورش چه برای نوآموزان چه سوادآموزان، بهترین فرصت را برای صیانت چندوجهی از زبان و ادب فارسی فراهم میآورد. شکی نیست که خوشایندی یا ناخوشایندی تجارب اولیه هر ایرانی در رابطه با زبان فارسی، محصول تجارب او در مقاطع مختلف تحصیلی از دبستان تا پایان دبیرستان است.
بررسی کتابهای فارسی و ادبیات مدارس نشان میدهد در کنار آموزش املا و دستور زبان، دایره واژگانی دانشآموز در این مقطع زمانی شکل میگیرد و بسته به متون مندرج در کتابهای درسی، فرصت آشنایی و بهخاطرسپاری درست و اصولی کلمات فارسی برای او فراهم میشود. از این منظر انتخاب متن درسی مناسب و معتبر، اهمیت ویژهای دارد و میتواند جهتگیری یک عمر «زندگی زبانی» دانشآموز را معین کند. بنابراین اسنفاده بیشتر از متون درسی معتبر و دارای بیشترین واژگان اصیل فارسی، مهمترین ابزار انتقال و آموزش زبان و پاسداری از اصالت آن است.
1-آموزش به آموزگاران
از برخی ضعفها و کاستیها درباره روش و منش آموزگاران که بگذریم، شاید در گام نخست لازم باشد ارزش و اهمیت حفظ زبان فارسی به عنوان میراث مشترک همه ایرانیان به معلمان گوشزد شود و آنها خود از دانش زبانی لازم برخوردار باشند. برای این امر میتوان از آموزشهای ویژه پیش از استخدام یا کلاسهای ضمن خدمت بهره برد؛ تداوم آموزش زبان فارسی را با توجه به تحولات مختلف زبانی در طول خدمت یک معلم، درنظر گرفت و نوعی «آموزش مداوم» را برنامه ریخت.
امروز با وجود ابزارهای برخط (آنلاین)، نیازی نیست حتما آموزشهای ضمن خدمت، حضوری باشند و با تعیین یک یا چند منبع آموزشی، میتوان از روشهای مجازی و برخط برای آموزش مداوم کمک گرفت.
نکته قابل توجه، آموزش همه معلمان اعم از آموزگاران فارسی و علوم و ریاضی و اجتماعی و... است؛ چنانچه این آموزش برای همه معلمان برقرار و پیگیری شود، خود آنها میتوانند بخش مهمی از وظیفه صیانت از زبان را در کلاسهای درسی مدنظر قرار داده و حتی در ویرایش و اصلاح واژگان غیرفارسی منبع درسی، یاریگر باشند.
2-اصلاح واژگان منابع درسی
آنان که در خانه دانشآموز دارند به خوبی میدانند که بسیاری از کلمات متون درسی، غیرفارسی هستند؛ اعم از لاتین یا عربی و...؛ در اینجا لازم است متذکر شد که گرتهبرداری و استفاده از واژگان عربی در زبان فارسی به اندازهای رشد کرده است که خطر گسست فرهنگی نسل جدید با منابع ارزشمند ادب و فرهنگ سنتی را به سطح هشدار رسانده است؛ از طرفی چنانچه این روند ادامه یابد در آیندهای نزدیک، یک دانشآموز برای خواندن ابیات فردوسی و حافظ و سعدی و حتی شاعران معاصر با دشواری روبهرو خواهد شد و در نتیجه از آنها گریزان.
بنابراین تاکید بر پارسینویسی و فارسی سره، در حد معمول و بدون افراط نه از سر مخالفت با دین مبین اسلام یا لجاجت با متون دینی است، شبیه کاری که در رژیم پهلوی انجام میگرفت؛ بلکه هدف جلوگیری از گسست فرهنگی، ادبی و قطع ارتباط مفاهمهای میان نسل امروز با میراث ارزشمند زبان فارسی است.
واقعیت این است که تاخت و تاز بیحد و حصر واژگان بیگانه (اعم از لاتین و غیرلاتین) به زبان ملی ما بهحدی از خطرناکی رسیده است که گاه برخی افراد از نوشتن به روش فینگلیش استفاده میکنند و آرام آرام به سمتی کشیده میشوند که با زبان ملی خود قطع رابطه کرده و به دامان زبانهای بیگانه بیاویزند.
البته اداره کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی و دفتر تالیف کتابهای درسی، تلاش ارزندهای برای استفاده از معادلهای فارسی کلمات بهویژه در درسهای فیزیک و شیمی کردهاند و از این منظر باید سپاسگزارشان بود؛ اما این تلاش همچنان نیازمند تداوم و تسری به برخی از دیگر واژگان غیرپارسی است. این سازمان میتواند با دریافت بازخورد از دبیران مقاطع مختلف از مشکلات احتمالی استفاده از معادلهای موجود مطلع شده و به اصلاح مداوم این فرآیند بپردازد. همچنین میتواند با دریافت پیشنهادهای صدها هزار معلم و کارمند آموزش و پرورش و حتی تعیین پاداش برای بهترین پیشنهادها از ظرفیت بزرگ این نهاد برای پاسداری از زبان ملی، بهخوبی بهرهگیرد.
ب-سفارش و تاکید معلمان بر پاسداری از زبان ملی
تاثیرات ژرف و ماندگار آموزههای آموزگاران بر ذهن و ضمیر دانشآموز بر هیچکس پوشیده نیست؛ تجربه شخصی نگارنده به خوبی حکایت از نقش بیهمتای معلمان در پاسداری از زبان و ادب پارسی دارد.
در دوران دبیرستان، معلم فرهیخته و بادانشی داشتیم که همواره بر خطر واژگان غیرپارسی اشاره و همه ما را بر نگاهبانی از اصالت زبانیمان سفارش میکرد. آنچه در ضمیر من در سالهای بعدی نقش بست و همواره تکرار شد، محصول آموزههای همان دبیر دلسوز و متعهدی بود که در لابلای متن درسی همیشه بر صیانت از زبان فارسی تاکید میکرد. از این منظر توجیه، آموزش، تاکید و سفارش به دبیران محترم آموزش و پرورش برای گوشزدکردن مداوم خطر نابودی زبان ملی ما بسیار پراهمیت و سرنوشتساز است؛ بهویژه که بعد از پایان دوران مدرسه، کمتر نهادی است که بهصورت نظاممند به زبان و ادبیات فارسی بپردازد و محدود به برخی رشتههای خاص دانشگاهی خواهد بود.
روشن است که تنها زمانی میتوان از دبیران مدارس انتظار نگاهبانی از میراث مشترک ایرانیان را داشت که نخست، خود آنها توجیه شده باشند؛ دوم آموزش ببینند و سوم، موانع موجود و اصطکاکآفرین میان زبان فارسی و زبانهای محلی را (مطابق با مفاد قانون اساسی) برداشت.
باید ظرفیت بیهمتا و کارویژه مهمی که نهاد آموزش و پرورش در اختیار دارد را قدردانست و تا دیرنشده از آن برای محافظت از زبان و ادب فارسی بهرهگرفت. در بخش بعدی این نوشتار، به نقش رسانهها، شورای عالی فضای مجازی و نهادهای نظارت بر نشر و پخش محصولات فرهنگی در صیانت از زبان فارسی خواهیم پرداخت.
نظر شما