یوسف جوجق در ابتدای این نشست گفت: موضوع ادبیات مقاومت و دفاع مقدس بسیار مهم است و یکی از مهمترین ژانرهای ادبی در کشورمان به شمار میرود، چرا که آثار ادبی زیادی توسط نویسندگان ما در داخل کشور خلق شده است.
وی با اشاره به ویژگیهای اصلی یک اثر ادبیاتی گفت: اگر بخواهیم به جنبههای ادبیاتی یک اثر توجه کنیم باید اشاره کنم که تخیل ویژگی اصلی یک گونه ادبیاتی است. درست است که در ژانر ادبیات مقاومت، زیرشاخههای دیگری نظیر خاطرهنویسی، اتوبیوگرافی و ... را میتوان تعریف کرد اما رمان، داستان و شعر از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. همچنین بنده معتقدم که ادبیات، شیوه اندیشیدن است.
این نویسنده و منتقد ادبی بیان داشت: اگر بخواهم به صورت مصداقی صحبت کنم باید بگویم که کتاب «وقت جنگ، دوتارت را کوک کن» که در سال ۱۳۹۰ نوشتهام، در عین برخورداری از فضای بومی، از ویژگیهای ادبیات مقاومت نیز برخوردار است. در این کتاب، جنگ بین ترکمنهای ایران و روسهای تزاری را روایت و سعی کردم تهاجم فرهنگی یک بیگانه و مقاومت مردم ایران برای مقابله با این تهاجم را به تصویر بکشم؛ از این نظر، این اثر میتواند در ژانر ادبیات مقاومت قرار گیرد.
کامران پارسینژاد در بخش دیگری از این جلسه گفت: معتقدم اگر بخواهیم به خواندن داستان مقاومت و دفاع مقدس علاقهمند شویم باید در ابتدا ماهیت ادبیات داستانی را بدانیم. متاسفانه اشتباه رایجی وجود دارد و آنهم این است که داستان را فقط وسیلهای برای سرگرمی میدانند، در حالی که اینگونه نیست و باید به دیگر جنبههای آن نیز توجه داشت. برای مثال، رمان روایتگر تجارب زندگی شامل شکستها و پیروزیهاست. وقتی یک رمان را میخوانید انبوهی از تجارب زندگی را میبینید و همین موضوع باعث میشود که انسانشناس و خودشناس شوید.
وی ضمن دستهبندی انواع گونههای ادبیاتی با محوریت جنگ گفت: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات جنگ نداشتیم و اگر هم چیزی منتشر میشد، مربوط به جنگهای بسیار قدیمی در گذشته بود. دقت داشته باشید که در غرب، ادبیات جنگ را به دو دسته تقسیمبندی میکنند؛ داستان جنگ و داستان ضدجنگ. داستان جنگ، نگاهی آرمانگرایانه به آن داشته و جنگ را یک حماسه میداند. در چنین داستانی، شاهد رشادتها، فداکاریها و از خودگذشتگیها هستیم. در نقطه مقابل، در داستان ضدجنگ، شاهد ادبیاتی هستیم که به وجوه منفی جنگ میپردازد.
او با اشاره به ژانر ادبیات دفاع مقدس گفت: نکته مهمی که باید بدان اشاره کنم این است که دفاع مقدس از نظر معنا و مفهوم بسیار متفاوت با ادبیات جنگ در غرب است. به همین دلیل بسیاری از نویسندگان غربی نتوانستند بسیاری از مفاهیمی که درباره آن وجود دارد را درک کنند. ما جنگی داشتیم که با عاشورا گره خورده بود و به همین دلیل رزمندهای را میبینیم که در اوج گرمای تابستان، قمقمه آب خود را خالی میکند و به میدان میرود. همین تفاوت اصلی باعث میشود که ژانر جدیدی به نام ادبیات دفاع مقدس در ایران ایجاد شود و دیگر نمیتوان به آن ادبیات جنگ گفت. بنده معتقدم که ادبیات دفاع مقدس باید ویژگیهای خاص جنگ ما که در دیگر جنگها دیده نمیشود را به تصویر بکشد.
وی تاکید کرد: نقطه مقابل ادبیات دفاع مقدس، ادبیات ضد ارزشهای دفاع مقدس است که متفاوت با ادبیات ضدجنگ است. دقت داشته باشید که ادبیات ضدجنگ با جنگ مخالف است، در حالی که ادبیات ضد ارزشهای دفاع مقدس در مخالفت کلی با ارزشهایی است که در دفاع مقدس وجود داشته و چهبسا آنها را به سخره گرفته است. برای مثال، دو اثر «پل معلق» و «آتش به اختیار» نوشته محمدرضا بایرامی ضدجنگ است و اصلا ضد ارزشهای دفاع مقدس نیست. براساس همین استدلال، من با لغت ادبیات مقاومت مخالفم، چرا که هر چیزی که در بشریت باعث ایجاد مقاومت شود، میتواند در این ژانر قرار گیرد.
یوسف قوجق در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بنده برخلاف آقای پارسینژاد معتقدم که در ادبیات داستانی، ژانری به نام ادبیات مقاومت وجود دارد که در زیرشاخه آن دو موضوع دفاع مقدس و جنگ دیده میشود. منظورم از جنگ، جنگ با همه پلشتیهایش است و اصلا منظورم، دفاع مقدس که در آن ارزشهایی مثل ایثار، فداکاری و شهادت دیده میشود، نیست. بنده هم معتقدم که دفاع مقدس خیلی متفاوت با سایر جنگهایی است که در دنیا رخ داده است.
وی ادامه داد: جالب است بدانید که نوع پرداخت نویسندگان ما به دفاع مقدس در دوران مختلف، متفاوت بوده است. برای مثال در اوایل جنگ، عمده پرداختها احساسی است، اما در دهه دوم پس از جنگ نویسندهها به سمت تعقلینویسی رفتهاند. در حقیقت از فاز احساس و حماسه خروج پیدا کرده و وارد مرحله تعقلینویسی شدهاند.
پارسینژاد ضمن اشاره به مولفهای مهم در آثار ضدارزشهای دفاع مقدس گفت: در ادبیات ضد ارزشهای دفاع مقدس، نوعی بیرحمی وجود دارد و به همه چیز با دیدی منفی نگریسته میشود. البته باید به این نکته هم دقت داشت که ما اصلا جنگطلب نبودیم، بلکه برای دفاع از خود وارد میدان شدیم. بنابراین طبیعی است که برخی آثار ضدجنگ باشند اما اصلا نمیتوان آثاری که ضدارزشهای دفاع مقدس هستند را باور کرد.
وی ادامه داد: بنده معتقدم که غربیها به دلیل آنکه تفکر شیعه و المانهای اساسی در نظرگاه او را نمیدانند نمیتوانند به درونمایه دفاع مقدس پی ببرند. در اینجاست که نویسنده باید بهگونهای بنویسد که آن مخاطب خارجی به ارزشهای دفاع مقدس پی ببرد. البته فکر میکنم که در این زمینه توفیق چندانی نداشتیم و حتی نتوانستیم بخش بزرگی از نسل جوان خود را اقناع کنیم. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری چندانی در این بخش نکردیم، این اتفاق در حالی است که اسرائیلیها پولهای زیادی خرج میکنند تا اسم یک یهودی در کتاب یا فیلمی برده شود.
قوجق در بخش پایانی این جلسه تعدادی از آثار شاخص در این موضوع را معرفی کرد و گفت: محمدرضا بایرامی یکی از نویسندههای خود در عرصه ادبیات دفاع مقدس است؛ او خودش جنگ را دیده و در کتاب «دشت شقایق» به نوعی روزشمار جنگ را بیان کرده است.
علاوه بر این، کتابهایی نظیر «آواز نیمه شب» نوشته داود غفارزادگان، «برخورد» نوشته محمود اخترزاده، «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» نوشته احمد دهقان، «زمین سوخته» اثر احمد محمود، «ترکههای درخت آلبالو» نوشته اکبر خلیلی و .... نیز آثار بسیار خوبیاند. نکته قابل توجه این است که هیچ کدام از این آثار اتوبیوگرافی نیست. به نظرم بین کسی که فقط خاطره مینویسد با کسی که در عین نوشته خاطره، از عناصر نویسندگی نیز استفاده میکند فرق زیادی وجود دارد.
نظر شما