اولین آگهی کتاب در صفحه ششم از شماره بیست و هفتم روزنامه وقایع اتفاقیه به تاریخ نهم شوال 1267، برابر 16 مرداد 1230 منتشر شده است.
تعداد صفحات عموما چهار یا شش صفحه بود و گاهی به هشت و حتی دوازده صفحه نیز میرسید. صفحات اول روزنامه به اخبار پایتخت اختصاص داشت. بعد اخبار سراسری و بعد بینالملل و در آخر هم مطالب غیرخبری. البته که این تعبیر امروزی ماست. اگر نه، مثلا در شماره اول آمده است: «اخبار خود دارالخلافه» و منظور از دارلخلافه تهران است. دیگر عناوین هم عبارت بودند از «اخبار سایر ممالک ایران»، «اخبار دول خارجه» و «احوالات متفرقه». عناوین در شمارههای بعدی با کم و زیاد نزدیک به همینها هستند. مطالب پشت هم هستند و به غیر از تصویر ابتدای صفحه اول که با تصویر شیر و خورشید نشان و نام نشریه آورده شده است؛ تصویر دیگری در آن نیست. صفحات دو ستونی هستند. مطالب شماره اول نشریه با ذکر خاکساری و سپاسگزاری به درگاه سلطان آغاز شده و در ادامه اخبار دارالخلافه آمده است.
اخبار تهران با ذکر برقراری امنیت شروع شده است. صفحه دوم شماره اول این نشریه اینطور شروع شده: «ارزانی و فراوانی نعمت است در دارالخلافه مبارکه با این که امسال برف مکرر و بسیار آمده که زیاده از عادت این ولایت است». در ستون دوم همان
شماره اول آمده است: «قرار جدیدی که اولیای دولت قاهر گذاشتند این است که در اول ماه و پانزدهم چاپارها از دارالخلافه به ممالک ذیل آذربایجان، فارس، رشت، کرمان، استرآباد، مازندران، خراسان، کرمانشاهان بروند و در چهاردهم و بیست و نهم دو دفعه وارد شوند مگر کرمان چون که دور است ماهی یک چاپار در پنجم میرود. از اول ماه صفر قرار بر این شده است که در چاپارخانها اسب را فرسخی ده شاهی کرایه بگیرند.»
شماره اول این نشریه قیمت ندارد و از شماره دوم سمت چپ تصویر شیر و خورشید قیمت هر نسخه آن پانصد دینار قید شده است: «قیمت روزنامچه از قرار یک عدد در یک هفته پانصد دینار است که در سال دو تومان و چهار هزار دینار میشود.» این شیوه قیمتگذاری از شماره سوم به شکل «یک نسخه دهشاهی، سه ماه شش هزار، شش ماه دوازده هزار، یک سال دو تومان و چهار هزار» آمده است. یعنی از همان شماره اول یکی از بخشهای مهم حتی قبل از قیمت خود نشریه، قیمتهای جاری و ساری در کشور بوده است. در شماره چهارم کنار سرعنوان نشریه و راست تصویر شیر و خورشید آمده است: «هر کس در طهران طالب نسخه از این روزنامهها باشد در بازار در دکان کاظم بلورفروش فروخته میشود.» در شماره ششم، انتهای ستون دوم صفحه اول قیمت برخی کالاهای اساسی مانند برنج و گندم و نان و گوشت و پنیر آورده شده و تاکید کرده است: «از اولیای دولت علیه حکم شده است که قیمت اجناس دارالخلافه به جهت اطلاع خلق گاهگاه در روزنامهها نوشته شود.»
در شماره دوازده، صفحه آخر ستون اول نشریه این قیمتها آمده است: «[داستان خریدن یک کشتی دست دوم] سیصد و بیست و پنج دلار که تخمینا صد و شصت تومان پول ایران میشود». در ستون دوم نیز آمده است: «[داستان خرید و فروش یک تابلوی نقاشی] صد و شصت و پنج هزار فرانک که شانزده هزار و پانصد تومان پول ایران باشد». از شماره بیست و دوم قیمتگذاری تغییر کرده و قیمت آگهی هم به زیر آن اضافه شده است: «قیمت یک نسخه دهشاهی و سالیانه دو تومان و چهار هزار. قیمت اعلانات بیشتر از چهار سطر نباشد یک هزار دینار کمتر هم باشد یکهزار دینار. بیشتر باشد از قرار سطری پنجشاهی». یعنی شیوههای سه و شش ماهه از فروش برداشته شده است. در شماره بیست و چهارم ادبیات آگهی تغییر کرده و شده است: «از یک سطر تا چهار سطر یک هزار دینار بیشتر باشد سطری پنجشاهی».
شماره بیست و هفتم که به تاریخ نهم شوال 1267 برابر 16 مرداد 1230 منتشر شده است اولین آگهی کتاب در صفحه ششم دیده میشود. «صورت بعضی از کتابها که در مملکت ایران چاپ زده شده و هر کس که طالب خریداری باشد در نزد حاجی عبدالمحمد استاد دارالطباعه دارالخلافه طهران که این روزنامهها در کارخانه او زده میشود فروخته میگردد.
قرآن اعلی دو تومان/قرآن مجید وسط یک تومان/ قرآن مجید ارزان سه هزار/شرح کبیر دو جلد شش تومان». در شماره بیست و هشتم بخش اول متن آگهی همان است اما کتابها تغییر کرده است: «تفسیر صافی یک جلد دو تومان شرح لمعه یک جلد سه تومان/ قوانین یک جلد دو تومان/ شرح الزیاره یک جلد سه تومان/ تصریح یک تومان و پنج هزار/ شاهنامه فردوسی طوسی پنج تومان» در شماره سی باز هم متن اول آگهی همان است و کتابها اینها هستند: «قاموس سه تومان/ کتاب مجمعالبحرین سه تومان/ کتاب معراجالسعاده یک تومان و پنج هزار/ کتاب تحفه الزائر یک تومان/ کتاب جامعالتمثیل پنج هزار/ کتاب تاریخ پطر کبیر دو تومان/ صمدیه و کبری پنج هزار/کتاب سیوطی پنج هزار» در شماره سی و یکم کتابها اینها هستند: «تذکره الائمه یک تومان/ انوار یک تومان/ کلیات سعدی هشت هزار/ نجم الهدایه شش هزار/ محرقالقلوب هشت هزار/ بیدل هشت هزار/ حافظ پنج هزار/ مجالسالمومنین دوازدههزار و پانصد/ تحفه حکیم مومن پانزده هزار/ حمله پانزده هزار/ معالم اصول هشت هزار/ نظامی یک تومان/ مطول یک تومان».
گمان نمیکنم مقایسه قیمت دلار و کتاب هزینههای جاری با همین چند خط کار سختی باشد. «اعلانات کتاب» در وقایع اتفاقیه باز هم آمده است اما برای بخش پایانی این یادداشت شاید بد نباشد به جای کتاب برویم سراغ شیوه اطلاعرسانی عزل و کشته شدن امیرکبیر.
روز 20 آبان 1230 امیرکبیر از صدارت عزل شد. خبر عزل او در شماره چهل و دوم به تاریخ 26 محرم 1268 برابر 29 آبان 1230 به عنوان اولین خبر آمده است: «سرکار اعلیحضرت قوی شوکت شاهنشاهی به اقتضای رای جهان آرای ملوکانه صلاح و صرفه ملک و دولت و خیر و ثواب امور سلطنت را در این معنی ملاحظه فرمودند که میرزاتقی خان را از پیشکاری دربار همایون و مداخله در امور داخله و خارجه و منصب امارت نظام و لقب اتابکی و غیرذلک و کل اشتغال و مناصبی که به او محول بود به کلی خلع و معزول فرمایند لهذا در روز چهارشنبه بیست و پنجم این ماه حکم از مصدر سلطنت عظمی به همین صراحت شرف صدور و نفاذ یافت و او بر حسب امر قدرقدرهمایون از تمامی امور و مشاغل معزول و مسلوب الاختیار گردید».
امیرکبیر روز شنبه 20 دی 1230 در حمام فین کاشان با بریدن رگهای دستش کشته شد. وقایع اتفاقیه در شماره پنجاه به تاریخ پنج شنبه 23 ربیع الاول 1268 برابر 25 دی 1230 صفحه اول ستون دوم آورده است: «سابقا نوکر و رعیت ایران به واسطه سوءخلق و بدزبانی، بیحرمتی میرزاتقی خان در کمال دلسردی راه میرفتند و چون به قدر امکان از حق نوکر کم میکرد و به طریق بدعت بر رعیت میافزود نزدیک به آن شده بود که اهل ایران از دولت خود مایوس شوند و کار به جایی رسیده بود که اگر اعلیحضرت پادشاهی درباره کسی بذل مرحمتی میفرمودند میرزاتقی خان به تدریج برای آن شخص بهانهجویی میکرده و در مقام آزار او بر میآمد اما از روزی که اعلیحضرت قدرقدرت پادشاهی به اقتضای مصلحت و حکمت دولت و ملاحظه حال نوکر و رعیت جناب جلالت مآب قواما للدوله السنیه نظاما لشوکه البهیه اعتماد الدوله العلیه صدراعظم را به انتظام مهام دولت مامور فرمودهاند جمیع نوکر و رعیت از حسن سلوک و رفتار ایشان راضی و خشنود هستند و اعیان و اشراف در خانه و ولایات ایران نفر به نفر دسته دسته در کمال امیداری و خوشحالی به حضور همایون پادشاهی میروند و به هر که بذل مرحمتی از جانب اعلیحضرت شاهنشاهی میشود جناب جلالت مآب صدراعظم دو برابر آن به آن شخص لطف و مهربانی میکنند.»
خبر شهادت امیر در شماره 52 به تاریخ 7ربیع الثانی 1268 برابر با 9 بهمن 1230 در صفحه اول انتهای ستون دوم آمده است: «میرزا تقی خان که سابقا امیرنظام و شخص اول این دولت بود در شب شنبه هیجدهم ماه ربیع الاول در کاشان وفات یافته است.»
نظر شما