دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۷
والدین امروزی وقت کافی برای بچه‌ها ندارند

فاطمه مشهدی‌رستم معتقد است که پدران و مادران امروزی به علت مشغله‌ زیاد، حوصله و وقت کافی برای بچه‌ها ندارند و می‌گوید: والدین امروزی با کودکان صحبت نمی‌کنند، بازی نمی‌کنند، آن‌ها را به تفریح نمی‌برند و خیلی برای آینده آنان زحمت نمی‌کشند. به عقیده من، هنوز جا دارد که درباره تکنولوژی‌های موجود یا تکنولوژی‌های در راه، صحبت شود؛ باید پدر و مادرها را با یک سری نکاتی که برای بچه‌هایشان مضر است، آشنا کنیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «من و مادربزرگ و اینترنت» نام مجموعه‌ای به قلم فاطمه مشهد‌ی‌رستم است که از سوی انتشارات ناک به چاپ رسیده است؛ این مجموعه در دو جلد و هر جلد شامل چهار داستان است که همگی از نثری روان و صمیمی برخوردار است؛ حکایت تقابل تفکر و وجوه رفتاری نسل امروز با نسل دو دهه قبل از خود را در قالب شخصیت‌هایی همچون نوه و مادربزرگی تقریبا کم‌شنوا بازگو می‌کند. علاوه بر نثر شیرین و ساده‌ی موجود در کتاب، آنچه بیشتر از هر مساله دیگری به جذابیت و شیرینی داستان‌ها اضافه می‌کند، طنز ملموس و غیرمستقیم آن است گاه رگه‌هایی از حسرت و تاسف در آن‌ها ملاحظه می‌شود. «من و مادربزرگ و اینترنت» همچنین دارای تصاویر بسیار شیرینی‌ است که فاطمه مددی، کار تصویرگری آن‌ها را عهده‌دار بوده است.
این مجموعه در سیزدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران موفقیت چشمگیری داشته و جالب آن که علاوه بر مخاطبان نوجوان، افراد بزرگسال نیز استقبال بی‌نظیری از آن‌ها داشته‌اند، به همین دلیل با مشهدی‌رستم گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:
 
ایده نوشتن مجموعه «من و مادربزرگ و اینترنت» از کجا به ذهن‌تان رسید؟
مجموعه «من و مادربزرگ و اینترنت» طی چندین سال نوشته شده است. سال‌های زیادی در بخش اجتماعی مطبوعات کار می‌کردم. خیلی از مسائلی که در جامعه با آن مواجه می‌شدم، دغدغه ذهنی من بود. در اکثر اوقات می‌دیدم، حرمتی که باید به پدربزرگ‌ها یا مادربزرگ‌ها گذاشته شود، وجود ندارد؛ این موضوع من را متاثر می‌کرد و با خودم می‌گفتم که بچه، به خودی خود مقصر نیست؛ مسلما این بچه بزرگ‌تری دارد که بزرگ‌تر آن همان بچه‌های پدربزرگ و مادربزرگ‌ها هستند.  پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها برای چند دهه قبل هستند. در فضای ساده‌تر و صمیمی‌تری بزرگ شدند که در آن دوران زندگی‌ها ساده و سرشار از محبت بوده است؛ اما متاسفانه با گذر زمان فاصله بین نوه‌ها با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بیشتر شده است. محبت و احترام، اصالت خود را از دست داده است. این من را متاسف می‌کند. هر بار سوژه‌ای که به ذهنم می‌رسد با چارچوبی که به ادبیات بخورد، به صورت داستان مشخص می‌نویسم. گاهی در آن واحد با دو یا سه سوژه برخورد می‌کردم. مسئله مهم برای من، نوشتن مشکلات اندرونی جامعه است.
 
پس شما تنها دغدغه روابط بین پدربزرگ‌ها - مادربزرگ‌ها با بچه‌ها را داشتید یا مسائل دیگری هم وجود دارد؟
بله. اما این تنها دغدغه من نبود بلکه در نگارش کتاب سعی کردم نکات مثبت را بیان کنم و این انرژی مثبت را به بچه‌ها منتقل کنم. علاوه بر این، در داستان یک تربیت ادبیاتی برای کودکان درنظر گرفتم. یکی از مسائلی که دائما ذهن من را به خودش درگیر می‌کند، این است که خرید موبایل یا تبلت برای فرزندان به منزله کنترل بازیگوشی و به نوعی سرگرم کردن آن‌هاست. پدران و مادران امروزی به علت مشغله‌ زیاد، حوصله و وقت کافی برای بچه‌ها ندارند؛ با کودکان صحبت نمی‌کنند، بازی نمی‌کنند، آن‌ها را به تفریح نمی‌برند؛ در کل خیلی برای آینده آنها زحمت نمی‌کشند. خانواده‌ها با شرایط مالی نسبتا متوسط یا پایین‌تر، به هر طریقی یک گوشی یا تبلت برای فرزند خود مهیا می‌کنند. به عقیده من، هنوز جا دارد که درباره تکنولوژی‌های موجود یا تکنولوژی‌های در راه، صحبت شود؛ باید پدر و مادرها را با یک سری نکاتی که برای بچه‌هایشان مضر است، آشنا کنیم. شاید یک کودک 7 یا 8 ساله، با یک موبایل یا تبلت سرگرم شود و یقه پدر و مادر را نچسبد؛ اما همین پدر و مادر باید بدانند که زمانی که آن کودک به سن 12 یا 13 سال برسد، تربیت آن‌ها از عهده والدین خارج است. در آن زمان ضرر، از هر طرف به پدر و مادر وارد می‌شود. 

 
کار درست در تربیت بچه‌ها و همچنین راهکار در فرهنگ‌سازی استفاده از تکنولوژی چیست؟
نیاز است که در مدارس ما به گونه‌ای که بچه زده نشود، این نکات آموزش داده شود. هنوز جا دارد که که یک برنامه درست و صحیحی را اجرا کنند. در کشورهای دیگر، به هیچ عنوان در اماکن عمومی در دست کودکان موبایل دیده نمی‌شود؛ زیرا در خانواده‌ها مسائل تربیتی برقرار است و همچنین مدارس برای تربیت فرزندان تدابیر ویژه‌ای درنظر گرفته‌اند؛ تربیت بچه‌ها بر عهده هم والدین و هم مدارس است؛ البته مشروط بر اینکه مسائلی که مطرح می‌شود با نظر هر دو گروه صورت گیرد و با توجه به روال متوسط تربیتی که در جامعه حکم‌فرماست، صورت گیرد. متاسفانه چندگانگی در بین کودکان ما وجود دارد؛ یعنی به هیچ عنوان نمی‌توان بچه‌های مناطق مختلف در یک شهری مانند تهران را با هم مقایسه کرد. بنابراین برای انجام کار درست، نیازمند پژوهش مستمر، دلسوزانه و واقع‌بینی منطقی است. 
 
چگونه این کتاب در دسته کتاب‌های پرفروش سیزدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب قرار گرفت؟
یکی از اهداف من، جدا از نگارش ادبی، ادبیات در قالب داستان برای بچه‌ها بود. سعی کردم بخش قابل توجهی از احساسم و حرفی را که به آن معتقد بودم، در داستان بیاورم. به بچه‌ها یاد بدهم که به پدربزرگ و مادربزرگ‌شان احترام بگذارند و چگونه ارتباط داشته باشند؛ البته می‌توانم بگویم موفقیت‌آمیز هم بوده است؛ اما صرف نظر از عقیده خودم باید مخاطب بگوید که آیا سعی من در بهبود روابط بین پدربزرگ و مادربزرگ و بچه‌ها صمیمیت ایجاد کرده است یا نه؟ اگر مخاطب این حس را دریافت نکرده بود هیچ‌وقت این کتاب با تیراژ بالا در نمایشگاه به فروش نمی‌رفت. صرف نظر از جنبه سرگرمی به هر حال بچه‌های ما شعورمند هستند و قدرت تشخیص دارند؛ اگر این شعورمندی وجود نداشت؛ عموما عکس‌العمل‌ها را می‌دیدم. برداشتی که از بچه‌ها داشتم، خوشبختانه من را متوجه کرد که امروز بتوانم بگویم فکر می‌کنم در این انتقال محبت و صمیمیت موفق شدم.  
 
با این کتاب و راهکارهایی که ارائه شده است، چگونه می‌توان به یک وجوه تربیتی موفق رسید؟
در داستان دو جهان کاملا متفاوت وجود دارد که سرچشمه از دیدگاه، عقاید و نقطه نظرات متفاوت با هم است. در این داستان شاید بزرگ‌ترها متوجه فاصله بین خودشان با نسل جدید شوند و به علایق آن‌ها توجه کنند. از طرف دیگر هم بچه‌ها متوجه این موضوع شوند که جهان آن‌ها، جهان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نیست اما باید به آن جهان اهمیت دهند و احترام بگذارند. در این کتاب صرف‌نظر از نزدیک کردن دو نسل با هم، نشان دادن راهکار است. اگر این راهکارها واقعا بین پدر و مادر یا مدارس یعنی اولیایی که همه وظیفه پرورش و بعد آموزش را برعهده دارند، درنظر گرفته شود، کار پژوهشی صورت بگیرد، به اختلاف نسل‌ها توجه کنند، نکات مهمی که این فواصل را به وجود می‌آورد کم می‌شود. باید تصمیمات درست و صالح گرفته شود. با انجام این مراحل به یک وجوه تربیتی موفقی خواهیم رسید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها