دلیل استفاده نکردن از این سلاحها در جنگ چالدران ناشی از سیاستهای جنگی آنان بود. چون توپخانه تحرک سوارهنظام را محدود میکرد، در جنگهای صحرایی از توپخانه استفاده نمیکردند و در مواردی هم که استفاده شد موثر نبود، سلاحهای گرم ایرانیان از لحاظ تعداد انگشتشمار و از لحاظ کیفیت قابلقیاس با سلاحهای ارتش عثمانی نبود، بنابراین استفاده از توپخانه جزو دستورات جنگی آنها نبود. همچنین صفویان ذاتا به سلاح آتشین بیعلاقه بودند و استفاده از آن را ناجوانمردانه و ناشی از بزدلی میدانستند.
در این گزارش به مناسبت 31 مردادماه و سالروز جنگ چالدران به بررسی کتابهایی پرداختهایم که در این زمینه چاپ و منتشر شده است. در این فهرست به بخشی از کتابها اشاره شده و شامل همه کتابهایی نیست که به جنگ چالدران پرداختهاند.
«شاه جنگ ایرانیان در چالدران»
نویسنده: اشتن متز
ترجمه و اقتباس: ذبیحالله منصوری
سال بازنشر: 1401
ناشر: انتشارات نگاه
این کتاب با نمایش سرهای بریده در خیابانهای استانبول آغاز میشود و مباحثی همچون نقشه سلطان سلیم برای خلع پدر و رسیدن به سلطنت به کمک سپاهیان ینی چری، حمله به سوریه و محاصره حلب، نامه سلطان سلیم به شاه اسماعیل و جواب آن، مشاوره درباره لشکرکشی به ایران، عشایر ایران و... و در پایان مرگ شاهعباس ختم میشود.
ناشر در مقدمه کتاب در باب ضرورت بازخوانی اثر ذبیحالله منصوری مینویسد: ذبیحالله منصوری از آن دسته مترجم مولفانی است که طرفداران و منتقدان بسیاری دارد. او فعالیت مطبوعاتی را در نوزده سالگی (1293) آغاز کرد و تا سال 1365 که در 90 سالگی درگذشت آثاری پرشمار خلق کرد که اکثرا در زمره آثار پرفروش بوده و هست. همه میدانیم چنان مینوشت که کنار گذاشتن کتاب برای خواننده دشوار بود. ذوق ادبی و تخیل او از کاه کوه میساخت و همین نکته حتی در زمان حیاتش منتقدان بسیاری یافت. میدانیم که بسیاری از این نقدها درست است و بسیاری شاید از روی کینه و سختگیری؛ اما چه چیزی در کار است که خوانش دوباره آثار او را برای ما ضروری میکند؟
«غزوات سلطان سلیم»
با عنوان فرعی «گزارش اسیر ایرانی جنگ چالدران از فتح مصر و شام به دست سلطان سلیم اول عثمانی»
نویسنده: قاضیزاده اردبیلی(درگذشته 930ه.ق)
تصحیح و تحقیق: طاهر بابایی
سال نشر:1400
ناشر: موسسه پژوهشی میراث مکتوب
«غزوات سلطان سلیم» اثری است به فارسی که از سوی نویسندهای ایرانی به رشته تحریر درآمده است. این اثر نمونه بارزی از متون مرتبط با تاریخ و فرهنگ ایرانی است که در قلمرو عثمانی پدید آمده است. با این اثر، برای نخستین بار با یکی از عالمان و نویسندگان ایرانی که بعد از جنگ چالدران از تبریز به اسلامبول تبعید شد، آشنا میشویم. بیش از هزار نفر از فرهیختگان ایرانی توسط سلطان سلیم به اجبار به اسلامبول تبعید شدند، بیشتر آنها به دلیل علم، هنر و فرهیختگی در پایتخت و دربار عثمانی ارج و قرب یافتند و به جاه و مقام رسیدند. نویسنده متن حاضر یعنی قاضیزاده اردبیلی، یکی از آنها بود که در دربار سلطان سلیم جایگاه خاصی یافت، تا جایی که در سفرهای نظامی در رکاب سلطان بود و به همین دلیل توانست مشاهدات خود از لشکرکشی سلطان سلیم به مصر را در اثر حاضر تدوین کند.
طاهر بابایی علاوه بر تصحیح اثر قاضیزاده اردبیلی، درباره نویسنده و متن نیز تحقیق جامعی انجام داده و در مقدمه کتاب و نیز در مقالهای مستقل منتشر کرده است. از مطالعه متن حاضر میتوان به عمق علاقه و وابستگی نویسنده به اصالت و هویت خود پی برد. او با وجود دوری از ایران و خدمت به دربار سلطانی به شدت ضدشیعی و ایرانستیز، با هنرمندی تام و تمام دلبستگی خود را به ایران و مذهب تشیع حفظ کرده است. ایرانگرایی و شیعیگرایی قاضیزاده اردبیلی به عنوان مورخ کتاب سلطان سلیمی که در سفر نظامی چالدران بیش از 40 هزار نفر از علویان آناتولی را قتل عام کرد، به نظر پارادوکس میآید، اما باید دانست قاضیزاده اردبیلی در عین حال که در رکاب سلطان سلیم بود، دل در گرو ایران داشت.
در اثر او به خوبی میتوان ردپای افکار ایرانی و شیعی را دید. ای بسا، به سبب همین گرایشها بود که سرانجام به اتهام ارتباط با صفویان در 930ق، در مصر اعدام شد. دکتر بابایی با وجود دشواریهای بسیار متن، تلاش زیادی برای تصحیح انتقادی آن به کار بسته و کوشیده است تا متنی منقح پدید آورد. در کتاب «غزوات سلطان سلیم» یکی از مهمترین دورههای دشمنی حکومت عثمانی با ایران به رشته تحریر در آمده است، که برای ما در ایران دارای اهمیت فراوانی است؛ زیرا با یک متن تاریخی که در دربار عثمانی به زبان فارسی نوشته شده آشنا میشویم و نیز از زندگی و افکار یکی از ایرانیان تبعیدی جنگ چالدران که تاکنون ناشناخته بود، آگاهی مییابیم. علاوه بر اینها، سطر سطر کتاب نیز دارای اطلاعات ارزشمندی است که به کار پژوهشگران حوزههای مختلف میآید.
«ایران در جنگ از چالدران تا جنگ تحمیلی»
نویسنده: دکتر کاوه فرخ
مترجم: شهربانو صارمی
سال نشر: 1397
ناشر: ققنوس
این کتاب با ظهور صفویان، شاه اسماعیل و جنگ چالدران و... آغاز میشود، به تبیین و تحلیل دوره صفویان، نادرشاه، زندیه، قاجاریه، پهلوی میپردازد و با جنگ ایران و عراق پایان مییابد. نویسنده در مقدمه کتاب «ایران در جنگ از چالدران تا جنگ تحمیلی» را با این پرسش آغاز میکند؛ ایران یا پارس؟ همانطور که در مقدمه سایههای صحرا گفته شد، هر دو صحیح است. یونانیان از امپراتوری هخامنشی ایران با عنوان «پرسیا» (perseeya) یا پارس یاد میکردند. نامی که بعدها وارد واژگان غرب و اروپا شد. ایرانیان خود را منتسب به ایران (سرزمین آریاییها) میدانند؛ آریاییان در اصل ائتلافی بودند از مادها، پارسها و ایرانیان شمالی که نژادشان در حال حاضر عمدتا منقرض شده است. انقراض امپراتوری ساسانی در اواسط قرن هفتم میلادی به دنبال حمله اعراب نقطه پایانی بود بر تاریخ پیش از اسلام ایران یا پارس، هر چند این سرزمین مسخر شد و اسلام جای باورهای زرتشتی را گرفت، هویت فرهنگی ایران به بقای خود ادامه داد.
سرانجام این صفویان بودند که قلمرو متحد ایران را با مرزهایی تقریبا نزدیک به دوران ساسانی از نو احیا کردند. توجه به این نکته مهم است که ایران از زمان تشکیل آن در هزاران سال پیش کشوری بوده با تنوع زبانی، قومی و دینی صفویه در سنت واقعا متنوع ایران، سلسله ایرانی و در عین حال ترک زبان بود که واژههای ترکی بسیاری وارد مجموعه واژگان نظامی ایران کرد. این پدیده به پارسی شدن یا تمدن ترکی-ایرانی معروف است که در آن هم ایرانیان و هم ترکها در میراث این تمدن کهن سهیم هستند و این مشارکت ادامه دارد. حتی وقتی شاه اسماعیل صفوی در آستانه جنگ چالدران به سال 920ه.ق نامهای به زبان ترکی آذری برای سلیم یاووز سلطان عثمانی فرستاد، او پاسخ وی را به فارسی داد!
«بررسی روابط ایران و عثمانی از جنگ چالدران تا معاهده صلح قصرشیرین»
نویسندگان: احمد بابایی زارچ و الهام اکبرزاده
سال نشر: 1393
ناشر: انتشارات سمیرا
ایران برای امپراتوری عثمانی جزیی از جهان اسلام بود که بایستی تحت سلطه آن قرار بگیرد و نمیتوانست در دنیای جداگانهای در مرز امپراتوری به سر برد. از طرف دیگر از میان رفتن قدرت ازبکان، دوست و متحد دربار عثمانی اوضاع را در شرق دگرگون میساخت یعنی شاهاسماعیل از این پس با آزادی کامل میتوانست در مقابل عثمانیها ایستادگی کند و حاضر نبود اصول خلافت مسلمین را در خاندان عثمانی بپذیرد، شکست ازبکان و رقبای دیگر پادشاه صفویه، اعلام خطری به امپراتوری عثمانی بود. زیرا از حوادث و وقایع چنین برمیآمد که از این پس یکی از دو قدرتی که در حال تکوین بوده است در مقابل سیاست توسعهطلبی دیگری از صحنه سیاست خارج شود. بررسی روابط ایران و دولت عثمانی از اهمیت زیادی برخوردار است و در این پژوهش سعی شده است تا روابط دو کشور از جنگ چالدران تا معاهده صلح قصر شیرین در شش فصل مورد بررسی قرار گیرد.
فصل اول این کتاب به بررسی روابط ایران و عثمانی در دوره حکومت شاه اسماعیل اول و مسایل مربوط به جنگ چالدران و وضعیت ارتش ایران و روش جنگی ایرانیان پرداخته است. در فصل دوم روابط ایران و عثمانی در دوره حکومت شاه تهماسب و جنگهای بیست ساله دو کشور و عهدنامه آماسیه مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم این کتاب به روابط دو کشور از بعد از مرگ شاه تهماسب تا به سلطنت رسیدن شاه عباس پرداخته شده است. در فصل چهارم جنگهای ایران و عثمانی در زمان سلطنت شاه عباس و پیروزی این پادشاه بزرگ و صلحهای استانبول و ایروان مورد بررسی قرار گرفته است. فصل پنجم به روابط دو کشور در دوره شاه صفی و پایان این اختلافات که منجر به عهدنامه صلح قصر شیرین شده است، میپردازد و فصل ششم به نتیجهگیری اختصاص دارد. در کل هدف این کتاب تحقیق و بررسی روابط ایران و عثمانی، این دو کشور مسلمان اما یکی شیعه و دیگری سنی مذهب است که اختلافات مذهبی زمینهساز جنگهای طولانی بین دو کشور بوده است.
در پایان اینکه دلیل استفاده نکردن از سلاح گرم در جنگ چالدران، ناشی از سیاستهای جنگی شاه اسماعیل بود. چون توپخانه، تحرک سوارهنظام را محدود میکرد، در جنگهای صحرایی از توپخانه استفاده نمیکردند و در مواردی هم که استفاده شد، مؤثر واقع نشد، سلاحهای گرم ایرانیان از لحاظ تعداد انگشتشمار و از لحاظ کیفیت قابل قیاس با سلاحهای ارتش عثمانی نبود بنابراین، از استفاده از توپخانه صرف نظر شد چون به لحاظ کم بودن تعداد ثمری نداشت. همچنین، صفویان ذاتاً به سلاح آتشین بیعلاقه بودند و استفاده از آن را ناجوانمردانه و ناشی از بزدلی میدانستند. پس از این جنگ، مناطق شرق ترکیه و شرق عراق از ایران جدا شد و به دست عثمانی افتاد. این مناطق تا پیش از زمان شاه عباس صفوی، در دست عثمانی بود تا اینکه شاه عباس، بخشی از مناطق را با جنگ پس گرفت.
سپاه عثمانی شهر تبریز را نیز تصرف کرد اما به دلیل کمبود آذوقه، مجبور به بازگشت شد و حکومت نوپای صفوی از نابودی حتمی، نجات یافت. دلیل کمی شمار سپاهیان ایران در این جنگ، حضورشان در خراسان بود تا از یورش غافلگیرانه ازبکان جلوگیری شود. دلیل دیگر شکست قزلباشها، پیشنهاد دورمش خان شاملو به شاه اسماعیل بود، مبنی بر اینکه اجازه دهند که ارتش عثمانی آرایش دفاعی خود را تکمیل کند تا ایرانیان بتوانند به ابراز دلیری بپردازند و شاه نیز، با این پیشنهاد غیرعادی موافقت کرد.
در پایان اینکه با گذشت صدها سال از این جنگ همچنان به عنوان یک «حماسه» از آن یاد میشود، اما این شکست تاب شاه اسماعیل را شکست. او بهترین قزلباشان خود را در جنگ چالدران از دست داد، دیگر فرماندهی سپاه ایران را برعهده نگرفت و به افسردگی دچار شد. شاه صفوی شهدا را در کنار مقبره جد پدری خود یعنی شیخ صفیالدین و در محلی که بعدها به «شهیدگاه» مشهور شد، به خاک سپرد.
نظر شما