بیشتر بچههای گردان یونس تازه اوایل جوانیشان را میگذراندند سن اغلبشان حدود 20 سال بود. اما با تمرینات سخت به آمادگی کامل رسیدند و در اوج آمادگی در عملیات شرکت کردند.
غواصان گردان یونس
گردان یونس شامل مجموعهاز رزمندگان از لشکر امام حسین(ع) بود و کار گردان فعالیتهای غواصی بود. رزمندگان آنها را برای عملیات کربلای سه انتخاب کردند. هدف عملیات نابودی دو اسکله البکر و الامیه (العمیه) بود. از این اسکلهها به شدت مراقب میشد، زیرا بعثیها بخشی از تجهیزات راداری خودشان را در این دو نقطه متمرکز کرده بودند. اسکله الامیه هدف اصلی بود، و بعد اگر شرایط مهیا شد نیروهای ما به البکر هم ضربه بزنند و آن را به آتش بکشند.
تقریباً همه بچههای گردان یونس در اوایل جوانیشان بودند و میانگین سنی آنان بین 17 تا 20 سال بود. اما همه را با تمرینهای جدی توام با سختگیری در انتخاب بهترینها، برای عملیات آماده کردند. آنقدر آماده بودند که در روزهای منتهی به عملیات «رزمندهها در یک روز 25 بار عرض کارون را بدون توقف و با تجهیزات انفرادی طی میکردند و راحت 5 کیلومتر را شنا میکردند.»
حتی از روایتها و خاطرات به جای مانده از کربلای 3 که بخشی از آنها در کتاب «ساحل وصال» ثبت شدهاند معلوم میشود که فرماندهان – به خاطر سنگینی مسئولیتشان – بسیار بیشتر از رزمندهها احساس نگرانی میکردند. رزمندهها آرام بودند. «یکی میگوید نگران نباشید، من سه ماه حقوقم را نذر پیروزی عملیات کردهام. دیگری میگوید من نذر ختم قرآن کردهام. رزمندهای دیگر در داخل آب نماز شبش را میخواند.» در مسیر پیشروی، دشواریهایی مثل طوفانی شدن آب دریا و حتی دقایقی بیخبری از شماری از نیروها ایجاد شد، اما نیروهای ما به هر زحمتی که بود به الامیه رسیدند.
غافلگیری دشمن و تحقق اهداف عملیات
دشمن غافلگیر شد و بعد از مقاومتی پراکنده و بیفایده، شکست خورد و عقب نشست. رزمندگان ما قبل از ساعت 8 صبح اسکله را تصرف کردند. ساعتی پس از عقبنشینی عراقیها، هواپیماهای آنها سر رسیدند و با پرواز در ارتفاع پایین، برای نیروهای ما مزاحمت زیادی بهوجود آوردند. اما از آنان نیز کاری برای تغییر اوضاع ساخته نبود. طبق نقشه، البکر را نیز – با پمپاژ نفت از لولهها – به آتش کشیدیم و هر دو هدف (اصلی و فرعی) عملیات را محقق کردیم. البته بعد از ضدحمله سنگین عراقیها و موشکباران اسکلهها، مجبور به عقبنشینی شدیم، اما ضربهای را که برایش برنامه ریخته بودیم به دشمن زدیم. بعثیها بیشتر از 60 کشته دادند و 100 نفر از آنان هم خودشان را تسلیم کردند و به اسارت ما درآمدند. از 6 دستگاه راداری که عراقیها در آنجا مستقر کرده بودند، 2 دستگاه حین عملیات نابود شد و 4 دستگاه دیگر را نیروهای ما به عنوان غنیمت برداشتند.
این عملیات روحیه بعثیها را تضعیف کرد، تا جایی که حتی روزنامه امریکایی والاستریت ژورنال نوشت مقامات ایالات متحده از برتری ایران ترسیدهاند و به دنبال دو پیروزی قبلی در سال جاری (کربلای یک و دو) نگران هستند که حمله جدید ایران – که پیروزی نظامی محدود و کوچکی است - بیشتر از گذشته روحیه عراقیها را پایین بیاورد و پایههای حکومت صدام را سستتر کند. رسانههای منطقهای حامی رژیم بعث نیز به تکاپو افتادند و تلاش کردند تا دستکاری و تحریف واقعیت، بر وخامت شرایط عراقیها سرپوش بگذارند. مثلاً مطبوعات کویتی، بدون اشاره به نابودی دو اسکله، فقط به ضدحمله عراقیها و عقبنشینی نیروهای ما اشاره کردند و اعداد و ارقام غیرواقعی از شمار شهدای ما ارائه دادند.
ناگفته نماند که به جز کتاب «ساحل وصال» (کنگره بزرگداشت سرداران و بیست و سه هزار شهید استان اصفهان) که در گزارش از آن نام بردیم و به آن استناد کردیم، کتاب «نبرد العمیه» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ) نیز چگونگی آغاز و انجام عملیات کربلای 3 را روایت میکند. همچنین «نبردالعمیه در خلیج فارس، عملیات کربلای ۳» (نشر دارخوین) که خاطرات محمود نجیمی از لشکر 14 امام حسین(ع) است، چنان که عنوانش نشان میدهد مرور خاطراتی از عملیات کربلای 3 است.
نظر شما