دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۷
نویسندگان کتاب‌های «زندگی محور» جزئیات را بیشتر ببینند!

یک منتقد آثار حوزه فرهنگ مقاومت و ادبیات پایداری در جلسه نقد و بررسی کتاب «من زینب تو هستم» از لزوم توجه بیشتر نویسندگان به جزییات در کتاب‌های «زندگی محور» صحبت کرد.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «من زینب تو هستم» با حضور معصومه محمدی، نویسنده اثر و محمد قاسمی پور، منتقد کتاب همراه با جواد کلاته عربی، مدیر نشر بعثت 27 با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی، مجری و کارشناس ادبی برگزار شد.
 
خانه کتاب و ادبیات ایران میزبان این نشست بود و در آن جمعی از نویسندگان نوقلم و فعالان فرهنگی حوزه دفاع مقدس در «سرای کتاب» دورهم جمع شدند. در این محفل ادبی علاوه بر بررسی ویژگی‌های اثر، کارشناسان سخنران جلسه ویژگی‌های نویسندگی کتاب‌های مشابه با «من زینب تو هستم» را مورد بررسی قرار دادند و جلسه تاحدی شبیه به کارگاه‌های آموزشی هم بود.

در ابتدای این جلسه میثم رشیدی مهرآبادی توضیحاتی درباره کتاب «من زینب تو هستم» داد و فرایند پس از انتشار آن را تا برگزاری جلسه نقد و بررسی اثر در سرای کتاب را به طور مختصر تشریح کرد. 

 
نویسنده: جای خالی کتاب را احساس کردم
در ادامه این جلسه معصومه محمدی، نویسنده کتاب «من زینب تو هستم» ضمن اشاره به این این مطلب که با راوی کتاب (ننه زینب) نسبت فامیلی داشته و خودش خواهرزاده شهید است، گفت:‌ دوست داشتم برای شهدا کاری کنم، احساس کردم خودم باید کار کنم. ما در خانواده دایی شهید و اسیری داشتیم و مادرم سختی‌هایی تحمل کرده بود.
 
وی با بیان اینکه احساس کردم جای خالی این کتاب در حوزه ادبیات پایداری احساس می‌شود، افزود: مادر شهید در موقع نگارش کتاب زنده بود، البته مبتلا با بیماری آلزایمر بود با این حال مواردی را در خاطر داشت که خواهران و برادران شهید آن چیزها یادشان نبود!
 
محمدی سپس گفت: در این کتاب با سه نسل متفاوت مصاحبه داشتم، مادر شهید، مادر خودم و نوادگان خانواده؛ البته چند ماه طول کشید تا مادرم نسبت به چاپ کتاب رضایت داد. در این کتاب چالش‌های زیادی داشتم اول از همه همین رضایت نداشتن راوی کتاب برای مصاحبه بود.

 
وی خاطرنشان کرد: شهید فرد متفاوتی نسبت به شهدای دیگر بود. اما تاکید داشتم که واقعیت‌ها درباره او گفته شود. می‌خواستم نشان دهم شهیدان چه تحول‌هایی داشتند.
 
کتاب «من زینب تو هستم» دیده شد
جواد کلاته عربی، مدیر نشر بعثت 27 (ناشر کتاب «من زینب تو هستم») در ادامه این نشست گفت: باوجودی که خانم محمدی کتاب اولی هستند، اما اثرش دیده شده است که البته شاید یک بخش‌هایی را حتی خود ایشان هم نداند.
 
وی با اشاره به اهمیت نقد کتاب و آثار مختلف گفت: تا وقتی می‌نویسیم، اشکالات در سطوح مختلف با ما هستند. در مورد کتاب‌های مختلف نقدهایی وارد است و باید از آن استقبال کنیم.
 
اهمیت توجه به نقد پیش و پس از انتشار آثار
سپس محمد قاسمی پور، منتقد آثار حوزه فرهنگ مقاومت گفت: خلاء و گمشده ادبیات پایداری در دو دهه اخیر توجه و نقد جدی به آثار این حوزه است؛ نقدهایی پیش از انتشار و پس از انتشار.

 
این منتقد نویسندگان و دست اندرکاران نشر بعثت 27 را جوینده و طلبه یادگیری عنوان کرد و ضمن تبریک به نویسنده کتاب «من زینب تو هستم» بابت آماده‌ سازی این کتاب گفت: این اثر خیلی بیش از یک کار اول است و سخت می‌توان باور کرد که کار اول یک نویسنده باشد.
 
وی افزود: راجع به این کتاب می‌شود از زوایای مختلفی صحبت کرد اما ترجیح می‌دهم ابتدا درباره قالب پژوهشی آن صحبت کنم. این کتاب یک پژوهش خانواده محور است. این قالب ظرفیت بالایی دارد که دوست داریم فعال شود. در بین خانواده‌های ایثارگر و شاهد چنین ظرفیتی هست که –کتاب تولید شود- اصطلاحا به آن کارهای «درون خانوادگی» می‌گویند.
 
کارهای خانواده محور درباره شهدا کم است
قاسمی پور سپس گفت: تاجایی که می‌دانم از بین کارهای درون خانوادگی تعداد آثار دو رقمی نشده است. چند نمونه نشر روایت، سوره مهر و در شهرستان‌ها کار شده است. اما با این حجم و حوصله که در کتاب «من زینب تو هستم» کار شده باشد و همان‌طور که نویسنده اثر اشاره کرد با سه نسل مصاحبه‌ کرده باشند به جرات می‌توانم بگویم تنها 5 اثر داریم.
 
این منتقد گفت: در بخش پژوهش‌های خانواده محور، ظرفیت مغفول مانده‌ای داریم که یک حوزه شهید پژوهی است. این قالب مزایایی دارد و به همین دلیل مورد توصیه است اما مواظبت هم می‌خواهد. البته مضراتی که دارد قابل پیشگیری هستند.
 
وی ادامه داد: جدی ترین مضرات این است که افراد به اندازه سن‌شان در مورد خانواده می‌دانند. همچنین کدها و ارجاعاتی در بین اعضای خانواده هست که که سایر اعضای جامعه آنها را نمی‌دانند. دیگران آن شناختی که نویسنده از خانواده دارد را ندارند. بنابراین در مرحله تحقیق باید نویسنده با کنجکاوی مواجهه اول تلاش‌ کند. [اشاره به اینکه با ذهن خالی نسبت به موضوع و خانواده مصاحبه کند.]
 
پرسشگر نقش اصلی را در شناساندن شخصیت‌ها دارد
وی یکی از نقدهای اینگونه به کتاب «من زینب تو هستم» را ایجاد حالت گنگی و ابهامی در مطالعه عنوان کرد و در بخش دیگری گفت: تک تک اعضای خانواده اهمیت دارند و باید از حد اشاره به اسم آنها بالاتر برود. پرسشگر (مصاحبه کنند) نقش اصلی را در معرفی و شناخت افراد دارد و توشه و متریالی را برای نگارش بعدی ایجاد می‌کند. او می‌تواند کاری کند که دیگرانی که خانواده را نمی‌شناسند بتوانند حال خانواده را درک کنند.
 
این منتقد گفت: در مورد شخصیت «ننه زینب» (راوی کتاب) این شناخت اتفاق افتاده، مادری ایرانی که در دهه 30 تا 40 صاحب فرزند می‌شود. ولی بعدتر به دلیل تعدد اعضایی که به خانواده می‌پیوندند جزء اسم نمی‌بینیم. در مورد عروس خانواده که «جمیله» نام دارد لازم است بدانیم از چه خانواده‌ای و طبقه اجتماعی با این خانواده وصلت کرده است. درحالی که راوی فقط اشاره می‌کند او پناهی برای خانواده است. اما جمیله فقط یک اسم –در کتاب- است. در مورد شخصیت «سمانه» هم فقط می‌بینیم که بچه‌اش مدام بغل پدر است و حتی درباره شیوه مادری او چیزی نمی‌خوانیم.
 
قاسمی پور کتاب «من زینب تو هستم» را کاملا زندگی محور نامید و گفت: برخلاف بسیاری از آثار ادبیات پایداری که نویسندگان فقط منطقه جنگی را مورد توجه قرار می‌دهند، در این کتاب جنگ در اولویت دوم و سوم قرار دارد. [اولویت اول زندگی است.] در چنین کاری نویسنده فرصت داشته تا تمام بزنگاه‌های زندگی را مورد توجه قرار دهد.
 
اهمیت توجه به حال هوای روزها و مکان‌ها
وی یکی از نقدهای این اثر را با وجود مفقود الاثر بودن و اسیر بودن جوانان خانواده، کم رنگ توصیف کردن حال و هوای عید نوروز و شب یلداهای خانواده عنوان کرد و گفت: در دوره‌ای که فرزند خانواده اسیر و مفقود الاثر است نمی‌بینیم خانواده چه حال هوایی داشته است. به عنوان مثال این خانواده در سیزده بدرها کجاست!
 
قاسمی پور سپس گفت: من مطمئن هستم اگر سراغ راوی (مادر) برویم و درباره چنین مقاطعی بپرسیم کلی صحبت داشته‌ است. در مورد نقل مکان از محله قدیمی خانواده در جوادیه به تهرانسر هم از حال و هوای راوی زیاد صحبت نشده است. راوی کتاب در محله قدیمی تعلقات و خاطراتی داشته است از همه مهم‌تر پنجره‌ای بود که در خانه قدیمی پشت آن می‌نشست تا خبری از فرزندش برسد و با رفتن به خانه جدید جایگزینی برای این پنجره ارائه نشده است که اذیت کننده است.
 
وی در مورد نگارش کتاب‌های «زندگی محور» گفت:‌ زندگی را با همه ابعاد آن باید دانست. نوقلم بودن، جوانی و مادر نبودن [اشاره به نویسنده کتاب] جرم نیست. درحالی که در اثر برادر آزاده توصیه به صله رحم کرده، باید در اثر می‌دیدیم که خانواده غمگین از مفقود الاثر بودن یک فرد آن چطور به این توصیه عمل می‌کردند. در چنین آثاری باید جو، اتمسفر و محیطی که افراد در آن زیست کرده‌اند را ببینیم.
 
قاسمی پور همچنین گفت: محله –جوادیه- در کتاب باید فراتر از اسمی باشد که در اثر گفته می‌شود. باید جزییات آن بیان می‌شد. در کل کتاب اسمی از کوچه، خیابان‌های 10 متری و بیست متری جوادیه [خیابان‌های اصلی جوادیه] به گوش نمی‌خورد. بازارچه، مسجد، لوازم خانگی فروش و آرایشگاه محله توصیف نشده است. بازارچه، خیابان، مسجد و بیمارستان در کتاب در حد یک اسم هستند.
 
طرح یک پرسش درباره بیان جزییات
در این بخش از جلسه مجید محمدولی، پژوهشگر حوزه دفاع مقدس به طرح سوالی پرداخت مبنی بر اینکه آیا صحبت‌های مربوط به توصیف مکان و بیان جزییاتی درباره آنها دارای خط کشی و قواعدی است یا اینکه سلیقه فردی منتقد جلسه است.
 
در واکنش به این سوال، قاسمی پور گفت:‌ مکان‌ها باید در تحقیق مورد توجه قرار می‌گرفت و اسم‌ها و توصیفات را از مادر (راوی) سوال می‌کردند.
 
کلاته عربی هم با تاکید برصحبت‌های قاسمی پور اظهار داشت: در این کتاب زندگی مهم است و برای همین باید در چنین کتابی با مطالعه چند صفحه –اول- جزییات مورد توجه قرار می‌گرفت.
 
باید لحن راوی در اثر مشخص باشد!
سپس قاسمی پور درباره زبان نگارشی کتاب توضیحاتی داد و گفت: در این کتاب متوجه می‌شویم نویسنده به زبان افراد خانواده مسلط است. ما خیلی زود می‌فهمیم افراد خانواده ترک هستند. مادر خانواده ترک است و فارسی صحبت نمی‌کند. حتی می‌توانیم حدس بزنیم مصاحبه به زبان ترکی بوده و یا وقتی راوی به ترکی حرف می‌زده آن را درک می‌کرده است. اما در مقدمه درباره این موضوع سکوت شده است و با خواندن متن این را متوجه می‌شویم. درحالی که زبان ترکی ظرفیت‌هایی دارد و کنایه‌هایی در آن هست که در زبان فارسی معنایی از آن افاده نمی‌شود.
 
وی افزود: در اینجا که زبان ترکی است می‌شد لحن، اشارات و کنایه‌ها را به زبان ترکی آورد.
 
در واکنش به این صحبت‌ها، محمدی گفت: متن اولی که به انتشارات دادم، چند پاورقی به زبان ترکی داشت. کارشناس ادبیات این انتشارات توصیه کرد برای باورپذیری بیشتر این پاورقی‌های ترکی بیشتر شود. برای همین تعداد آنها به 200 عدد رسید و از کنایه‌ها و ضرب المثل‌های ترکی استفاده کردم اما بعد چاپ دیدم که بسیاری حذف شده‌اند.
 
در این خصوص کلاته عربی ضمن بیان اینکه خودش در زمان چاپ کتاب در نشر بعثت 27 سمتی نداشته اشاره‌ای مختصر به این موضوع کرد که کتاب را در آن زمان مطالعه کرده و به مسئولان نشر توصیه کرده کنایه‌ها و ضرب المثل‌های ترکی در کتاب بیایند اما گفت‌وگوهای ترکی را حذف کنند.
 
مقایسه «نورالدین پسر ایران» با «من زینب تو هستم»
قاسمی پور سپس با اشاره به کتاب «نور الدین پسر ایران» که به زبان فارسی نوشته شده اما لحن و لهجه شخصیت اصلی کتاب به زبان ترکی قابل لمس است گفت: در این کتاب چیدمان، گفتار و لحن و ساختار به شکلی است که می‌فهمیم با شخصیت ترک مواجه هستیم. در کتاب «من زینب تو هستم» نیز می‌شد در گفت‌وگوها، شکواییه‌ها و ... لحن مادر ترک منتقل می‌شد.
 
در بخش دیگری این منتقد گفت: روایت یک محصول متراکم و غیر قابل پیش بینی است. در روایت همه چیز پیدا می‌شود. وظیفه نویسنده این است که برای تنظیم و نگارش کتاب، روایت را «خلص و مخلص» کند. در کتاب «من زینب تو هستم»، روایت هنوز یک چربی‌هایی دارد که از جنس خاطره نیست. کتاب هنوز یک گزارش‌هایی دارد، که قابل حذف هستند.
 
وی گفت: به عنوان یک نویسنده باید تکلیف‌تان را با تحلیل آدم‌هایی که در حال روایت هستند مشخص کنید. تحلیل‌های مربوط به زمان واقعه ارزشمند هستند و می‌تواند در متن جایی داشته باشد اما تحلیلی که مربوط به دوران بعدی است ارزشی ندارد. [اشاره به تحلیل‌هایی که بعد از واقعه از زبان راویان مطرح می‌شوند.]
 
جایگاه والای ویراستار نزد بهترین نویسندگان جهان
قاسمی پور تاکید کرد: بهترین نویسندگان و رمان نویسان جهان، به شخصیت ویراستار احترام می‌گذارند. کار ویراستار بالاتر از توجه به علامت‌های نگارشی ویرگول و تعجب در متن است. آنها فربهی و چاقی اثر را می‌گیرند.
 
وی گفت: متحول شدن شخصیت «سعید» تا یکسال قبل از شهادتش را زمانی حس می‌کنیم که از 7 الی 8 سال قبل آن که اهل تیپ زدن و پشت مو بلند کردن بود بیشتر بدانیم. ما در این کتاب با تاخیر می‌فهمیم که این شخصیت یک سفر به ترکیه داشته است. در این موارد نیاز به دو تا سه فکت هست و باید بیشتر از بخش‌های قبل زندگی شهید بدانیم.
 
قاسمی پور یکی از ویژگی‌های متن کتاب را قلم روان نویسنده عنوان کرد و افزود: خانم محمدی به دستور زمان مسلط است. فقط چند مورد شکستن زمان افعال داشتیم که قابل ویرایش بودند. این ویژگی کتاب هم به این دلیل است که نویسنده عناصر مشترک میان داستان و خاطره را شناخته است.
 
این منتقد ادامه داد: در کتاب چند مورد تعبیر اشک ریختن افراد و شخصیت‌های کتاب مطرح می‌شوند که در آنها تعبیرهای یکسانی به کار برده شده است. این تعابیر نیازمند تنوع هستند و با کتاب خواندن و مطالعه رمان تقویت می‌شود.

حتی در مصاحبه با مادرتان هم گاهی تردید کنید!
وی همچنین با بیان اینکه گاهی حتی در مصاحبه با مادرمان نیز لازم است به یکسری موارد تردید کنیم، تاکید کرد: یکی از مواردی که در این کتاب قابل تردید است نامه نگاری آزادگان است. در آن مقطع سازمان پست جهانی نامه آزادگان را تحویل می‌گرفت و به هلال احمر می‌سپرد. در این سازمان هم به تفکیک استان‌ها نامه‌ها به مراکز هلال احمر می‌رسید و با خانواده‌ها تماس می‌گرفتند تا نامه‌شان را تحویل بگیرند. اما روایت مادر چون در گذر زمان اتفاق افتاده مستند نیست.
 
وی در پایان یکی از نقاط قوت کتاب را پانوشت‌های اثر عنوان کرد و گفت: به عنوان جمع بندی صحبت‌هایم می‌توانم بگویم -این کتاب نشان داد- یک نویسنده خوب متولد شده و خانم محمدی در مسیر درستی هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها