شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۰
رمانی پر از تعلیق با محوریت زندگی یک خلبان شهید

«به نام مادر» رمانی پر از تعلیق و کشمکش درباره داستان زندگی پر ماجرای خلبان شهید ابوالفضل مهدیار از شهدای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی به قلم سیدمیثم موسویان است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ماجرای کتاب با تیمساری مسن شروع می‌شود که پیش از این نویسنده وی را در کتاب «بی نام پدر» معرفی کرده است.

این بار تیمسار از طرف آمریکا مامور شده تا کودتایی را برای ساقط کردن جمهوری اسلامی انجام دهد. این تیمسار، فردی سرمایه‌دار و معتاد قمار است که در خواستگاری دختر یک ملاک قدیمی به نام حاج مقدس شکست خورده است. با دیدن نوه حاج مقدس که خلبان است، طعم تلخ این شکست درون تیمسار زنده می‌شود. وی خیال می‌کند که اگر آن روز از حاج مقدس بازی را برده بود، حالا این خلبان موفق به خودش تعلق داشت، بنابراین تلاش می‌کند ابوالفضل را از حاج مقدس پس بگیرد و پسر خودش بکند. تیمسار قرار است در کودتای نقاب با خلبان‌ها به تهران پرواز کرده و منزل حضرت امام خمینی (ره) را بمباران کنند.

نویسنده با استفاده از کشمکش و تلاش‌های تیمسار همراه دیگر شخصیت‌های داستان، رمانی جذاب و خواندنی خلق کرده است. موسویان با استفاده از المان‌های معنایی، چون پیر، مجنون (روانی)، پرواز، کودتا، جنگ، ضحاک ماردوش، سیاوش، آزمون آتش، عشق، مسیح، شهادت، خلبان، زندان و راننده تریلی داستان کتاب را پیش می‌برد.

سیدمیثم موسویان پیش از این کتاب «بی‌نام پدر» را نگاشته که جوایز متعددی را در جشنواره‌های قلم زرین، جلال آل احمد، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و شهید اندرزگو کسب کرده است.

سرلشکر خلبان ابوالفضل مهدیار در ۲ خرداد سال ۱۳۲۷ در شهر قم متولد شد. بعد از آموزش اولیه زبان انگلیسی و خلبانی در ایران به کشور آمریکا اعزام شد و توانست به درجه آموزش پیشرفته هواپیما جنگنده برسد و در سال ۱۳۵۴ گواهینامه خلبانی شکاری بمب افکن جنگنده فانتوم را دریافت کند. ابوالفضل مهدیار از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ در پایگاه شکاری شیراز خدمت می‌کرد و در سال ۵۶ به پایگاه شهید نوژه منتقل شد. وی در تابستان ۵۹ به دخالت در کودتا شهید نوژه متهم شد و بعد از جلسات دادگاه حکم اعدام برای او صادر شد و بعد از متوجه شدن حکم خود به قاضی گفت: «اگر می‌خواهید من را اعدام کنید من را به جبهه ببرید و به عنوان سپر انسانی استفاده کنید یا مرا با بمب‌ها بر سر عراقی‌ها بریزید». قاضی بعد از شنیدن سخنان او متاثر شد و پرونده را به امام خمینی (ره) واگذار کرد. امام خمینی (ره) با توجه به این که اسنادی درمورد مهدیار وجود نداشت، حکم آزادی مشروط او را صادر کردند. در ۲ آبان ۱۳۵۹ به عنوان لیدر (فرمانده) ۲ فروند جنگنده فانتوم برای حمله به بنادر ام القصر و فاو از فرودگاه شکاری بوشهر بلند شد؛ و این آخرین پرواز ابوالفضل بود و پیکر او هیچگاه به کشور بازنگشت.

این کتاب هشتمین کتاب از واحد ادبیات پایداری انتشارات کتاب جمکران است که با مشارکت ستاد کنگره ملی شهدای استان قم تولید و منتشر شده است.

برشی از کتاب:
« عدنان دور می‌زند... می‌گویم: ارتفاعت را کم کن و بزنشان... بزنم؟ ... ممنوع است تیمسار! ... ممنوع؟ ... جرم است، خلبان را توی هوا زدن جرم است. این‌ها قوانین بین‌الملل است! ... قاهقاه می‌خندم... قوانین بین‌المللی؟ ... قوانین بین‌الملل پولی است که بهت داده‌ام. بزن، معطل نکن... عدنان دور می‌زند... یالا دیگر! ... دستش را می‌گذارد روی ماشه... تَتَتَتَ... با ما شدی، دیگر زِ خود، خود را رها کن... خون گلویت را نثار خاک ما کن... تَتَتَتَ... گلوله‌ها هردوشان را توی هوا سوراخ سوراخ می‌کند... عدنان جیغ می‌کشد: تمام! تمام شد، زدیمشان  خداحافظ پسرم، ابوالفضل! ... خلبان و کمکش در خلیجفارس محو می‌شوند... حتی قبری هم نداری دیگر، جناب خلبان! ... در کوثرِ رحمت، شناور گشتی،‌ای حر! ... زهرا دعایت کرده تا برگشتی،‌ ای حر! ... این بازی هم تمام شد. دیوانه می‌گوید: نه، بازی تو تمام شده تیمسار! مزار پنهان، همیشه یک شروع است برای تاریخ، درست مثل مزار مادر.»
 
رمان «به نام مادر»، اثر سیدمیثم موسویان در 284 صفحه و به‌بهای 98 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب جمکران راهی بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها