فرارسیدن سالروز درگذشت این شاعر صمیمی و اجتماعی بهانهای شد تا دقایقی در گفتوگو با رضا اسماعیلی، شاعر، پژوهشگر و نویسنده به بررسی ویژگیهای لفظی و محتوایی اشعار سلمان بپردازیم که در ادامه میخوانید:
ویژگیهای لفظی شعر سلمان هراتی کدام است؟
زندهیاد سلمان هراتی با مجموعه شعر «از آسمان سبز» پا در وادی ادبیات گذاشت و نام روشن خود را در منظومه ادبیات معاصر به ثبت رساند. وی از شاعرانی بود که ضمن اعتقاد به ضرورت خطركردن برای آفرينش ادبی و با التزام به نوآوری، به اين نكته نيز توجه داشت كه بايد در مسير اعتدال گام بردارد و با حفظ اصول و قواعد به اين مهم بپردازد تا در چاه و چالهبازیهای لفظی، صوری و تكنيكی سقوط نكند. وی بر اين اعتقاد بود كه شعر بايد پلی برای ايجاد ارتباط صميمی با مخاطب باشد و اين مهم هيچگاه با دميدن در تنور الفاظ مطنطن حاصل نمیشود، بلكه با دميدن روح عشق، صداقت و تعهد در كالبد همين واژههای معمولی به دست میآيد.
سلمان را شاعر اشعار سپید و غزل میدانند، لطفا درباره ویژگی غزلهای سلمان توضیح دهید.
سلمان هراتی هرچند در عرصه شعر سپید، موفقتر به نظر میرسید، ولی در سرایش شعر در قالبهای سنتی، بهویژه غزل نیز دستی توانا داشت و این نشانه ریشهمند بودن شعر ارجمند وی است. زبان وی در غزل، زبانی سالم، منسجم و استوار، عاری از هرگونه غموض، تصنع، تكلف و پيراسته از كسرههای اضافی و يا وصفی سهلانگارانه و تركيبسازیهای جدول ضربی است كه در برههای از تاريخ ادبيات بعد از انقلاب، سخت باب شده بود. طراوت و دلنشينی اين غزلها تا حدود زيادی مرهون پيوند مبارک قابليتهای موسيقيايی و فنی غزل كهن با مولفههای زبانی سبک نيمايی است كه محصول اين پيوند در ذهن و زبان هراتی و اكثر شاعران بعد از انقلاب، زايش غزلهايی است كه به آن غزل نئوکلاسیک (نوکلاسیک) میگويند. غزل نوکلاسیک را به خاطر قرابتهای زبانی و تحول مضمونی و اندیشگی میتوان پل پیوند غزل سنتی و غزل امروز دانست.
شما چه تعریفی از سلمان دارید؟
«سلمان هراتی» بی هیچ اغراقی از تاثیرگذارترین و پرمخاطبترین شاعران نسل انقلاب است، شاعری که از جنس مردم بود و به عشق مردم میسرود. وی شاعری متعهد به انسان و کرامتهای انسانی بود که اشعار درخشان و درخور تاملی را از خود به یادگار گذاشته است. سلمان به همراه سید حسن حسینی و قیصر امین پور، سه ستون استوار شعر انقلاب اسلامی بودند. اگر بخواهم سلمان را در یک جمله خلاصه کنم، باید بگویم وی شاعری آزاده، مردمدوست، حقیقتجو و عدالتخواه بود. شاعری انساندوست و آرمانخواه که عاشقانه و مومنانه به وطنش که در قاب چشم وی تواناترین مظلوم بود، عشق میورزید و شمیم وطندوستی از واژهواژه اشعارش به مشام جان میرسید « ای ایستاده در چمن آفتابی معلوم/ وطن من!/ ای تواناترین مظلوم/تو را دوست دارم!/ ای آفتابشمایل دریادل/که نام خیابانهایت را شهیدان برگزیدهاند/ ای فروتن نیرومند!/ ایستادهایم در کنار تو، سبز و سربلند/ و تو آن درخت گردوی کهنسالی/ و بیش از آنکه من خوف تبر را نگرانم/ تو ایستادهای/ و پسران تو/ مردان نیایش و شمشیرند/ و مادران صبوری داری/ و پدرانی به غایت، جراتمند/ دوست دارم تو را/ آنگونه که عشق را/ دریا را/ آفتاب را / ای مجمعالجزایر گلها، خوبیها!/ ای بهار استوار!/ ای اقیانوس مواج عاطفه و خشونت/ ای شکیبای شکوهمند!/ کجای زمین از تو عاشقتر است؟ / من از تو برنمیگردم تا بمیرم/ و مرگ در کنار تو زندگی است/ تو را دوست میدارم/ چقدر به اقیانوس میمانی/ برای تو و به خاطر تو/ ای پهلوان فروتن!/ خدا چقدر مهربانیاش را وسعت داد/ در دورهای کویر طبس/ آن اتفاق یادت هست؟/ نه من بودم و نه هیچکس/ خدا بود و گردباد/ وطن من، آه ای پوپک مودب!/ ای رویینتن متواضع!/ ای متواضع رویینتن!/ ای وطن من!»
سلمان از نظر سبکی به کدام شاعر نزدیک است؟
جواب این پرسش را محمد حسين مهدوی (م. مويد) شاعر و پژوهشگر معاصر در متن زیر به خوبی پاسخ داده است: «برای ما سلمان هراتی جذابيتش در همان رازی است كه او برای ماست. برای پارهای، سلمان هراتی از آن رو توجهانگيز است كه انگيزشی است به سوی سهراب، زبان سهراب، جهان سهراب، نگاه سهراب و ديگر هيچ. برای پارهای، يادآور فروغ است. برای پارهای او نهالی است كه هنوز برومند نشده است و بر و بارش را ظاهر نساخته است و اين، دل سوز است و دلسوزی آنان را بر میانگيزد. چونان هر چيز ناتمام. گويی او امكان مثمری است كه به ثمر نرسيده است و دل، بر آن ثمرههايی كه به ثمر نرسيدهاند، میسوزد. اين گروه، چنين میپندارند كه اگر او میماند…و اگر او میسرود … آنگاه تصوير شاعری پرآوازه را در قد و قواره سهراب، در خيالشان مجسم میكنند كه بيشتر دلشان را میسوزاند... بسياری از شاعران میميرند، اما مرگشان شعرشان نيست و مرگ، چونان تقديری شوم بر آنان فرومیافتد و آنان را میبرد و بازتابی از آنان در مرگ و بازتابی از مرگ در شعر و بازتابی از شعر در مرگشان باقی نمیماند. اما راز هراتي آن بود كه اين بازتاب صميمانه، چونان يك تقدير و خواهش و رويداد اصلي، همه او شد و شعر او شد. بی هيچ گمانی شعر او از اين رو برای ما عزيز، خواندنی و صميمانه است و پر از بارقه تازگی كه آن خبر را در خود نهفته دارد و میتوان از هر بندبند شعرش، اين مايه ماندگاری و گواهی بر گوهر جانی شيفته و آشفته از عشق را ديد...»
نظر شما