مدقق با اشاره به اینکه ادبیات مهاجرت عامتر از ادبیات در تبعید است، افزود: دلبستگی به مکانی که شاعر و نوینسده از آنجا برخاسته در ادبایت تبعید پررنگتر است و بیشتر به گذشته و مکان زیست قبل خود رجوع میکند. مکان در داستان مدرن مهاجرت با انسان در ارتباط است و امروز میتوان ادبیات تبعید را بخشی از ادبیات داستانی افغانستان به شمار آورد.
این داستاننویس تاکید کرد: نویسندگان افغانستانی در هرکجای دنیا که باشند اگر التفات بیشتری به فضای زیستی خود داشته باشند با گونههای ادبی بیشتری مواجه خواهیم بود. ادبیات تبعید ذیل ادبیات مهاجرت است و بهزودی شکوفا خواهد شد.
وی در عین حال گفت: این نگرانی وجود دارد که به دلیل عوامل فراادبی تنها یک گونه از ادبیات به عنوان نماینده ادبیات افغانستان معرفی شود.
همچنین در این نشست، مینا نصر، شاعر و سردبیر نشریه نیمرخ افغانستان در سخنانی به بیان ویژگیهای ادبیات افغانستان در دوران پیش و قبل از حاکمیت دوباره طالبان در افغانستان پرداخت و با بیان اینکه هنوز چراغ ادبیات در افغانستان روشن و پرفروغ مانده است، عنوان کرد: شاعران و نویسندگان افغانستانی زیادی اخیرا مهاجرت کردهاند. در موقعیتی قرار داریم که طالبان در راستای هویتستیزی و فارسیستیزی گام برداشتهاند و تابلوهای شعر و شاعران را جمعکردهاند و تابلوی دانشگاه در هرات و کابل پایین کشیده شده است. سران و امیران اسلامی در افغانستان با اینکه 80 درصد افغانستانیها به فارسی تکلم میکنند از زبان پشتو استفاده میکنند. در چنین شرایطی اگر ما فضا را خالی کنیم در سالهای دور و نزدیک نمیتوانیم شاهد باشیم که فرزندان ما به فارسی تکلم کنند.
این شاعر در بیان وضعیت شعر افغانستان پیش از بازگشت طالبان گفت: در دو دهه اخیر شاهد رشد ادبیات بهویژه در حوزه شعر بودهایم و مراکز ادبی بسیاری دایر شدهاند.
وی افزود: در دو دهه اخیر با افزایش تعداد شاعران و بهبود وضعیت چاپ کتاب روبهرو شدهایم به گونهای که سالانه 5000 عنوان کتاب در حوزههای مختلف چاپ شده و جامعه ادبی بانوان نیز خوش درخشیدهاند و بعد زنانگی در اشعارشان بارزتر شده است. شاعران به سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی نیز روی آوردهاند و ارتباط نزدیکی با جامعه دارند. همچنین ارتباط شاعران در فضای مجازی با کشورهای دیگر از جمله ایران افزایش یافته است. شاعران افغانستانی توانستهاند همپای شاعران ایرانی پیش بروند و رتبههای خوبی را در جشنوارههای ادبی ایران کسب کردهاند. در عین حال در حوزه نقد ادبی ضعفهایی وجود دارد و جریان نقدساز نداشتهایم.
نصر همچنین درباره وضعیت ادبیات افغانستان در یک سال اخیر عنوان کرد: در نخستین روزهای پس از استقرار مجدد حکومت طالبان شهرهای افغانستان دچار افسردگی شدند و موجی از ناامیدی و غم در نهادهای ادبی نیز رخنه کرد. بسیاری از چهرههای ادبی به خارج از افغانستان مهاجرت کردند و نهادهای ادبی از جمله انجمن قلم نیز تعطیل شدند.
وی ادامه داد: در عین حال پس از چندین ماه که جامعه از شوک خارج شد به تدریج انجمنهای ادبی در شهرهای مختلف فعالیت خود را از سرگرفتند و دختران شاعر نیز با وجود محدودیتها به فعالیت خود ادامه دادند. هنوز نیز از شعر استقبال میشود و در خارج از افغانستان نیز انجمنهای ادبی ما فعال هستند. در عین حال هنوز در حوزه چاپ آثار ادبی با رکود مواجه هستیم و سختگیریهای طالبان در کنار وضعیت نامساعد اقتصادی موجب شده خرید کتاب کاهش یابد و ناشران نیز نیمه تعطیل شدهاند.
نصر به درخشش آثار ادبی افغانستانی در ایران نیز اشاره کرد و گفت: در این راستا میتوان به چاپ دوم کتاب «لیله» و درخشش ادبای افغانستان در جشنوارههای متعدد ادبی ایران از جمله شعر فجر، شعر آیینی و جشنواره شاملو اشاره کرد.
این شاعر تاکید کرد: از ابتدای حضور دوباره طالبان یک یاس عمومی و عمیق در افغانستان رخنه کرد ولی به مرور اهالی قلم و مخاطبان در حال یافتن هویت خود هستند.
وی افزود: مهاجرانی که تازه به ایران آمدهاند هنوز راوی رنجهای افغانستان هستند ولی اغلب مهاجرانی که از سالها قبل در ایران هستند، ایرانیزه شدهاند.
تولید اندک کتابهای ادبی در یک سال اخیر
همچنین در این نشست سیدمرتضی شاهترابی، نویسنده و منتقد ادبی افغانستانی در سخنانی به بیان وضعیت محافل ادبی شاعران افغانستان در ایران پرداخت و گفت: انجمنهای ادبی ایران کمترین جذب را از شاعران افغانستانی داشتهاند.
شاهترابی با اشاره به اینکه بخش چشمگیری از تولیدهای ادبی و هنری کتاب در ایران طی سالهای گذشته متعلق به مهاجران افغانستانی بوده، افزود: در عین حال در داخل افغانستان طی یک سال اخیر تولید حداقلی را در حوزه کتابهای ادبی داشتهایم و مجموعه داستان و شعر و بازنشرهای موجود محصول پیش از استقرار حکومت طالبان بوده است. اغلب ناشران افغانستان به ایران یا اروپا رفتهاند و ناشرانی نیز که باقی ماندهاند به فروش کتابهای ادبی کهن یا بازنشر آثار گذشته روی میآورند.
وی با انتقاد از سکوت انجمنهای فرهنگی مهاجران در ایران عنوان کرد: در چنین شرایطی هدایتگریهایی از اروپا مهاجران افغانستانی را دچار بحران فرهنگی کرده و نوعی ادبیات ایدئولوژیک شکل گرفته است. ادبیات و هنر در ذهن جوان افغانستانی یک کالای لوکس اشرافی است و اگر این وضعیت اصلاح نشود شکاف عمیقی میان اهالی فرهنگ و جامعه ایجاد میشود. متاسفانه هنرمندان افغانستانی با کنشگران سیاسی بیشتر از اقشار جامعه ارتباط دارند.
این نویسنده تاکید کرد: با وجود مهاجرت نخبگان انجمنهای ادبی ایران نتوانستهاند آنها را به خود جذب کنند و در این میان رسانههای غربی توانستهاند بحران هویت را در میان جوانان افغانستانی شکل دهند.
به گفته وی داستاننویسان مهاجر ایران امروز بیشتر بر جذابیتهای زبانی خود تاکید دارند و سعی میکنند با لهجه بر رقیبان پیروز شوند.
نظر شما