یکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۴
از قدرت ادبیات برای نوشتن «ناداستان» استفاده کنیم

حمید اباذری معتقد است که امروز نویسنده‌های ما می‌توانند از قدرت ادبیات استفاده کنند و به نوشتن «کتاب‌های ناداستان» بپردازند و حفاظت از محیط زیست، مصرف بهینه منابع انرژی، اصول شهروندی و موارد دیگر را به بچه‌ها آموزش دهند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سال ۱۳۵۹ در اصفهان به دنیا آمد؛ در شهرهای زیادی زندگی کرده اما بیشتر از همه در دزفول بوده است. مثل بسیاری از هم‌نسل‌های خود ریاضی خوانده؛ می‌دانید چرا؟ آخر در دوره او، خیلی از آدم‌ها، به‌ویژه پدر و مادرها تصور می‌کردند کسانی که از بهره هوشی پایین‌تری برخوردارند در رشته هنر و علوم انسانی تحصیل می‌کنند و آدم‌های باهوش و درسخوان باید ریاضی و تجربی بخوانند. به همین‌خاطر، ریاضی خوانده و در رشته «ارتباطات هوانوردی» قبول شده و پس از تمام شدن درس و دانشگاه، 16 سال در فرودگاه آبادان مشغول به کار بوده است؛ حالا چند وقتی است به تهران آمده و به فعالیت ذر اداره کل مخابرات و فناوری اطلاعات هوانوردی شرکت فرودگاه‌های کشور می‌پردازد. نوشتن را از سال ۸۷ شروع کرده و اولین اثرش مجموعه داستان «خائن دوجانبه» در انتشارات سروش چاپ و حتی نامزد کتاب سال شده است. «هوشا در جستجوی راز زیست گنبد» دومین اثر حمید اباذری، رمانی علمی تخیلی برای نوجوانان است که در انتشارات امیرکبیر و «آرمان در جستجوی دوست» رمانی تخیلی که باز هم برای رده سنی نوجوان در انتشارات چکه، منتشر شده است. دانستن این نکته نیز بد نیست که «اژدهای عینکی کله اره‌ای» اولین اثر حمید اباذری برای کودکان است که سال ۹۵ در انتشارات علمی فرهنگی چاپ و موفق به دریافت ۵ لاک‌پشت پرنده شده است. گفت‌‌وگو با این نویسنده کودک و نوجوان را در ادامه می‌خوانید:
 
حمید اباذری به‌خاطر شغلش به شهرهای مختلف ایران سفر می‌کند و با آداب و رسوم مناطق مختلف آشنا می‌شود. این سفرها تا چه اندازه به نوشتن داستان‌هایش کمک می‌کند؟
من خیلی اهل سفر کردن نبوده و نیستم؛ اما در شهرهای مختلف ایران زندگی کرده‌ام. من متولد اصفهانم؛ در دزفول و آبادان و کرج و تهران زندگی و به شهرهای مختلف سفر کرده‌ام. طبیعی است که بودن در یک فضا و مکان، خیلی مهم و کمک‌کننده است چون نویسنده در آن فضا، چیزی را تجربه می‌کند که در هیچ دانشنامه‌ای نیامده؛ در نتیجه آنچه می‌نویسد برای خواننده ملموس‌تر و محسوس‌تر می‌شود و این اتفاق بسیار خوشایندی است.
 
پس بودن در یک فضا ما را به درک بهتری از آن می‌رساند؟
بله؛ حتما همین‌طور است. اصلا مخاطب داستان‌های ما فقط بچه‌های تهران با گویش تهرانی نیستند. همه کودکان ایران می‌توانند از خواندن رمان‌ و داستان لذت ببرند و این هنر نویسنده است که دایره خوانندگانش را گسترش دهد. از سوی دیگر برای نوشتن از جنوب یا هر منطقه دیگری از ایران، بهتر است به آنجا سفر کرد و با آداب و رسوم مردمانش آشنا شد.
 
پس یکی از پیشنهادهای شما به کسانی که دوست دارند بنویسند، سفر کردن است؟
بله سفر کردن و اندوختن تجربه‌های متفاوت، بسیار موثر است و به کار می‌آید. اصلا برخی واژه‌ها قابل ترجمه کردن نیست و ما برای نوشتن درباره برخی مناطق و آدم‌ها ناچار به حضور در آن شهرها و روستاها و آشنایی با زبان، گویش و فرهنگ‌شان هستیم. علاوه بر این، کتاب‌های خوبی وجود دارد که اطلاعات و اصولی را به علاقه‌مندان آموزش می‌دهد؛ اما حضور در کارگاه‌های نویسندگی هم کمک‌کننده است چون نویسندگان حرفه‌ای و خوبی، این دوره‌ها را برگزار می‌کنند؛ علاوه بر آن، انجمن نویسندگان و شورای کتاب کودک هم چنین امکانی را در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهند.
 
البته این روزها،برگزاری کلاس‌های آنلاین و کارگاه‌های مجازی هم به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند تا هرجای ایران که هستند بتوانند اصول نوشتن را یاد بگیرند و مهارت‌های خود را تقویت کنند.
بله. دقیقا. خود من از طریق شبکه‌های مجازی بود که با نویسندگان خوب کودک و نوجوان ارتباط برقرار و در کلاس‌هاشان شرکت کردم و اصول و قواعد نوشتن را آموختم.
 
پس شما درشمار نویسندگانی هستید که آموزش را مقدم بر استعداد می‌دانید؟
بله از نگاه من، همه هنر نویسندگی به استعداد و خلاقیت خلاصه نمی‌شود و آموزش و خواندن و تجربه کردن، نقش بسیار مهمی در آن دارد. به عبارتی ذوق و استعداد، نقش مکمل دارند و نویسندگی هم مثل مهارت‌های دیگر به یادگیری و تمرین نیاز دارد. به عبارتی دانش نویسنده، عنصر مهمی است که هنگام نوشتن به کمک او می‌آید. به همین‌خاطر لازم است نویسنده‌ها کتاب‌های روز را بخوانند؛ آن هم این روزها که بهترین کتاب‌های کودک و نوجوان، به سرعت ترجمه و منتشر می‌شوند. علاوه بر این خوب است دوستان نویسنده زبان انگلیسی خود را تقویت کنند تا به منابع دست اول دسترسی داشته باشند.

حمید اباذری، «ارتباطات هوانوردی» خوانده و نویسندگی، حرفه و منبع درآمدش نیست. خوبی‌ها و بدی‌های نویسنده‌ای که زندگی‌اش با نوشتن نمی‌گذرد چیست؟
مسلما من نمی‌توانم ارزش‌گذاری کنم و بگویم بهترین نویسنده‌ها، کسانی هستند که به شکل حرفه‌ای فعالیت می‌کنند یا نه آنهایی که زندگی‌شان ازاین طریق نمی‌گذرد، وضعیت بهتری دارند.
 
اگر بخواهید فقط درباره خودتان بگویید و شرایط زندگی‌تان چه؟ اصلا رشته تحصیلی و سبک زندگی و کارتان چه تاثیری بر نوشته‌هاتان داشته؟
پدر و مادر من هم مثل بسیاری از هم‌نسلانم تصور می‌کردند بچه‌هایی که از بهره هوشی پایین‌تری برخوردارند در رشته هنر و علوم انسانی تحصیل می‌کنند و آدم‌های باهوش و درسخوان باید ریاضی و تجربی بخوانند. به همین‌خاطر، ریاضی خواندم و در رشته «ارتباطات هوانوردی» قبول و در فرودگاه مشغول به کار شدم. خوشبختانه رشته‌ای که انتخاب کردم موجب شد تا ذهن منسجم‌تری پیدا کنم و انگلیسی بدانم و بتوانم به منابع دست اول دسترسی داشته باشم. از سوی دیگر به‌خاطر شغلم، امکان سفر کردن به شهرهای مختلف ایران برایم فراهم شد؛ اما باز هم تکرار می‌کنم: من برتری‌ای میان خود و کسی که به شکل حرفه‌ای، تمام وقت و انرژی‌اش را به نوشتن اختصاص می‌دهد احساس نمی‌کنم.
 
وقتی اسم کتاب کودک می‌آید، ذهن ما به سمت ادبیات می‌روید و کمتر کسی به آموزش مهارت‌های زندگی فکر می‌کند. چرا؟
این روزها، خیلی چیزها تغییر کرده. امروز نویسنده‌های ما می‌توانند از قدرت ادبیات استفاده کنند و به نوشتن «کتاب‌های ناداستان» بپردازند و حفاظت از محیط زیست، تغییر اقلیم، مصرف بهینه منابع انرژی، حمایت از گونه‌های گیاهی و جانوری، اصول شهروندی و موارد دیگر را به بچه‌ها آموزش دهند.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها