ارج نهـادن بـه جایـگاه و نقـش مخاطـب، از دسـتاوردهای پُراهمیـت و ارزشـمند هنـر معاصـر است. مؤثـر بـودن یـا بـهعبارت گویاتـر تعیینکنندگی، به نحوی کــه شــکلگیری و معنــا یافتــن اثــر هنــری درگــرو مشــارکت مخاطــب باشــد، در هنــر تعاملــی معاصــر نمــود عینــی و حقیقــی مییابــد.
هنــر، پــس از دوران مــدرن، تحــولات چشــمگیری از ســر گذرانــده کــه تغییــر جایــگاه مخاطــب از مصرفکننــدهای منفعــل، بــه وجــودی موثــر در شــکلگیری و معنــا یافتــن اثــر هنــری، از مهمترینهاســت.
توانایــی خلــق هنــر به تدریــج از قلمــرو نخبــگان بیــرون آمــده و بــه ســطحی همگانیتــر وارد میشــود (پورمند، 1396). اما آنگونه که انتظار میرود به نقش مخاطب در عرصه هنر و رسانه پرداخته نشده است. فقدان نیازسنجی مخاطب در ایران، ناشی از عدم نظریهپردازی و اندیشهورزی در عرصة پژوهش است (عبدی، 1398)
سلائق و علائق مخاطب همراه با تغییرات رسانههای جدید تغییر میکند. در عصر رسانه، رأی مخاطب معادل با نظر نخبه است و اعتقاد به اینکه مخاطب میتواند هنرمند باشد در حال تسری است. هنرمند باید بین مخاطب منفعل، سیال، منتقد، یا تحلیلگر انتخاب کند و استراتژی خود را به تناسب این انتخاب، تنظیم کند.
در دوران جدید اصلاً مخاطب منفعل نداریم، مخاطب آیینی و مخاطب سیال نداریم و همه مخاطبان ما مخاطبان تحلیلگر هستند(کفشچیان مقدم، 1398) بنابراین بررسی، شناسایی و شناخت مخاطبان، برای افزایش و توسعه کمیت و کیفیت تولید محتوا و تولید محصولات هنری و رسانهای امری ضروری است.
تولید محتوا باید در راستای رفع نیاز اطلاعاتی مخاطب امروزی باشد و اگر ندانیم که مخاطب برچه اساسی به جستوجوی مطالب و آثار هنری میپردازد، بر چه مبنایی محصولات رسانهای را انتخاب و دنبال میکند یا مورد استفاده قرار میدهد، مسلما نمیتوانیم تاثیرگذاری مناسبی بر جامعه مخاطب امروزی داشته باشیم.
اگر مختصات دقیق رفتار مخاطبان و نوع استفاده از آنها را ندانیم، هر محصولی که تولید شود در راستای پاسخ به نیاز اطلاعاتی مخاطب امروزی نخواهد بود. لذا قبل از تولید و توسعه محتوا و تولید هر محصول هنری و رسانهای، ضروری است جامعه مخاطب به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
بر این اساس، ویژگیهای شخصیتی مخاطبان (دیدگاه شناختی) و همچنین فرهنگ و بافت فرهنگی که در آن زندگی میکنند (دیدگاه اجتماعی- شناختی)، بر رفتار آنها تاثیرگذار است و قبل از شروع هر اقدامی و تولید هر گونه محصول و محتوایی، بهتر است این مسئله در نظر گرفته شود (فرهودی، 1398).
برای اینکه محتوای ما و محصولات رسانهای ما بالاترین بازدید را داشته باشد و مورد استفاده مخاطبان قرار بگیرد، ناگزیر هستیم مخاطبان خود را در ابعاد مختلف ویژگیهای شخصیتی، سطح دانایی، بینش اجتماعی، نگرش فرهنگی و انگیزشهای آنها شناسایی کنیم و الگوی رفتار اطلاعیابی آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
شایسته است در هر سازمانی که فعالیتهای هنری و رسانهای انجام میشود، بخشی بهعنوان مخاطب سنجی (مخاطبشناسی) ایجاد شود که بهطور مستمر به ارزیابی رفتار مخاطبانی که قرار است از محصولات و محتوای تولید شده در آن سازمان استفاده کنند، بپردازند؛ چراکه رفتار مخاطبان (اطلاعات، انگیزهها و استراتژی جستوجوی آنها) در طول زمان دستخوش تغییر میشود و بر اساس اقتضائات اجتماعی و تغییر نسل دچار دگرگونی افکار و رفتار خواهند شد. بنابراین پایش مداوم رفتار و علائق و سلائق مخاطبان یکی از مهمترین اقتضائات سازمانهای هنری و رسانهای است.
عدم شناخت دقیق علمی و کارشناسانه مخاطبان باعث میشود انرژی، وقت و هزینهای که برای تولید محتوا صرف میشود هدر رود و نتیجه مطلوب حاصل نشود و بازخورد مناسبی از تلاشی که در زمینه تولید محتوا انجام شده به دست نیاید.
تمام عواملی که در رفتار مخاطب ممکن است اثر داشته باشد باید در نظر گرفته شود و به دقت مورد بررسی قرار گیرد (عوامل درونی و بیرونی). سپس بر اساس شناختی که از این طریق حاصل میشود اقدام به تولید محتوا و تولید محصولات رسانهای شود. بر این اساس، محتوایی که تولید میشود، بر مبنای نیاز اطلاعاتی، شناختی و اجتماعی مخاطبان و به صورت هدفمند خواهد بود.»
منابع
پورمند، فاطمه (1396). «افق بیناذهنی هنرمند و مخاطب در هنر تعاملی معاصر(با نگاهی به پروژه تعاملی کتابخانه قلب)». مبانی نظری هنرهای تجسمی 3: 61-76.
فرهودی، فائزه. 1398. «تاثیر نگرش های فرهنگی دانشجویان کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی بر قضاوت ربط: براساس شاخص های نگرش فرهنگی هافستد». پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات 34 (3): 1399-1422.
کفشچیان مقدم، اصغر و عبدی، ناهید (1398). «دگرگونی مخاطب، دگردیسی هنر؛ هنرهای تجسمی».
نشست تخصصی برگزار شده در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. سوم دیماه.
نظر شما