همایش «پژوهش و دانشنامهنگاری» برگزار شد؛
افراشی: مسئلهمحوری در دانشنامهنگاری مورد توجه قرار گیرد/ بهلولی: آموزش نقطه اصلی شکلگیری دایرهالمعارفهاست
افراشی گفت: مسئله محوری در دانشنامهنگاری باید مورد توجه قرار بگیرد و یکی از مهمترین مسائلی که باید در این رابطه به آن توجه شود، موضوع ماهیت است.
مهدی معین زاده، مدیر پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان اولین سخنران این همایش ضمن تبریک هفته پژوهش بیان کرد: این هفته را به کسانی که کار و زندگیشان پژوهش است و این رنج بیگنج را در زندگی تحمل میکنند تبریک میگویم. درباره پژوهش به شکل خاص و رابطهای که معرفت با جان آدمی دارد، عرفای ما نظرات خاص و دیدگاه ویژهای داشتهاند. معرفت چیزی جدای از جان نبوده و میتوان آن را به مثابه زیوری دانست که برگردن انداختهایم. مولانا تصریح دارد که فضایل و رذایل ریشه در دیدگاههای ما دارند.
معینزاده با اشاره به بیتی از مولانا «بر لب جو بخل آب آن را بود/ کاو ز جوی آب نابینا بود» بیان کرد: کسی که کنار جوی آب روانی است نسبت به آب و اهمیتش برای دیگری زمانی بخیل میشود که در درجه اول نتواند ببیند که این جوی برای تمام مردم است. «پس سخا از چشم آمد نه ز دست»؛ معرفت به این ترتیب آمیخته با جان است. «جان نباشد جز خبر در آزمون/ هر که را افزون خبر جانش فزون». مولانا در این ابیات تعارف نمیکند بلکه معتقد است «جان ما از جان حیوان بیشتر/ از چه ز آن رو که فزون دارد خبر».
وی گفت: موضوع دیگری که میخواهم با توجه به هفته پژوهش به آن اشاره کنم تقابل تحقیق و تقلید در اشعار مولاناست. مولانا علم تحقیقی را در تقابل با علم تقلیدی قرار میدهد اما نه به آن شکل که ما الان تصور داریم. شاید بسیاری از تحقیقات ما از نگاه مولانا تقلید بوده باشد.
معینزاده عنوان کرد: علم تحقیقی علمی است که با جان عجین شده است؛ پیوسته است به جان و جان را فربه میکند. غیر از این باشد اگر، علمی که آموخته میشود و کسب میشود میتوان به عنوان مقال جان به حساب بیاید. بدون شک ما داریم از جای دیگری تغذیه میکنیم و از این روست که رنج بیگنج معنا میگیرد. اگر غیر از این باشد علم تقلیدی وبال جان ماست و مال خودمان نیست. به نوعی میتوانیم بگوییم که به صورت شخصی با آن درگیر نمیشویم.
وی بیان کرد: وقتی به رابطه جان و علم اشاره میکنیم به این شعر برمیخوریم. «علم تقلیدی بود بهر فروخت/ چون بیابد مشتری خوش برفروخت/ مشتری علم تحقیقی حق است/ دایما بازار او با رونق است...»
معینزاده در ادامه درباره نسبت بین دانشنامهنگاری و پژوهش عنوان کرد: بنا بر نظریات تفسیری جدید نه فقط چیزی که قبلا به عنوان تفسیر گفته میشد، بلکه تفسیر، خیلی دامنهاش وسعت پیدا کرده است، حتی قرائت یک متن، متضمن یک تفسیر از آن متن است؛ کیفیت قرائت، مواجهه با متن. اینکه چرا من متن را از کتابفروشی و از بین کلی کتاب، برمیدارم پیشاپیش متضمن تفسیر و آگاهی است که من از محتوا و فحوای آن اثر دارم. بنابراین اگر ما با این دید نگاه کنیم به معنای واقعی کلمه تفسیر میرسیم. خود را بیرون افکندن، خود را در متن جستن و از آن خود کردن متن.
آزیتا افراشی دیگر سخنران این همایش بود. وی بیان کرد: درباره اینکه دانشنامهنگاری دقیقا چه هست صحبتهایی شده است اینکه آیا دانشنامهنگاری پژوهش است یا انباشت اطلاعات؟ برای ورود به بحث من به چند دایرهالمعارف اشاره میکنم. اول دایرهالمعارف اریا است که قرن سوم قبل از میلاد کشف شده است. ما میتوانیم یک پیوستاری را در نظر بگیریم که یک سو به سمت واژگاننگاری و سوی دیگر به سمت تالیف دایرهالمعارفها میرود. همین مصادیق چنین آثاری باعث منازعه فلسفی مهمی شد و آن تفاوتی بود که بین دانشنامهنگاری و زبانی واقع شد. این تقابل و مسئله فلسفی از دل آثاری که در این بین بود خلق شد.
افراشی با اشاره به تمایز فلسفی معناشناسانه بین دو جنبه از دانش، بیان کرد: به لحاظ لایههای دانش دایرهالمعارفها و واژهنامهها روی یک پیوستار از هم مجزا میشوند. به لحاظ ساختاری و روش تدوین امروزه میتوان بین آنها تفاوت قائل شد. پرسشهایی نیز مطرح میشود؛ آیا میتوان بین دانش معنایی و کاربردی تفاوت گذاشت؟ تمایز بین دانش زبانی و دانش دایرهالمعارفی چیست؟ آیا واژهها جدا از بافت محیط و فرهنگ و کاربرد آنها، میتوانند معنا داشته باشند؟
افراشی در بخشی از سخنان خود به ارتباط نظریههای ذهن مغز و نظریههای زبانشناسی رایانشی و تولید فرهنگها و دانشنامهها اشاره و بیان کرد: مسئله محوری در دانشنامهنگاری باید مورد توجه قرار بگیرد و یکی از مهمترین مسائلی که باید در این رابطه به آن توجه شود، موضوع ماهیت است.
افراشی همچنین به مقوله بندی اطلاعات در ذهن اشاره کرد و گفت: اطلاعات در ذهن از یکدیگر جدا نیستند. هیچ اطلاعاتی در ذهن ما نیست که مرتبط با سایر اطلاعات نباشد. همچنین بحث زاویه دید نیز مطرح است. هر کدام از ما به شکل متفاوتی به روایتگری میپردازیم. ذهن انسان ذهنی داستانی و روایتگری ادبی است.
نگاه سنتی که دانشنامه را گزارشی صرف میداند، لغو شده است
اسماعیلی مدیر گروه علوم انسانی پژوهشکده دانشنامهنگاری هم با نگاهی به کتاب «دانشنامه و دانشنامهنگاری: تاریخچه، روشها و نمونهها» سخنان خود را آغاز کرد. وی گفت: دو نگاه در رابطه با دانشنامهنگاری و پژوهش وجود دارد و جاری است. یکی اینکه دانشنامه صرفا گردآوری اطلاعات موجود و گزارش آنهاست. دانشنامههایی از این دست زیاد داریم. سازماندهی این میتواند ذیل پژوهش قرار بگیرد. نگاهی که درباره دانش داریم گزارشی صرف نیست و درباره هرموضوع میشود تحلیل هم انجام داد. امروزه آن نگاه سنتی که دانشنامه را گزارشی صرف میداند، لغو شده است.
اسماعیلی گفت: کتاب «دانشنامه و دانشنامهنگاری: تاریخچه، روشها و نمونهها» دارای 4 بخش است. بخش اول درباره چیستی دایرهالمعارفها صحبت میکند. بخش دوم معرفی مهمترین دایرهالمعارفهای دنیا است که 15 دانشنامه بینالمللی و ملی معرفی شده است. در بخش سوم دایرهالمعارفهای ناظر به اسلام و ایران معرفی شده اند که مشتمل بر 13 دانشنامه است. بخش چهارم نیز در 17 مقاله، به خود دانشنامه جهان اسلام اختصاص پیدا کرده است.
وی بیان کرد: در مقدمه این کتاب، پیشگفتاری وجود دارد که هدف از نگارش کتاب را انتقال تجربه همکاران دانشنامه جهان اسلام معرفی میکند. درباره ضرورت وجود چنین کتابهایی باید گفت که پژوهشهای نظری به زبان فارسی کم هستند و از این جهت کتاب حاضر جزو معدود کتابهایی است که مباحث مهمی را در موضوع دانشنامهنویسی مطرح کرده است.
دایرهالمعارفها باید امروزه به جایگاه اصلی خودشان رجوع کنند
محسن بهلولی فسخودی دیگر سخنران این نشست بیان کرد: طرح بحث من ادعایی است که برونمتنی است. نکات تکنیکال و درونمتنی را همکارانم در این جلسات مطرح کردهاند. ادعای کلی من این است که دایرهالمعارف به معنای اولیه کلمه، کارکردی آموزشی دارد و نه ثبت و ضبط اطلاعات؛ همچنین در راه ترویج آموزش همگانی است، نه یک اثر مرجع برای قشر الیت که در نهایت در کتابخانهها ثبت میشود. آموزش نقطه اصلی شکلگیری دایرهالمعارفها است.
وی با اشاره به کلمه «پایدیا» به معنای تربیت و آموزش بیان کرد: کلمه پایدیا پیش از هرچیز در نکات مطرح شده در آرای افلاطون یافت میشود. افلاطون در رساله جمهوری، از پایدیا برای شکلگیری انسان یاد میکند. طرحی کلی که هدف آن پرورش انسانهای متخصص است. هدف، پرورش انسانهای جامعالاطراف با دیدگاهی کلینگر به اوضاع جامعه است. در طرح پایدیای افلاطون به علوم مختلف جسم و نفس اشاره میشود.
بهلولی بیان کرد: ما در این طرح به دنبال پرورش مهارتهای ارتباطی هستیم، به دنبال این هستیم که انسانهایی تحویل جامعه بدهیم که در رابطهای فعالانه مشارکت دارند. در دیدگاه سنتی آموزشی و فضای افلاطونی که آشکارترین شکلش روش دیالکتیکی افلاطونی است، شاگرد و استاد در ارتباط با تضارب آراء، به کسب دانش میپردازند.
وی اضافه کرد: در دهه 80 میلادی آموزش و پرورش در آمریکا، طی یک بیانیهای، به جامعه آموزش آمریکا اعلام هشدار کرد؛ برای پایین بودن سطح سواد عمومی دانشآموزان. طبق این بیانیه، دانشآموزان از یک نوع دانش جامع که لازمه مراتب تخصصیتر است برخوردار نبودند. همین هم لزوم حرکت آموزش و پرورش آمریکا به سمت آموزشهای همگانی، مادامالعمر و مشارکتی در جامعه را روشن کرد.
بهلولی گفت: دایرهالمعارف با ریشهشناسی کلمه، به دنبال افزایش آگاهی عمومی جامعه و حساس کردن آنها به اتفاقات جامعه است. نظام آموزشی برخلاف طرح پایدیا اگر به این موضوع پایبند نباشد با مسئلهای روبهرو میشود که همان به حاشیه رفتن علوم است. دایرهالمعارفها باید امروزه به جایگاه اصلی خودشان رجوع و راه خودشان را به فضای آموزش کشور باز کنند.
نظر شما