موسی نجفی در نشست «هویت ملی ایران معاصر» بیان کرد
حرم امام رضا(ع)، حافظیه و تختجمشید به ترتیب مظهر قداست، احترام و عظمت ایرانند
موسی نجفی گفت: در تکمیل هویت ایرانی سه نماد آستان قدس رضوی به عنوان مقدسترین نقطه ایران. دوم حافظیه به عنوان یکی از مکانهای محترمی که برای همه ایرانیان محترم است. سومین مکان تختجمشید که مظهر عظمت ایرانی است؛ یعنی هویت ایرانی هم قداست میخواهد، هم احترام هم عظمت.
او افزود: نکتهای که کیسینجر به آن اشاره میکند در میان ملتهای منطقه، کشورهای آسیایی یا خاورمیانه یا غرب آسیا، ایران بیشترین ملیت را دارد. اما نکته بعدی که میگوید جالبتر است. او میگوید الگوی امپراتوری پارسی مانند امپراتوری سنتی چین شکلی از نظمبخشی جهانی را به نمایش گذاشت که در آن اهمیت نقش دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و آسایش روانی به اندازه فتوحات سنتی و نظامی بود. هرودوت، مورخ قرن پنجم پیش از میلاد مسیح اعتماد به نفس مردمی را تشریح میکند که بیشترین آداب و رسوم بیگانه را فرامیگرفتند و خود را مرکز توفیقات بشری.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: او اشاره میکند که ایرانیها در دنیای قدیم یک نظم جهانی برای خودشان مثل چینیها بنیانگذاری کرده بودند و داشتند. اما در ادامه کتاب نظم وستفالی را فقط جمهوری اسلامی ایران توانسته به چالش بکشد نه حتی کمونیست و شوروی. در این میان کیسینجر یک نکتهای را حکایت میکند و آن قدرت تمدنی ایرانی است. به این شکل که ایرانیها در دنیای قدیم میتوانستند بر فراتر از مرزهای خودشان تاثیرگذار باشند و امروز هم یک چالش جدی با غرب داشته باشند.
موسی نجفی گفت: در بحث هویت وقتی نگاه میکنیم درباره چند ایران صحت میکنیم، یک ایران جغرافیایی یا به اصطلاح همین گربه فعلی. یک ایران سیاسی که چند برابر گربه فعلی بوده به آن بهتر است بگوییم شیر و یک ایران فرهنگی که میتوانیم بگوییم فیل. یعنی ایران بین گربه، شیر و فیل در حرکت بوده و ما میتوانیم مدعی هر سه آن باشیم، فعلا در این گربه گرفتار شدیم اما اگر بخواهیم قدری بهتر نگاه کنیم تاثیرمان در حد شیر و فیل هم خواهد بود. اما چرا اینطور است؟
او ادامه داد: برای اینکه ایرانیها از دیرباز ذاتی دارند. درباره هویت هم این نکته را بگویم که هویت بر دو گونه است؛ هم ذاتی است هم موزائیکی. در هویت ذاتی مدام به سمت شدن حرکت میکند اما در هویت موزائیکی رودخانهای است و هر دفعه به یک چیزی میرسد و این را به ذات خودش راه میدهد. اما من نظریه اول را قبول دارم که هویت ذاتی است، اما ذات هویت ایرانی چیست؟ عدالتطلبی، آرمانخواهی، حقطلبی و معنویتگرایی.
این استاد علوم سیاسی عنوان کرد: شاید بگویید این ذات همه افراد بشر است. بله هست، نظریه نژادپرستی نداریم اما همه افراد بشر فرصت پیدا نمیکنند این ذات را از قوه به فعل برسانند؛ یعنی عوامل مختلف باعث بشود که در حد مردم یا حتی در حد یک قوم بماند و به ملت تبدیل نشود. ایرانیان فرصت کردند این ایران را به یک فرصت ملی برسانند.
موسی نجفی در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما در تکمیل هویت ایرانی میتوانیم سه نماد را ببینیم اول آستان قدس رضوی است به عنوان مقدسترین نقطه ایران. دوم حافظیه است به عنوان یکی از مکانهای محترمی که برای همه ایرانیان محترم است اما مقدس نیست یعنی کسی از حافظ شفای بیمارش را نمیخواهد بلکه از امام رضا(ع). سومین مکان تختجمشید که مظهر عظمت ایرانی است؛ یعنی هویت ایرانی هم قداست میخواهد، هم احترام هم عظمت. لذا اینجا ایرانیها میتواند این سه مولفه را در یک نگاه داشته باشند.
او افزود: هر گاه اندیشهای آمده و توانسته سه مولفه هویت ایرانی؛ مذهب شیعه، زبان فارسی و جغرافیای ایران یک نسبت معقول برقرار کند، از دل آن یک تمدن بزرگ توانسته زاده شود و همانطور که به سخنان کیسنجر اشاره کردم فراتر از ملیت خودش اثرگذار باشد به طوری که هم نظم نوینی را در دنیای قدیم پایهگذاری کنند هم توانستند نظم وستفالی را بعد از چهار قرن به چالش بکشند.
هویت مفهومی پیچیده و چند لایه
آزیتا افراشی گفت: هویت مفهوم چند لایه و پیچیدهای است و مثل هر موضوعی که به انسان و کنش اجتماعی او ارتباط دارد از ابعاد مختلفی میتوان به آن پرداخت. یکی از این منظرها و چشمانداز که هویت علم شناخت است، علم شناخت، علم میان رشتهای یا بهتر است بگویم علم چند رشتهای در قرن 20 و 21 محسوب میشود. بنابراین ما در حقیقت مطبق با دستاوردهای جدید علم میخواهیم در اینجا مطلبی را توصیف و تدوین کنیم.
او افزود: باید از منظر علم شناخت بر اساس وجود همگانی و مشترک ادارک و شناخت انسانها رسید. بنابراین در نگاه نخست انسانی متعلق به قوم یا سرزمینی خاص با زمانی مشخص در حقیقت این مفهوم نمیپردازد بلکه هویت را در ارتباط با تمام آن چیزی که انسان احساس میکند از این دریچه به آن پرداخته میشود.
مدیر بخش دانشنامهنگاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: ویژگیهایی که در حقیقت مستقل از مکان و زمان مخصوص نوع انسان هستند. مراحلی برای تکمیل هویت میتوان برشمرد. هویت در مرحله نخست معنایی ادراکی و عصبشناسی دارد و درک خود است. اینکه ما وجود داریم و این وجود متمایز از سایر پدیدهها و انسانها و چیزها در جهان پیرامون است. ما از پس این هم متمایز هستیم اما با آنها ارتباط داریم.
آزیتا افراشی گفت: این مفهوم خود اگرچه از درک خود فردی و خودعصبشناسی آغاز میشود و در همان مراحل اولیه تولد و در مسیر رشد اجتماعی منفعلی بسط پیدا میکند. به این ترتیبی که انسان از این به یک خود اجتماعی میرسد.
جغرافیای سیاسی ایران عنصری دیرپای
محمد رحیم ربانیزاده، مدیر پژوهشکده مطالعات قرآنی گفت: در واقع هویت ملی جوهره دولتهاست، یعنی اگر هویت ملی تقویت شود، دولتها هم تقویت میشوند. جامعه انسجام و تقویت پیدا میکند. اگر هویت ملی تضعیف شود، جامعه ممکن است دچار فروپاشی اجتماعی شود. اگر بخواهیم درباره ایران صحبت کنیم میتوانید به سه عناصر ثابت اشاره کرد که در شکلگیری هویت ملی در ایران نقش داشتند.
او افزود: یکی از آنها بحث جغرافیای سیاسی است، بالاخره جغرافیای سیاسی ایران یک عنصر دیرپای در ایران است. ایران یک سابقه تاریخی دارد و برخلاف خیلی از کشورها که به شکل تصنعی ساخته یا مثلا بعد از جنگ جهانی دوم تشکیل شدند. اما ایران یک تاریخ طولانی از زمان مادها، آریاییها، هخامنشی، ساسانیان و شاپور اول خودش را شاهنشاه ایران مینامد و ساسانیان در واقع ایران را ایرانشهر نامیدند.
مدیر پژوهشکده مطالعات قرآنی عنوان کرد: حتی واژه ایران یک سابقه تاریخی و گذشته دارد و همیشه ایرانیها به ایرانی بودن خودشان افتخار کردند و این جغرافیای سیاسی را پاس داشتند و اصلا ما از همان ابتدا نظام سیاسی داشتیم، خب، اوایل خیلی گسترده در زمان هخامنشیان و بعدا تغییر و تحول پیدا کرد و دچار قبض و بسط شد. اما به هر حال فلات مرکزی ایران جوهره هویت ملی و جغرافیای سیاسی ایران بوده، همیشه مانده است و همه کسانی که در اینجا زندگی کردند، خودشان را ایرانی میدانستند و به ایرانی بودنشان افتخار میکردند.
نظر شما