شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۱
مترجم باید در بخش‌های هیجا‌ن‌انگیز و معمایی به اندازه یک کودک هیجان‌زده شود

امیرعلی خلج معتقد است که در ترجمه کتاب کودک استفاده کردن از جملاتی کوتاه که از کلمات ساده‌تری تشکیل شده باشد، دلنشین بودن جملات و کلمات از نظر آوایی و در صورت امکان و نیاز، موزیکال بودن آنها بسیار مهم است. او می‌گوید: علاوه بر آن اگر مترجم در بخش‌های هیجا‌ن‌انگیز، خنده‌دار و معمایی داستان به اندازه یک کودک، هیجان‌زده، خندان و کنجکاو شود، احتمال این که نتیجه کارش، ترجمه خوبی از آب در آید، بالا می‌رود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه دو جلدی کتاب‌های «گِرَندود بابابزرگ ماجراجو» و «گِرَندود و زیردریایی سبز» نوشته پُل مک‌کارتنی با ترجمه امیرعلی خلج از سوی کتاب‌های زرافه انتشارات سیمای شرق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب‌ها برای روزهایی که قرار است بچه‌ها با پدربزرگ یا مادربزرگ‌هایشان وقت بگذرانند، لذت‌بخش و سرگرم‌کننده خواهد بود. «گرندود بابابزرگ ماجراجو» داستان یک پدربزرگ است که با ترفندهای شگفت‌انگیز نوه‌های خود را سرگرم می‌کند. او با قطب‌نمای جادویی خود، چهار نوه‌اش را به ماجراجویی‌هایی می‌برد و آن‌ها را در سرتاسر جهان می‌گرداند. «گرندود و زیردریایی سبز» نیز ماجرای دیگری است که در این داستان علاوه بر گِرَندود، نانیدود هم همراه نوه‌ها به یک ماجراجویی می‌رود. نانیدود (مادربزرگ) هم کاوشگری است به شجاعت گِرَندود که به بچه‌ها کمک می‌کند تا صحیح و سالم از یک ماجراجویی پرهیجان و خطرناک به خانه برگردند.
امیرعلی خلج مترجم این دو کتاب، سال‌ها در حوزه ترجمه متون و آثار انگلیسی به فارسی فعالیت داشته و مقالات و کتاب‌های متعددی را ترجمه کرده و در اختیار فارسی‌زبانان قرار داده است. با خلج درباره ترجمه این کتاب و مهارت‌ها و معیارهای یک مترجم خوب صحبت کردیم که در ادامه می‌خوانید:
 
چرا مجموعه «گرندود» را برای ترجمه انتخاب کردید؟ چه چیزی در «گرندود» بود که در بقیه کتاب‌ها نبود؟
طبیعی است که من به عنوان یک مترجم، بیش و پیش از والدین خودم را متعهد می‌دانم نکته‌ها و معیارهای مهم و ظریف انتخاب کتاب برای کودکان را لحاظ کنم؛ کتابی را ترجمه کنم که حس‌های خوبی، هم به والدین و هم به کودکان بدهد و برای تقویت رابطه میان آن دو مفید باشد؛ بنابراین، هنگامی که ناشر از من خواست تا کتاب‌هایی را برای ترجمه جست‌وجو کنم، بر اساس معیارهایی از جمله مثبت بودن و در عین حال هیجان‌انگیز بودن داستان، تصویرگری جذاب، و برخوردار بودن از جنبه‌های آموزشی غیرمستقیم، به‌عنوان یکی ازگزینه‌ها، این مجموعه را پیشنهاد دادم که مورد موافقت ناشر هم قرار گرفت.  
 
به نظر شما وقتی بچه‌ها با این سبک کتاب‌ها آموزش می‌بینند، چه تاثیری بر آن‌ها دارد؟
به مفهوم مهم «آموزش گرفتن کودکان» اشاره کردید. من البته در زمینه‌های آموزش و روانشناسی و علوم عصب، متخصص نیستم؛ اما بر اساس مطالعاتی که داشته‌ام، به نظرم باید در امر آموزش کودکان، وجود تفاوت میان «آموزش دادن به کودکان» و «یادگیری یا آموزش گرفتن کودکان» را با آنکه دو مقوله بسیار نزدیک به هم هستند، جدی بگیریم. منظورم این است که کودکان، خودشان احتمالاً تمایلی آگاهانه به یادگرفتن چیزی ندارند؛ باز احتمالاً به همین دلیل هم است که آموزش‌های مستقیم به آنها، با مشکلات زیادی روبه‌رو است؛ هرچند که آنها میل شدیدی به کاوش و یادگیری دارند که البته ظاهراً آگاهانه نیست بلکه بیشتر مبتنی بر غریزه و اجبار محیط است. با آنکه کتاب، از نظر متخصصان ارتباطات، یک رسانه است؛ اما بنابر پژوهش‌های انجام‌ شده، از نظر والدین، ابزاری برای آموزش دادن به کودکان، سرگرم شدن آنها و تقویت کردن ارتباطات میان‌فردی بین پدر یا مادر و فرزند به شمار می‌آید. می‌خواهم بگویم برخی از والدین، آگاهانه تلاش می‌کنند تا به وسیله کتاب، ضمن سرگرم کردن فرزندان، به آنها آموزش‌هایی هم بدهند. به این ترتیب، کودک پیش‌دبستانی وقتی مادر یا پدرش برای او یک کتاب داستان را بلند می‌خواند، از طریق شنیدن، دامنه لغاتش بیشتر می‌شود. به علاوه، از آنجا که هر داستانی، مخاطبش را به قضاوت کردن وا‌می‌دارد، کودک هم با شنیدن ماجراهای کتاب، به طور غیرمستقیم، الفبای قضاوت کردن را می‌آموزد. در این آموزش‌ها، نقش تصویرگر کتاب را هم البته نباید نادیده گرفت.     
 
تعریف شما از مترجم کتاب کودک چیست؟ سختی ترجمه کتاب کودک در کجاست؟
مترجم کسی است که «می‌کوشد» با دانش و مهارت‌هایی که دارد، دو شیوه تفکری و احساسی را که هر کدام مبتنی بر سیستم‌های زبانی متفاوتی هستند «تا حد امکان» بر هم منطبق کند. این کار، یعنی تلاش برای منطبق کردن دو دنیای متفاوت، به هیچ‌وجه آسان نیست؛ ضمن آنکه فرهنگ و زبان مبدأ، پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های خاص خودشان را دارند؛ از طرفی نکات فراوان مربوط به موضوعِ مورد بحث و از همه این‌ها مهم‌تر، شناخت مخاطبان هدف هم، کار مترجم را دشوار می‌کند. حال تصور کنید یک مترجم که بزرگسال است، وقتی می‌خواهد کتاب کودک ترجمه کند، چه کار سختی در پیش دارد. اول باید با فضای فکری و احساسی کودکان زبان مبدأ (با آنکه کتاب را یک بزرگسال در زبان مبدأ نوشته) آشنا باشد و اگر نیست باید به هر روش ممکن، به شناختی دست‌کم حداقلی از آن برسد. در این صورت است که می‌تواند بفهمد چه موضوعات و ماجراهای کوچک و بزرگی در داستان وجود دارد؟ چرا آنها روایت شده‌اند؟ و این که چگونه روایت شده‌اند. اگر مترجم، از دانش و مهارت‌های قابل‌قبولی برخوردار نباشد و استانداردهای بالایی هم نداشته باشد، ممکن است متوجه برخی موضوعات و ظرافت‌های مطرح‌شده نشود؛ در نتیجه، در قدم بعدی یعنی در قابل‌ فهم و از آن مهم‌تر جذاب نگه‌داشتن داستان برای والدین و کودکان، نتواند خوب عمل کند. نکته‌های زیادی در مورد این پرسش‌تان وجود دارد؛ اما اگر خیلی کلی بخواهیم بگوییم، صرف نظر از نکته‌های فنی، به نظرم مترجم کتاب کودک باید، یا دست‌کم بهتر است، که کودک درون فعالی داشته باشد.    
 
  
 
ترجمه خوب برای کودکان چه معیارهایی دارد؟
تعریف ترجمه خوب به خصوص برای کودکان دشوار است؛ اما به طور کلی، موضوع کتاب، باید موضوعی خوب و سازنده برای کودک باشد و بتواند ضمن آنکه کودک را سرگرم می‌کند، آموزش‌های درستی هم به او بدهد و به علاوه، به تقویت روابط میان او و والدینش هم کمک کند.
به لحاظ فنی هم به نظرم، رعایت کردن این معیارها می‌تواند یک ترجمه برای کودک را متفاوت سازد: استفاده کردن از جملاتی کوتاه، که از کلمات ساده‌تری تشکیل شده باشند؛ دلنشین بودن جملات و کلمات از نظر آوایی و در صورت امکان و نیاز، موزیکال بودن آنها. موارد فنی دیگری هم هست اما اگر مترجم، در بخش‌های هیجا‌ن‌انگیز، خنده‌دار، معمایی، و دیگر بخش‌های داستان به اندازه یک کودک، هیجان‌زده، خندان و کنجکاو شود، احتمال این که نتیجه کارش، ترجمه خوبی از آب درآید، بالا می‌رود.     
 
خلاقیت چه تاثیری در این نوع کتاب‌ها دارد؟
درباره خلاقیت در کتاب‌های کودکان باید به صورت دسته‌بندی شده پاسخ دهم. منظورم این است که چند فرد مختلف، می‌توانند در کتاب کودک خلاقیت به خرج دهند. خلاقیت هر کدام از آنها باعث می‌شود که کتاب، بتواند ارتباط عمیق و ماندگاری با کودک برقرار کند. اولین نفر، نویسنده‌ای است که داستانی را به زبان مبدأ می‌نویسد. خلاقیت‌های او در ایده‌پردازی، شیوه روایتگری و به کار بردن کلمات و جمله‌بندی‌ها، اولین عامل جذاب و محبوب شدن کتاب است. پس از او، تصویرگر است که با انتخاب سبک تصویرگری، خلاقیت در تنوع رنگ‌ها، و به کارگیری المان‌های بصری می‌تواند کاری کند که کودک و والدین او با کتاب ارتباط برقرار کنند. در بعضی موارد بسته‌بندی هم مؤثر است. بعد، نوبت به خلاقیت مترجم می‌رسد. در موارد بسیاری، ممکن است آنچه در نسخه اصلی برای مخاطبان زبان مبدأ، قابل‌درک، منطقی، خنده‌دار و هیجان‌انگیز بیاید، برای کودکان و والدین زبان مقصد، چنین نباشد. گاهی هم مترجم ناچار می‌شود واژه‌سازی کند. در چنین مواردی، اگر خلاقیت به خرج داده نشود، متن، نچسب می‌شود. گاهی هم مثل همین مجموعه گرندود، خلاقیت‌های کوچکی در ترجمه شعر به شعر نیاز است. مرحله آخر هم خلاقیت والدین هنگام خواندن کتاب برای کودکان است که بسیار هم اتفاق می‌افتد. خلاقیت آنها در نقش بازی کردن، تقلید صدای شخصیت‌های داستان و حتی گاهی اضافه کردن و بسط دادن داستان و گاهی هم نقش دادن به کودک. همه این خلاقیت‌ها، از نویسنده تا والدین و حتی خلاقیت‌های خود کودک کمک می‌کنند که کودک، سرگرم شده، به طور غیرمستقیم بیاموزد و حتی خلاقیت‌ها و آفرینش‌هایی را هم تجربه کند.       
 
مشکلات و مصائب ترجمه کتاب کودک چیست؟
وقتی یک کتاب بزرگسال چه عمومی و چه تخصصی را ترجمه می‌کنید، در حال تلاش برای منطبق کردن دو فضای فکری و احساسی متفاوت به یکدیگرید؛ اما وقتی می‌خواهید یک کتاب کودک ترجمه کنید، مشکل دو‌چندان می‌شود چون شما آشنایی نسبی به فضای فکری و احساسی بزرگسالان زبان مقصد دارید؛ اما به خصوص در سال‌های اخیر که به واسطه جهانی‌شدن و فراگیر‌شدن فناوری‌های ارتباطی، فاصله ایجاد نسل‌ها به چهار پنج سال یا حتی کمتر رسیده است؛ در نتیجه، به‌عنوان مترجم کودک با مخاطبانی سر‌ و ‌کار دارید که شکاف نسلی بیشتری با شما دارند. به این ترتیب، امروز مترجم کودک ممکن است بدون آنکه حتی خودش واقف باشد با مشکل عدم شناخت درست از مخاطب هدفش یعنی کودکانی از نسل‌های جدید مواجه باشد.    
 
به نظر می‌رسد ترجمه کتاب کودکان و نوجوانان مخصوصا کتاب‌های تصویری، کار مشکلی است و حساسیت و دقت زیادی می‌طلبد؛ به عقیده شما باید از چه جنبه‌هایی به ترجمه کتاب کودکان به‌ویژه کتاب‌های تصویری نگاه کرد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید؛ البته نمی‌دانم که آیا ترجمه کتاب‌های تصویری کودکان دشوارتر از کتاب‌های غیرتصویری کودکان است یا نه؛ اما در ترجمه کتاب‌های تصویری نکته‌های مهمی وجود دارد که باید آنها را مد‌نظر داشت. شاید مهم‌ترین آنها این است که خود تصویر، لحن دارد. لحنی که پیام‌رسان است. تصویر، خودش رسانه و یک بسته‌ی محتوا پیام است. یکی از دلایلی هم که بر اساس آن گفته می‌شود که یک عکس، برابر با هزار کلمه است، همین است. اگر لحنی برای ترجمه کتاب کودک انتخاب کنید که هماهنگ با لحن تصاویر آن نباشد، والدین و کودکان به طور ناخودآگاه خود را با پیام‌هایی متفاوت و گاهی حتی متناقض و متضاد روبه‌رو می‌بینند. به همین دلیل، در ترجمه کتاب‌های مصور، یک چشم مترجم باید به متن و چشم دیگرش باید به تصاویر باشد. البته شاید به نظر برخی مترجم‌ها، تصویر چندان در ترجمه متن کتاب مؤثر نباشد؛ اما من فکر می‌کنم که این، یکی از جزئیات مهم در ترجمه کتاب‌های تصویری کودکان است؛ چراکه با توجه به آن، می‌توان رنگ دلنشین‌تری به متن ترجمه‌ شده داد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها