سوژههای شعری این کتاب ارتباط ساده و مستقیمی با مسائل زندگی روزمره کودکان در محیط خانوادهشان دارند. چرا چنین سوژههایی را انتخاب کردید؟
چندتا از سوژههای این کتاب تجربی بود؛ یعنی خودم در زندگی روزمره داشتهام یا آن دغدغههای بچهها را به صورت شنیداری و دیداری -بهخصوص دیداری- لمس کردهام. وقتی برای پدرومادر اتفاقی میافتد و آنها در خانه از خستگیها و مشکلاتشان میگویند بر بچه تأثیر زیادی دارد و او سعی میکند هر طور شده است باری از دوش آنها بردارد و محیط را برایشان شادتر کند. ما فکر میکنیم دغدغههای بزرگترها برای بچهها مهم نیست؛ اما اگر دغدغههای بزرگترها در جمع خانوادگی مطرح شود، کودک آزردهخاطر میشود؛ چون روح لطیفی دارد و بر دنیای کودکی و شادابیاش تأثیر میگذارد و تلاش میکند هر طور شده است راهحلی پیدا کند؛ راهحلی برای مشکلات اقتصادی، آسیبهای روانی مثل افسردگی پدرومادر و غیره. ما بزرگترها باید حواسمان خیلی جمع باشد. در دنیایی که بچهها زندگی میکنند غم و غصه جایی ندارد. دنیای زیبای آنها را با گفتن از مشکلات و غرغرهای بزرگسالانه خطخطی نکنیم. دوست داشتم با این شعرها بگویم که اگر بزرگترها حواسشان نیست و چیزی در محیط خانه میگویند مطمئن باشند حتما بر روح لطیف کودک تأثیر منفی میگذارد. خواهشم از خانوادهها این است که اگر دوست دارند دغدغههایشان را بیان کنند موقعی باشد که کودک در محیط خانه نیست یا خواب است تا بچه آلوده دنیای غمها و غصهها نشود و امید و آرزویش را از دست ندهد؛ زیرا آنها باید به آینده امیدوار باشند.
اصلا توجه به زندگی روزمره کودکان و اتفاقاتی که آنها در طول شبانهروز میبینند و تجربه میکنند چقدر مهم است که در ادبیات بازنمایی شود؟
توجه به زندگی روزمره بچهها و دنیای کودکی از نکات خیلی مهمی است که باید در ادبیات ما مخصوصا در ادبیات کودک و نوجوان رعایت شود. خوشبختانه کم نیستند شاعرانی که شعرهایشان بوی کودکی میدهد و با دنیای کودک پیوند عمیقی خوردهاند و میتوانند با کودکان رابطه عاطفی عمیقی برقرار کنند. وقتیکه شاعر با کودکان پیوند عمیقی داشته باشد میتواند دنیای آنها را لمس کنند. بچههای ما خیلی باهوش هستند و نباید آنها را دستکم بگیریم. مخاطب کودک ما باوجود سن کم، آنقدر باهوش است که وقتی شاعر شعری برایش میگوید اگر نگاهش آموزشی مطلق و مربیمحور باشد با آن ارتباط برقرار نمیکند. شاید در وهله اول بخواهد یکبار شعر را بشنود؛ ولی هنوز شعر به پایان نرسیده خودش را با چیز دیگری سرگرم میکند و هوش و حواسش کاملا به شعر نخواهد بود. این نشان میدهد که شاعر موفق نبوده و سعی داشته است ذهنیات خود را به کودک القا کند و کودک هم خیلی خوب این را میفهمد. شاعرانی که دنیای کودک را خیلی خوب میشناسند خودشان به این ریزهکاریها واقف هستند که اگر آن شعر ارتباط عاطفی با بچه نداشته باشد، شعر موفقی نیست. بازخورد این ارتباط برقرار کردن را میتوانیم به نحوههای مختلف ببینیم؛ مثلا وقتیکه بچهها از شعر خوششان بیاید دست میزنند، با اشتیاق گوش میدهند، حالت چشمشان فرق میکند و لبخند میزنند و مشتاقاند که ادامه شعر را بشنوند. این بازخوردهایی است که از بچهها میگیریم. بنابراین خیلی مهم است که بتوانیم از کانون توجه کودکان دنیا را ببینیم و درباره آنها حرف بزنیم.
شعرها و داستانها گاهی از گذشته میگویند، گاهی حال و گاهی هم خیالپردازیها وسعت میگیرد و به آینده گریزی میزنند. شعر شما از حال میگوید و دغدغههایی که ممکن است برای هر بچهای در محیط خانواده شکل بگیرد. چقدر امروزه ضروری است که کسانی مانند شما در آثارشان به طور مستقیم و بدون بازیهای پیچیده کلامی، مسائلی را که روح بچهها را -حتی خیلی کوچک - اذیت میکند برای بزرگترها بگوید؟
دنیای بچهها دنیای خیلی شاد و رنگیرنگی است؛ غیر از آن غمها و غصهها که خیلی کوچک و سطحی است و به قول معروف با یک آبنبات چوبی شاد میشوند و با اخم کوچک دنیا روی سرشان خراب میشود. کودکان خیلی ظریف هستند و به دنیای اطرافشان موشکافانه نگاه میکنند و به عمق مسائل میروند. شاید ساعتها به یک مورچه که دانهای میبرد خیره میشوند و تخیلشان قوی است و با او ارتباط برقرار کرده و بقیه ماجرای مورچه را قصهبافی و خیالپردازی میکنند. دنیای کودکان دنیای خیلی پیچیده و پررمزورازی است و اگر بزرگترها از این دنیا به دور باشند بر شعرشان تأثیر منفی دارد. در هر زمانی باید حرف همان زمان و دغدغههای آن زمان کودکان را برایشان بگویی. این خیلی مهم است. من اگر بخواهم دغدغه کودکان دهه 60 را برای بچه امروز بگویم اصلا جالب نیست و او را جذب نمیکند. گذشته، گذشته است و حال در جریان و آینده هم هنوز نیامده است.
به نظر شما بچهها از اینکه دغدغههایشان را در یک کتاب ببینند چه احساسی خواهند داشت؟ آیا این میتواند رمز موفقیت یک اثر ادبی برای مؤلفش باشد؟
دغدغه و سوژهیابی یکی از مهمترین ارکان شعر است؛ اینکه بتوانیم در شعر به دغدغه کودکان بپردازیم. این مسئله با همان چیزی که گفتم میسر میشود؛ با زندگی روزمره کودکان پیوند بخوریم، با آنها دوست شویم و دنیا را از چشم آنها ببینیم. در بازیها و برد و باختها با آنها همراه باشیم و لحظه بازی کردن همسن آنها شویم؛ اینطور طبق فرمولی که بچهها دارند درِ دنیای کودکی را به روی ما باز میکنند و ما را به دنیای خودشان راه میدهند.
کودکانِ این کتاب هر یک با زبان خود و بر اساس دغدغهای مرتبط به پدرومادرشان، از خداوند چیزی میخواهند. صحبت کلامی یکی از مهمترین و قشنگترین راههای ارتباط معنوی با خداوند است که هر انسانی بخصوص کودکان میتوانند تجربهاش کنند. آیا ارتباطهای زیبای کلامی کودکان این اثر، از دلِ تجربههای دیده و شنیدهتان برخاسته بود؟
شعرهای این کتاب درباره دعا و نیایش است و جزو کتابهای نیایشی محسوب میشود. سعی کردهام از کانون توجه کودکان به دنیای شعر وارد شوم و حرف دل بچهها را بزنم. سوژههای متنوعی را انتخاب کردهام؛ این میسر نیست به جز اینکه شاعر زندگی کودکان را زیرنظر بگیرد، به آنها نزدیک شود و دغدغههای کودکان را بفهمد؛ از طرفی او نباید سعی داشته باشد که با نگاه مربیمحور به شعر و دنیای شعر کودک بنگرد. رسالت شعر کودک، اول ارتباط برقرار کردن با کودکان و بعد ایجاد دوستی و پیوند عمیق شاعر با دنیای کودک است؛ این در صورتی امکانپذیر است که شاعر کفشهای کودک را بپوشد، در مسیر کودک راه برود و به بایدها و نبایدهای دنیای کودکی توجه کند.
قالب یا قالبهای شعری استفادهشده در این کتاب چیست؟
شعرهای این کتاب در قالب چهارپاره سروده شده است. سعی کردهام از شعرهای کوتاه و ریتمیک استفاده کنم تا بچهها بتوانند ارتباط خوبی با موضوعات اشعار بگیرند؛ زیرا با وزنهای کوتاه و ریتمیک میتوان شادی را در شعر ایجاد کرد. همچنین سعی کردهام از نگاه طنز به بعضی از ماجراها نگاه کنم و طنز کوچک و شیرینی به شعرها دهم تا لبخندی بر چهره کودکان بیاورد.
شعرهای این کتاب آهنگین هستند و به این دلیل به نظر میرسد کودک به راحتی میتواند آنها را درک کند. علاوهبر ویژگی آهنگین بودن شعر، چه ویژگیهای دیگری میتواند شعر کودک را جذاب کند؟
علاوهبر اینکه ریتم، وزن و قالب مناسب از ویژگیهای یک شعر خوب کودکانه است؛ صور خیال، انتخاب سوژه و بازیهای زبانی و کلامی و طنز در زیرلایه شعرها میتوانند بسیار مؤثر باشند. همچنین تصویر و خیال و حسآمیزی است که نقش خیلی پررنگی در شعر کودک دارد و از دیگر ویژگیها میتوان ساختار شعر، ارتباط عمودی شعر با بندهای میانی و پایانی و همچنین زبان سالم و فاخر را که زبان معیار ما باشد نام برد؛ زیرا سلامت زبان از ارکان مهم شعر است. شاعر میتواند به این استانداردها توجه کند و یک شعر خوب بگوید که از همه نظر شعری جامع، کامل و استاندارد باشد.
نظرتان درباره تصویرگری کتاب چیست؟ آیا با تصویرگر در ارتباط بودید؟
متاسفانه با تصویرگر تعاملی نداشتم؛ با این حال، ایشان با شعرها ارتباط خوبی گرفته بودند و تصاویر قشنگی را برای کتاب من تولید کردند که به این دلیل، از خانم شیرین فتحالهی سپاسگزارم. به طور کل، ای کاش میشد تصویرگر و شاعر کتاب کودک با هم در تعامل باشند؛ زیرا نتیجه آن خیلی بهتر میشود.
نظر شما