کریستیان بوبن در کتاب «كمی تاريكی برای خوب ديدن» به بهانه شرح شاعرانه مواجهه خود با پییر سولاژ، نقاش بزرگ فرانسه به روایت کودکی، تنهایی، عشق و مرگ پرداخته است.
وی در «کمی تاریکی برای خواندن» نیز به بهانه شرح شاعرانهای از مواجهه با پيير سولاژ، نقاش بزرگ فرانسه همان مضامين هميشگی يعنی كودكی، تنهايی، عشق و مرگ را بیان کرده است. بوبن در اين كتاب، شبی تاريک را به تصوير میكشد كه در كنار آدمهای مهم زندگیاش در قطار به سمت خانه سولاژ در حركت است تا كتاب قبلی خود (شب دل) را به وی تقديم كند. بوبن با توصیفهای متعدد و تحسین نقاش از دل شب، نور بیرون میکشد، کاری که سولاژ با سیاهی بر روی تابلو انجام میدهد.
این کتاب خط فاصله میان سولاژ نقاش و بودن شاعر است، کتابی ساخته شده با قلم و قلمو. سولاژ در تکتک صفحات اثر حضور دارد بی آنکه باشد، درواقع بوبن با هنرمندی فراوان در مورد یک دوست مینویسد و از خلال آن به تعبیر خودش پایاننامه فلسفیاش را شرح و بسط میدهد و به دنیای استاد فراسیاه رنگ میبخشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «قطار، با کندن من از خودم و آسایشم، مرا به این بیداران و کسانی نزدیک میکند که پرشورتر از عاشقی که منتظر صدای پای معشوق است، انتظار خدا یا نیستی را میکشیدند. من امشب همچون کسی که وارد دینی میشود، قدم به داخل قطار گذاشتم. نمیدانم چه کسی، چه چیزی و چه زمانی مرا خواهد کشت، اما احساس میکنم حرکت در این شب مست از سیاهی، بی هیچ فکر و باوری، مرا به نامیراهای خستگیناپذیر نزدیک میکند. وجب به وجب واگن، افکارم را میشناسد اما معدود مسافرانی که با من برخورد میکنند مردی را میبینند که در صندلی چسبیده به شیشه، زندانی است و ناگزیر، دست و پا و زانوهایش را که به دلیل ناشیگری طراحان قطار در عذابند وادار به اطاعت میکند. طراحان قطار، همان جلادانی هستند که تن و تنفس اوجایی روح را بر حسب میلیمتر اندازه میگیرند. در حقیقت من آن زائر بیچارهای که آنها فکر می کنند نیستم؛ من وسیعترین مرد دنیایم؛ کارگاه ستارهها.»
نشر خزه کتاب «کمی تاریکی برای خوب دیدن» را با ترجمه سمیه سزاوار شریعتی و مژده ابراهیم نتاج در 71 صفحه و بهای 50 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما