در نقد و بررسی «کتاب کودک و نوجوان؛ دوگانه ترجمه و تألیف» مطرح شد؛
جهانبینی کودکان ایرانی با آثار ترجمه تغییر میکند/ دیدگاههای مختلف درباره مطالعه آثار خارجی
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا سبحانینسب، مدیر انتشارات جمال در این نشست عنوان کرد: فیلتر ما برای ادبیات نیست بلکه برای محتواست. کودکان و نوجوانان امروز، در آینده از ارزشها و باورهایی که برای آنها سبک زندگی شده است، دفاع و با جامعه مخالفت میکنند. بچهها آن ترجمههایی را که به عنوان سبک زندگی وارد کشور میشوند، میپذیرند و با توجه به آنها جهانبینی خود را شکل میدهند.
هزینه زیاد حقتألیف موجب میشود ناشر به سمت ترجمه برود
علیرضا سبحانینسب در ابتدا این نشست از بهصرفه بودن کتابهای ترجمه نسبت به کتابهای تألیفی برای ناشر گفت و افزود: در تولید کتابهای کودک و نوجوان، تصویرسازی فعالیتی سخت و بسیار هزینهبر است. درست است که کاغذ گران شده است؛ اما در هر صورت هزینه حقتألیف زیاد است. تمام این موارد باعث میشود که یک ناشر به سمت ترجمه برود. ناشر برترین و بهترین آثار منتخب دنیا را انتخاب میکند و بهراحتی ترجمه و سود میکند. تمام اقتصاد حاکم بر ترجمه، موجب اقتصاد نشر میشود.
بعضی از ناشران بدون آثار ترجمه تمام میشوند
مدیر انتشارات جمال از وظایف حاکمیت و نظارت آن بر این حوزه گفت و ادامه داد: اگر از نگاه حاکمیت بنگریم، بهتر بود که حاکمیت از یک استراتژی محتوایی محکم تبعیت میکرد؛ به عنوان مثال یک سیاستی که سبب شود، ناشران و نویسندگان به سمت تألیف بروند. متأسفانه حاکمیت برنامهای نداشته و سود ناشر هم در این موضوع بوده است و اگر کتابهای ترجمه را از برخی از ناشران بگیریم، ناشر کتابی برای ارائه ندارد و آن انتشارات تمام میشود!
وی درباره ذائقه مطالعه کودکان و نوجوانان گفت: ذائقه کودکان و نوجوانان سیال است و با کتابهای ترجمه سلیقه آنها را میسازیم. مؤلف یاد گرفته است که کتابی پیروز میشود که ذبح اخلاقی دارد و کودک، کتابی را که فراتر از مسیر اخلاق است، میپسندد. متأسفانه قواعد حاکم بر ترجمه، تنها قواعد شخصی ناشران است. ناشر گاهی فقط به دلیل مسائل اقتصادی و سوداگرانه و گاهی یک ناشر متعهد به دلیل مسائل اخلاقی داستان را انتخاب میکند. من به عنوان ناشر، کتابی را میپسندم که با ارزشهایم سازگار باشد.
سبحانینسب پیشنهاد کرد که جشنوارهها را بپذیریم و ادامه داد: در حوزه نشر باید چارچوب و استانداردی انجام شود. بهتر است از طرف حاکمیت یک بخش سیاستگذاری و قاعدهمندی وضع شود؛ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، انجمنها میتوانند گفتوگو کنند. اگر قرار باشد خارج از چارچوب باشد، خیلی آشفته میشود. بهتر است حاکمیت قاعده را با توجه به استراتژی محتوا بگذارد. به یک مسیری نیاز داریم که این مسیر، رصد و درست شود. باید توازن و تعادل میان ترجمه و تألیف رعایت شود.
وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری گفت: طبق صحبتهای مقام معظم رهبری: «بیپناهترین قشر جامعه، کودک و نوجوان هستند؛ چراکه کتاب را با این دید میخوانند که ناشر خوب مینویسد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خوب مجوز میدهد؛ بنابراین کودک آن کتاب را میخواند و آسیب میبیند.» بچههای ما به تازگی یاد گرفتند که سلیقهشان را پیدا کنند؛ قدرت تشخیص خوب و بد را ندارند. نمیتوانیم کتابهای ترجمهای که سبک زندگی غربی را پرورش میدهند با ذائقهسازی خودمان به خورد کودک و نوجوان بدهیم؛ چراکه ذهن کودک را درگیر میکند.
فیلتر ترجمه برای محتواست و نه ادبیات
سبحانینسب در انتها صحبتهای خود افزود: فیلتر ما برای ادبیات نیست بلکه برای محتوا است. کودکان و نوجوانان امروز، در آینده از ارزشها و باورهایی که برای آنها سبک زندگی شده است، دفاع و با جامعه مخالفت میکنند؛ بنابراین کتابهای ترجمه باید با فرهنگ اسلامی منطبق باشد. اگر سبک زندگی شیرین و جذابی را به کودک آموزش دهیم، او ارزشهایش را بر همان اساس میگذارد. نویسنده غربی به قصد تهاجم فرهنگی کتاب نمینویسد. بچهها آن ترجمههایی را که به عنوان سبک زندگی وارد کشور میشوند، میپذیرند و با توجه به آنها جهانبینی خود را شکل میدهند.
مهمترین مسئلهای که اولویت دارد، قیمت کتاب است
پرستو علیعسگرنجاد از وضعیت خرید کتاب انتقاد کرد و افزود: مادامی که در این وضعیت اقتصادی قرار داریم و سبد خرید کتاب از دست مردم زمین گذاشته شده است، صحبت درباره ادبیات کودک و نوجوان، توهمی بیش نیست. مهمترین مسئلهای که اولویت دارد، قیمت کتاب است! وقتی که بهترین کتابها را در غرفه بگذاریم؛ اما کسی نتواند بخرد، فایدهای ندارد. کتاب با خواندن زنده است. مسئله مهم بعدی که باعث کاهش خرید کتاب شده است، فضای مجازی و بعد از آن قطع ارتباط خانوادهها با کتابخانهها است.
ریشه مخاطب ایرانی در اینجاست و در این کشور عیار پیدا میکند
این روزنامهنگار درباره تفاوت وزن در دو کفه ترازو ترجمه و تألیف صحبت کرد و گفت: اگر از موضوع حذف سبد خرید کتاب بگذریم به قسمتی میرسیم که مردم کتاب میخرند. مردم به دو دسته تقسیم میشوند، قسمتی که آرمانهای ملیدوستانه دارند و سمت تألیف میایستند؛ همچنین طیفی که برخلاف آنها هستند و به سمت ترجمه میروند. تنها نکتهای که نمیگذارد این دو کف مساوی باشد ریشه و اصالت است. وقتی که ریشه مخاطب در این کشور است، به هر طرف دیگر هم برود بازهم به سمت کشورش بازمیگردد و در اینجا عیار پیدا میکند.
بچهها قربانی سیاستهای اشتباه اقتصادی و بیسیاستیهای ما میشوند
علیعسگرنجاد ادامه داد: ایرانیان میتوانند اصالت خود را با دیگر صنعتهای دنیا بیامیزند. بهتر است نگاه کلان و سیاستگذاریهای کلان که فقدان آن را داریم، داشته باشیم. چه در زمینه تألیف و چه در زمینه ترجمه رویکرد نداریم. متأسفانه کسی که اختیار در دست اوست، بودجه را در جای درست خرج نمیکند و افق درستی ندارد. باید خیلی به عقب برگردیم و قدمهای اول درست برداریم و ببینیم که برای نسل بعدی چهکاری انجام دهیم. متأسفانه بچهها قربانی سیاستهای اشتباه اقتصادی و بیسیاستیهای ما میشوند. باید به فرهنگ رجوع کنیم.
نویسندگان کودک و نوجوان خارجی نمیخواهند کودکان را منحرف کنند
هادی خورشاهیان درباره نگاه برابر صحبت کرد و گفت: اگر قرار باشد با زبان فکر و ارتباط برقرار کنیم، یک اصلی در زبانشناسی است که میگوید هیچ زبانی بر هیچ زبان دیگری برتری ندارد. معمولاً چون از دیدگاه ایدئولوژی به مسائل هم در بخش ادیان و هم در بخشهای مابقی نگاه میکنیم، یکسری رویکردها داریم. نکته اینجاست که در بخشهای دیگر اینگونه نگاه نکنیم و نگوییم ما با جاهای دیگر تفاوت داریم؛ اگر فکر کنیم همه با هم برابر هستیم مشکل حل میشود.
گاهی درباره بعضی موضوعات کتاب نداریم و به سراغ ترجمه میرویم
خورشاهیان در ادامه از رویکرد نویسندگان غربی گفت و افزود: معمولا نویسندگان کودک و نوجوان خارجی هم نمیخواهند کودکان را منحرف کنند یا نمیخواهند به کودکان یاد بدهند که به بزرگترها بیاحترامی کنند؛ ولی طنز آنها با طنز ما متفاوت است. اگر در شرایط برابر به کشورهای دیگر نگاه کنیم، میبینیم که تعداد کتابهای ترجمه با موضوع خوب زیاد است؛ موضوعاتی که حتی به آنها هم فکر نکردیم و درباره آنها ننوشتهایم؛ پس بهتر است کتابهای ترجمه بخوانیم.
وی ادامه داد: در خرید کتاب کودک و نوجوان، اختیار را به بچهها بدهیم و از کتاب نترسیم. طبق آماری که در گذشته گرفته شد، دیدیم که تعداد بیشتر کتابهای معرفی شده از طرف آموزش و پرورش، ترجمه بودند؛ یعنی اینکه در یکسری موضوعات کتاب نداشتیم و ناچار به استفاده از ترجمه شدیم. باید همه ما یک مقدار کلانتر به مسئله نگاه کنیم و چشماندازی هم برای آینده داشته باشیم.
خورشاهیان در پایان درباره سرانه مطالعه کشور گفت: دانشآموزان که کتابهای درسی و کمک درسی میخوانند را جز سرانه مطالعه حساب نمیکنیم؛ در صورتی که آنها مطالعه دارند و از همین راه آموزش میگیرند و آینده خود را براساس همین آموختهها تنظیم میکنند. باید دانشآموزان هم جز سرانه مطالعه حساب کنیم. همچنین کسانی که با تلفن همراه اخبار میخواند یا فیلم با زیرنویس میبینند هم جز سرانه مطالعه در نظر بگیریم.
نظر شما