پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۸
در توهم ایجاد جبهه سوم ضد جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی از همان بدو شکل‌گیری، دشمن و مخالف کم نداشته است. برخی از این دشمنان برای سرنگونی این نظام دست به اسلحه هم برده‌اند و حوادثی را در تاریخ چهل و چند ساله جمهوری اسلامی ایجاد کرده‌اند. ماجرایی که در ششم بهمن 1360 در آمل روی داد یکی از این حوادث است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) حماسه مردم آمل یا به تعبیری غائله آمل یکی از صحنه‌های قابل اعتنا در سال‌های نخست استقرار جمهوری اسلامی است. هرچند این حادثه، نمونه کاملی از پشتوانه مردمی نظام نوپای اسلامی محسوب می‌شود، اما چنانکه باید و شاید درباره‌اش کارهای پژوهشی و روایی انجام نشده است و جستجوی عناوین کتاب‌های منتشر شده درباره این موضوع، مخاطب را جز به یک کتاب، که در ادامه معرفی‌اش می‌کنیم، نمی‌رساند.
 
مواجه شدند با مخالفت مردم و مهم مخالفت مردم بود
حادثه آمل آنقدر مهم بود که حضرت امام (ره) در نخستین سخنرانی خود پس از این حادثه (دهم بهمن 1360)، ضمن اشاره به ادعاهای گروه‌های ضد انقلاب، از حماسه‌ای که آملی‌ها خلق کرده بودند تقدیر کرد. «شما ملاحظه فرمودید که این‌ها در داخل تبلیغات زیاد می‌کردند، به خارج هم که رفتند تبلیغات زیاد می‌کنند، به اینکه مردم در  اختناق‌اند، و خودشان همه مخالف‌اند با جمهوری اسلامی، درصد شش تا موافق دارد جمهوری اسلامی، یا فوقش ده تا، ولی سایرین همه موافق منفی و مخالف هستند. و دیدند که همه آمال‌شان را به شمال دوخته بودند و بیشتر تبلیغات این بود که شمال دیگر تقریباً صد در صد مخالف با جمهوری اسلامی هستند. و اینها همه قوای‌شان را جمع کردند و به آمل آن حمله وحشیانه غافلگیرانه را کردند، به امید اینکه مردم آمل هم با آنها همدست بشوند، و آمل را مرکز استان قرار بدهند و بعد مازندران و جاهای دیگر و رشت و همه جاها را بگیرند و جلو بروند.»
 
امام در صحبت‌های آن روز، که متن آن در شانزدهمین جلد از صحیفه وجود دارد اضافه کرده بود «این‌ها به خیال خودشان با دست ملت می‌خواستند که - همان ملتی که آن‌ها تراشیدند که مخالفند با جمهوری اسلامی - با اینها بیایند و مرکز را هم بگیرند و حکومت را تغییر بدهند و بعد هم هر طوری که دل‌شان می‌خواهد عمل بکنند، مرتجعین را هم از بین ببرند! وقتی مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم مخالفت مردم بود - [شکست خوردند] و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که مع‌الأسف، خوب عده‌ای را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آنجایی که شما تمام آمال‌تان به آنجا بود با شما مخالفند؛ حالا شما می‌خواهید بیایید قم؟ می‌خواهید بیایید تهران، جاهای دیگر؟»
 
در توهم ایجاد جبهه سوم ضد جمهوری اسلامی
ناصر شعبانی، که آن روزها مسئولیت فرماندهی سپاه آمل را عهده‌دار بود روایت می‌کند که «پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک صف‌بندی ملموسی بین گروه‌های سیاسی - که قصد سهم‌خواهی داشتند - به‌وجود آمد. در این بستر که تا حدودی ناشی از فضای اول انقلاب بود، گروه‌های سیاسی با گرایشات مختلف نظیر منافقین، کمونیست‌ها، لیبرال‌ها و... سعی داشتند تا سهم بیشتری از قدرت را تصاحب کنند. یکی از این جریان‌های چپ، - که عامل اصلی حوادث آمل بود- اتحادیه‌ کمونیست‌های ایران بود که اعضای آن از لحاظ فکری، وامدار تفکر مائویستی بودند.»
 
آنان نواحی شمالی کشور را کانون عملیات خود کردند، زیرا به گفته سردار شعبانی معتقد بودند که عراق در جنگ تحمیلی، بخش عمده‌ای از امکانات و نیروی نظامی ایران را در جبهه‌ اول به خود مشغول کرده است. مبارزات گروه‌های کرد ضدانقلاب در کردستان، جبهه‌ دوم علیه نظام اسلامی است و بنابراین با ایجاد جبهه‌ سوم، اتحادیه کمونیست‌ها می‌تواند در یک جنگ بدون مقاومت، نظام نوپای سیاسی را سرنگون کند. به همین خاطر رهبران شورش‌گر اتحادیه‌ کمونیست‌ها، جنگل‌های منطقه‌ عمومی جنوب غربی شهر آمل را انتخاب کرده بودند.
 
او می‌افزاید «یکی از مهم‌ترین دلایل آن‌ها برای انتخاب آمل این بود که آن‌ها تصور می‌کردند که در این شهر زمینه‌های مردمی برای همراهی با آن‌ها وجود دارد که البته بزرگ‌ترین اشتباه‌شان نیز همین مسأله بود. ضمن این‌که جنگل هم آب داشت و هم بعضی از درخت‌ها میوه‌های خوردنی داشتند. جنگل محل استتار و اختفای مناسبی بود که آن‌ها در آن محدودیتی نداشتند.»
 
شهری که به 1000سنگر مشهور شد
اما چنانکه می‌دانیم، توطئه آن‌ها با مقاومت مردم شهر خنثی شد و از نقشه‌ای که کشیده بودند به اهداف مورد نظرشان نرسیدند. مردم آمل، خیابان به خیابان به مقاومت ایستادند و با مهاجمان جنگیدند. «حضور مردم به حدی بود که همه‌جا تبدیل به سنگر شده بود. یادم می‌آید که خانمی که برای امرار معاش خانواده تخم‌مرغ می‌فروخت، کار خود را رها کرد و با چادر خود شن و ماسه می‌آورد. پس از این ماجرا، برای ارئه‌ گزارش خدمت امام رسیدیم. نماینده‌ آن زمان شهرستان آمل، در خلال گزارش خود گفت که آمل به یک‌باره به شهر "هزارسنگر" تبدیل شد. از آن زمان به بعد، این لقب برای آمل ماندگار شد.»
 
سیمین رهگذر در کتابی با عنوان «شهر هزار سنگر» همین مقاومت تاریخی را مرور و روایت می‌کند. در این کتاب که سال 1385 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد، ماجرای تلاش و توهم گروه اتحادیه کمونیست‌های ایران در اشغال آمل و تبدیل آن به پایگاهی برای عملیات در سایر شهرهای شمالی ایران بازخوانی می‌شود. کتاب دو مسأله را مورد توجه قرار می‌دهد. یکی نقشی که مردم شهر در مواجهه با مهاجمان ایفا کردند و مقاومتی که در دفاع از شهر و انقلاب نشان دادند و دیگری برداشت نادرستی که اعضای گروه اتحادیه کمونیست‌های ایران از مردم آمل داشتند.
 
اعضای این گروه واقعاً باور کرده بودند که به محض ورود به شهر، مردم را با خود همراه می‌کنند و ظرف چند ساعت با گرفتن مراکز نظامی و اداری بر آمل مسلط می‌شوند. توهم‌شان چنان عمیق و بزرگ بود که در نقشه حمله به شهر، احتمال مقاومت مردمی را در نظر نگرفته بودند و هیچ برنامه مشخصی برای رویارویی با مردمی که خیابان به خیابان از شهرشان دفاع می‌کردند، نداشتند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها