فکر میکنید چه قصه عجیبوغریبی؟ شاید اینطور به نظر برسد؛ اما وقتی آن را بخوانید میبینید از این هم عجیبوغریبتر است. «قصهی سَنگو و شوبانه» در ژانر فانتزی و با روایتی بومی نوشته شده و قلم خواندنی نویسندهاش مخاطب را صفحه به صفحه جلو میبرد؛ مخاطب کودکی که میتواند از این داستان به پرسشهای مهمی برای فکر کردن برسد: «چرا زندگی میکنیم؟» و «چرا میمیریم؟».
در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
«شوبانه یک جارو برداشت و افتاد به جان خانه و هر چی غبار و تار عنکبوت کنج دیوار و سر طاقچه بود، پاک کرد و خانه را برق انداخت. هر چی خرت و پرت کهنه و شکسته اینور و آنورِ خانه بود جمع کرد و دور ریخت. هر بار هم از زیر چشم به آسمان نگاه میکرد و میگفت: "دیدی؟...! دیدی هنوز زندهام؟!"
سنگو گفت:"مادر شوبانه... کار نکن...! خسته میشی... خودم کار میکنم. بیل میزنم. از چشمه آب مییارم."
و شوبانه ریزریز میخندید.»
انتشارات پیدایش، این رمان کودک را در 108 صفحه مصور و به بهای 48 هزار تومان برای گروه سنی نونهال (بالاتر از 9 سال) منتشر و روانه کتابفروشیهای کشور کرده است.
نظر شما