یکی از راه های تشویق فیلمنامه نویسان به نوشتن فیلمنامه اقتباسی قرار دادن جایزه دائمی سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی در جشنواره فیلم فجر است.
درباره جریان فیلمنامهنویسی اقتباسی در سینمای ایران ابتدا باید بررسی کرد که نگارش فیلمنامه اقتباسی یک امر سلیقهای است یا اجباری؟ نگارش فیلمنامه اقتباسی یک امر سلیقهای است و نمیتوان نویسندهای را به نگارش فیلمنامه با اقتباس از آثار ادبی مجبور کرد. نگارش فیلمنامه اقتباسی هم کار چندان ساده ای نیست و این انتخاب به تصمیم نویسنده و تهیه کننده برمیگردد.
در هالیوود بهعنوان یكی ازقطبهای بزرگ هنر- صنعت سینمای جهان درطی یك سال، درحدود نیمی از آثار تولید شده جزو فیلمنامههای اقتباسی است. جایزه اسکار فیلمنامه اقتباسی یکی ازمهم ترین جوایزاسکار محسوب می شود و اهدای این جایزه هرسال در برنامه کارآکادمی اسکار قرار دارد.
یکی ازمهم ترین دلایلی که نویسندگان ما اقبالی به فیلمنامه اقتباسی ندارند انجام كارمطالعاتی و پژوهشی زمان براست. از دلایل دیگراینعدم رغبت سختی اشراف بردو حوزه ادبیات و فیلمنامه نویسی به شكل توامان است. نوشتن یک قصه از ابتدا به نوعی آسان تر از نوشتن یک قصه ازروی داستان دیگر و تبدیل آن به یک فیلنامه خوب است. وقتی از روی یک اثر اقتباس می کنید باید تصمیمات سختی بگیرید. اینکه کدام قسمت از داستان اصلی درفیلنامه شما باشد یا کدام قسمت را دور بریزید تصمیم سختی است. کدام شخصیت های فرعی را باید حذف کنید و یا کدام داستانک ها را بپرورانید اینها سوالاتی است که نویسنده فیلمنامه اقتباسی همواره با آن روبرو است و گرفتن تصمیم درست درمورد این مسائل کاری سخت و سرسام آوراست.
با وجود محدودبودن آثاراقتباسی درسینمای ایران؛ اماهمان تعداد آثار محدود نیز تا به امروز توسط هنرمندان خوبی چون داریوش مهرجویی، بهروز افخمی، كیومرث پوراحمد و ... تولید شده اند. فیلم های اقتباسی موفق درسینمای ایران معمولا مورد اقبال منتقدان و اقبال عمومی در گیشه قرار می گیرند. از این دست فیلم ها می توان به فیلم های سارا اثرداریوش مهرجویی، بی همه چیز اثر محسن قرائی اشاره کرد. در سال 1390بهرام توکلی نیز با اقتباس از نمایشنامه مشهور «باغ وحش شیشهای» اثر تنسی ویلیامز، فیلم «اینجا بدون من» را ساخت.
به طورصد درصد نمی توان گفت طی دهه اخیرر تولید آثاراقتباسی دربین تولیدات سینمایی كشور افزایش یافته است؛ هرچند تعداد آن شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد اماهمین تعداد درقیاس با ادوار پیشین كه درمقابل آثار اقتباسی درسینماعدد صفرقرارداده می شد نشان دهنده گام و حركتی رو به جلو است. باید گفت سه جایزه سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی نیزدرهمین دهه اخیر به فیلمنامه های اقتباسی تعلق گرفته است.
اولین جایزه سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم چهل سالگی ساخته علیرضا رئیسیان در سال 1388 و در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به مصطفی رستگاری نویسنده فیلمنامه تعلق گرفت. دومین جایزه سیمرغ این بخش دو سال بعد به فیلم پله آخراثرعلی مصفا داده شد.او درسیامین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجراین فیلم را براساس یک اقتباس آزاد، اما درخشان از دو داستان «مردگان» اثرجیمز جویس و «مرگ ایوان ایلیچ» از تولستوی نوشت و آن را ساخت. آخرین سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی در جشنواره فیلم فجر به فیلم بی همه چیزساخته محسن قرائی به طور مشترک به محمد داوودی و محسن قرائی نویسنده فیلمنامه تعلق گرفت.
یكی دیگر از راه های تشویق فیلمنامه نویسان برای اقتباس از آثار ادبی موجود در كشور اختصاص جایزه دائمی سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی درجشنواره فیلم فجراست که متاسفانه ازسوی مولیان امربه این مسئله توجهی نشده و جای آن دراین رخداد بین المللی خالی است. شاید اگر این جایزه به طور دائم در لیست جوایزسیمرغ بلورین جشنواره قرارمیگرفت رغبتی برای فیلمنامه نویسان و فیلمسازان نسبت به تولید فیلمنامه اقتباسی ایجاد میشد. اینکه هرباردرجشنواره فیلم فجر فیلمنامه اقتباسی وجود داشته باشد این جایزه اهدا می شود وهربارفیلمی با فیلمنامه اقتباسی وجود ندارد جایزهای با این عنوان وجود ندارد جای بسی تأمل دارد. براین اساس درهردورهای که این سیمرغ مطرح نشده به دلیل نبودن فیلم اقتباسی در آن دوره بوده است.
از رویکردی دیگرتولید آثار سینمایی اقتباسی ازادبیات به ویژه آن دسته ازآثاری كه در بازار کتاب پرفروش شده اند درجذب تماشاگران وارتقای چرخه اقتصاد سینما بسیارموثراست. رمان های پرفروش درهمه دنیا منبع مناسبی برای اقتباس فیلمنامه نویسان هستند. مثلا کتاب پرفروش هری پاتردرهالیوود اگر بیش ازفیلم فروش نکرده باشد به اندازه آن بازآورد مالی برای جی.کی. رولینگ داشته است. نوشتن فیلمنامه از روی چنین داستانهایی و ساختن فیلم از روی آنها نه تنها می تواند خوانندگان این داستان ها را برای دیدن و مقایسه فیلمی که از روی آنها ساخته شده به سینما بکشاند بلکه مخاطبین خاص سینمایی هم دارد.
نمیتوان گفت که نگارش فیلمنامه اقتباسی امری باارزش تر و یا مهمترازفیلمنامه ارژینال است. البته اینکه براساس رخدادهای مشهورتاریخی درایران ویا آثارماندگار ادبی، چه ایرانی و چه غیرایرانی، فیلمنامه های اقتباسی نوشته شود اتفاق خوبی است. به هر صورت نوشتن فیلمنامه اقتباسی با همه سختی هایش به نوعی امری سلیقهای محسوب می شود و بستگی زیادی هم به علاقه فیلمنامهنویس به اقتباس و تحمل سختی آن دارد.
نظر شما