علیرضا سبحانینسب در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد:
در ایران استراتژی محتوا برای نوشتن آثاری درباره گرامیداشت مقام پدر وجود ندارد
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا سبحانینسب، نویسنده و پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان معتقد است که در ایران سازمانی نداریم که یک استراتژی محتوا داشته باشد و برای موضوعاتی مانند روز پدر و مادر یک اهمیت ویژهای قائل شود و نویسنده و ناشر را به طرف نوشتن هدایت کند. نبودن یک سازمان با استراژی محتوا باعث میشود که نویسندگان و ناشران فقط از روی علاقه شخصی یا نیاز شخصی به طرف نوشتن یا چاپ آثار مذهبی روی آورند. استراتژی محتوا در کل دنیا یک رسالت حکومتی است ولی در ایران جدی گرفته نمیشود.
در ایران و در سالهای پس از انقلاب کتابها و فیلمهای زیادی در زمینه گرامیداشت مقام زن و مادر ساخته شده است؛ اما متاسفانه کمتر آثاری را مشاهده میکنیم که به روز پدر و مقام مرد پرداخته باشد؛ از این رو، با علیرضا سبحانینسب درباره این موضوع گفتوگو کردیم و از او علت را پرسیدیم که در ادامه میخوانید:
با توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی که در ایران است، آیا باید گرامیداشت روز زن یا روز مرد در ایران متفاوت باشد؟
در کل دنیا یک روز به عنوان روز مادر و یک روز به عنوان روز پدر معرفی شده است. این دو روز به عنوان یادبودهایی برای مادران و پدران هستند. در فرهنگ ایرانی-اسلامی روز پدر مصادف با روز تولد بزرگترین مرد جهان یعنی امیرالمومنین شده است؛ مردی که همواره قلبش برای یتیمان و مستضعفان جهان میتپید؛ امیرالمومنین نه تنها الگویی برای پیروان دین اسلام بودند بلکه امتهای دیگر نیز عاشق این مرام و ویژگیها بودند و هستند. روز مادر هم همزمان با روز تولد حضرت فاطمه (س) شده است؛ این روز هم یادبودی از یکی از زنان جهان به عنوان الگوی مادر و زن در ایران اسلامی مطرح است. قاعدتا اهمیت این دو روز برای ایرانیان چندین برابر است؛ بنابراین روز پدر و مادر در ایران نه تنها یک سمبلی برای گرامیداشت پدر و مادر تنی و جسمانی است بلکه نمادی برای ارزشگذاری برای پدر و مادر امت است؛ در نتیجه این دو روز برای ما مسلمانان ایرانی، ارزشمندتر است و جایگاه ویژهای دارد؛ پس به همین دلایل باید این دو روز را بیشتر ارج بنهیم. نوشتن کتاب، ساختن فیلم و سریال، برگزاری مجالس و مراسم در این زمینه، برای ما ایرانیان، هم جنبه دینی دارد و هم جنبه سنت دیرینه جهانی. توجه به این دو عنصری که خداوند عمده برکاتش را در حقیقت پدر و مادر قرار داده است، بسیار مهم است. کسانی که از طریق خدمترسانی به پدر و مادر، خودشان را در معرض این نعمتها قرار میدهند، به نوعی نورچشمی خداوند میشوند و خداوند به آنها لطف میکند. با همه این تفاسیر تفاوتی نباید وجود داشته باشد.
چرا در تولید آثار درباره گرامیداشت مقام مادر یا پدر کمکاری شده است؟
متاسفانه در آثار منتشر شده، به امیرالمومنین و حضرت فاطمه (س) کم پرداخته شده است. این کمکاری دو علت دارد که عبارتند از:
الف – در ایران سازمانی نداریم که یک استراتژی محتوا داشته باشد و برای موضوعاتی مانند روز پدر و مادر یک اهمیت ویژهای قائل باشد و برای مثال مسابقه برگزار کند و نویسنده و ناشر را به طرف نوشتن هدایت کند. نبودن یک سازمان با استراژی محتوا باعث میشود که نویسندگان و ناشران فقط از روی علاقه شخصی یا نیاز شخصی به طرف نوشتن یا چاپ آثار مذهبی روی آورند. استراتژی محتوا در کل دنیا یک رسالت حکومتی است ولی در ایران جدی گرفته نمیشود.
در تمام دنیا بخش فرهنگی حکومتها برای اینکه چه محتوایی تولید شود، فکر میکنند و برنامهریزی میکنند. بخش فرهنگی به همه عناصر محتوایی که جامعه نیاز دارد مانند امنیت، سلامت، معنویت و... فکر میکنند و استراژی محتوا دارند. با خود این سوال را مطرح میکنند که، جامعه به چه چیزهایی نیاز دارد؟ حال آنها باید چه نوع محتوایی را تولید کنند؟ دولت باید برای تولید این سبک فیلمها و داستانها، چه حمایتهایی را داشته باشد؟ همه حکومتها به این سوالات فکر میکنند غیر از ما. شاید در طی انقلاب اسلامی آثاری تولید شده یا برنامههایی برگزار شده باشد؛ اما این برنامهها بلندمدت و با برنامهریزیهای چند ساله نبوده است. شاید در مدت کوتاه چند سال شاهد برنامهها و آثاری بودیم؛ اما اگر از مدیران فرهنگی بپرسیم که برنامه شما برای پنج سال آینده چیست؟ برنامهای وجود ندارد! آنها برنامهای برای تولید محتوا بویژه برای کودک و نوجوان ندارند.
ب – وقتی که برنامه هدفمندی نباشد، ناشر و نویسنده بر اساس اقتضای جامعه و بازار مینویسد و کتاب چاپ میکند. نویسنده یا ناشر برای روز پدر نمینویسد؛ چراکه برای این روز برنامهریزی و فرهنگسازی انجام نشده است. به گونهای اقدام نکردیم که پدرها و مادرها کتابهایی را برای فرزندانشان تهیه کنند که زمانیکه آنها بزرگ شدند، لااقل بتوانند مقام خودشان را گرامی بدارند. چون برای نوشتن چنین آثاری برنامه هدفمند نداریم، خروجی آن این میشود که ناشر و نویسنده رغبتی به نوشتن آثار مذهبی ندارد. اگر بخواهیم اقتصاد این بخش در چرخش باشد، لازم است که مدیران فرهنگی ما در استراتژی محتوا، به محتوا دینی ارزش دهند. در کتابخانههای مهدکودکها و مدارس یک جایگاهی برای کتابهای مذهبی باشد.
تولید آثار محدود درباره مقام مادر و پدر چه پیامدهایی دارد؟
متاسفانه بعضی از ناشرانی که حتی در عرصه نشر هم نامدار هستند، در آثار خود آموزش میدهند که چگونه پدر و مادر را اذیت کنیم و از مطالب ذبح اخلاقی استفاده میکنند. نه تنها در ارجگذاری و احترام والدین جدولی برای حمایت نداریم بلکه کتاب ناشرانی که مطالب ذبح اخلاقی را ترجمه میکنند، مجوز میگیرند و در نمایشگاهها هم حمایت میشوند! به صورت کلی اگر حاکمیت برای برپا داشتن جایگاه پدر و مادر کمک نکند، در یک پازلی قرار میگیرد که مجبور میشود برای کتابهایی را برای تخریب پدر و مادر هست، مجوز دهد و حمایت کند؛ چنین عملی باعث میشود برای کودکان یک ذائقه و سبک زندگی به وجود آید که با هر لفظی، پدر و مادر را خطاب کنند؛ اسم چنین عملی را هم صمیمیت میگذارند. جامعهای که برای جایگاه پدر و مادر برنامهریزی نکرده باشد، باید برای این کار هزینه بدهد و آنها را محترم بشمارد. اگر جامعهای برای پیروزی برنامهریزی نکند، برای شکست برنامهریزی کرده است. زمانی که در جامعه برای جایگاه پدر برنامهریزی نکنیم، جایگاه او را خرد کردهایم. به طور طبیعی در جامعه وقتی چیزی جلوی چشم مردم نباشد، از آن غفلت میکنند. باید به کودکان جایگاه پدر و مادر را یادآور شویم.
چرا در طی انقلاب اسلامی آثار تولید شده درباره مقام زن و مادر بیشتر از تعداد آثار تولید شده درباره مقام مرد و پدر است؟ چنین اقدامی چه پیامدی دارد؟
در این موضوع دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول این است که مقام مادر نزد نویسندگان و جامعه، قدری بیشتر است و به آن بیشتر توجه میشود. گویا جایگاه مادر به خاطر محبت و عاطفهای که دارد، جایگاه بالاتری است. همچنین عمده کتابها از سوی مردان نوشته شده است و این نویسندگان دوست داشتند حق خودشان را نسبت به مادرشان بیشتر ادا کنند. به عقیده من بخشی از این کار مثبت است و جامعه ما برای مادران ارزش ویژهای قائل است؛ این موضوع را میتوان از این حیث مثبت قلمداد کرد که جامعه ما برای مادران ارزش درخوری را قائل است.
از نگاه دیگر به فرهنگسازی در کشور مربوط میشود. این فرهنگسازی از طریق حاکمیت و مسئولان فرهنگی صورت میگیرد و هدایت میشود. گویا جایگاه پدر در فرهنگ جامعه و خانواده یک جایگاه تنزلیافتهتریست چون مسئولیت زندگی بر عهده اوست. گویا به تبع ارزش پدر کمتر از مادر است.
به صورت کلی، از یک جهت که به جایگاه مادر ارزش ویژهای قائل شوند، خوب است ولی از دیدگاهی که گاهی مواقع به معنا اهمیت کمتر مقام پدر است این یک آسیب فرهنگی است. گاهی مواقع وقتی این فاصله زیاد شود، باعث خلا و جهل فرهنگی میشود. این خلا فرهنگی در جایگاه رفیع مرد در جامعه و خانواده است. چنین کاری نیاز به فرهنگسازی و مهندسی فرهنگی دارد.
نظر شما