«فعالیتهای مبارزاتی زنان تنگستانی متأسفانه در تاریخ ثبت نشده و ما با تمام کوشش خود نتوانستیم حتی نام یکی از زنانی که در این عملیات شرکت میکردهاند، بهدست آوریم. احساسات زنان نیز موضوعی است که هرگز در تواریخ رسمی ثبت و ضبط نشده است. بیگمان زجر و مشقتی که زنان تنگستانی در دوران نبرد با امپریالیسم متجاوز انگلیس و حتی پس از تحمل کردند، اگر نگوییم بیشتر از مجاهدتهای مجاهدین نبود، کمتر از آن نیز نبوده است. زنانی که آوارگی در کوه و بیابانهای لمیرزع را تحمل کرده و گرسنگی و تشنگی و محاصره دشمن را بر خود آسان ساختند.
این احساسات متأسفانه هرگز در تاریخهای مدون ثبت نشده و ما امروز تنها با تکیه بر خاطرات شفاهی سالخوردگان باقیمانده از آن روزگار توانستهایم شمهای از آنچه اتفاق افتاده را آن هم بهصورت مختصر و ناقص، بازسازی کنیم. بیشک صدها زن و دختر ، گریبان در مرگ پدر، برادر یا شوهر چاک دادهاند و اشک ریختهاند و سخت گریستهاند؛ اما این همه «نیمهی پنهان» تاریخ معاصر ایران است. نیمهای که هیچگاه در تاریخ بهدرستی ضبط نشده است. این در حالی است که حماسهی مبارزه و ستیز با متجاوزان انگلیسی و نقش زنان و دختران تنگستانی در این ماجرا، حتی در ادبیات عامیانه تجلی پیدا کرده است. شاعری محلیسرا، در سالهای بعد، درباره مقاومت زنان تنگستانی علیه سربازان انگلیسی، شعری بلند سروده که حتی تا امروز نیز ورد زنان و دختران این منطقه است. ترجمه قسمتی از این شعر چنین است:
«کنیزو» دختر زائر خدر سوار خر میشود و میگوید:
«ای دختران!
النگوها و گوشوارههایتان را بفروشید
و با آنان داس و کارد رشتهبری بخرید
و به دشمن حمله کنید و او را رسوا سازید» (یاحسینی ،1387: 29-31)
سرهنگ اخگر هم که خود شاهد ماجرای دفاع زنان و مردان علیه نیروهای مهاجم انگلیسی بوده، مینویسد: «آن روز، روزی بود که شرافت ایرانیت در پیش چشمم مجسم شد، چراکه دستهدسته زنها و بچهها را میدیدم که با پای برهنه مشک آب بر دوش در آن بیابان شورهزار و آن گرمای طاقتفرسا بدون بیم از خطر میدویدند که تشنگان مجاهدین را سیراب سازند. الحق ملت تنگستان و چاهکوتاه منتهای رشادت و نجابت و شرافت ملی خود را ثابت ساختند» (اخگر، 1366: 150).
وجود زنان دشتستانی در مبارزه علیه نیروهای انگلیسی در خلال جنگ استقلالطلبانه مردم جنوب ایران پس از ترک تاکتیکی غضنفرالسلطنه از برازجان جایگاه و نقش زنان جانبرکف دشتستانی را نشان میدهد که چگونه 10 زن بیباک و سلحشور در مقابل صدها نیروی متجاوز انگلیس ایستادگی میکنند. «نیروهای هندی و انگلیسی با همکاری مزدوران ایرانی، برای فیصله دادن به کار غضنفرالسلطنه و نابودی وی به تعقیب او پرداخته و به مخفی گاه او یورش بردند. در این هنگام بار دیگر زنان دشتستانی حماسهای بزرگ آفریدند. 10 تن زن مبارز و دلیر، شجاعانه در برابر صدها نفر سرباز ایرانی، انگلیسی و هندی ایستادگی کرده و از عجایب آنکه آنان را شکست نیز دادند» (یاحسینی ( 1387: 31).
خلأ مطالعاتی در زمینه نقش زنان تنگستانی در مبارزات جنبش جنوب و قبل و بعد از انقلاب اسلامی
در مورد زنان و جایگاه آنان در منطقه تنگستان بهدلیل فقر اطلاعات و منابع با وجود اینکه بسیاری از سفرنامهنویسان ایرانی و اروپایی در قبل به آنجا سفر کردهاند؛ ولی از طرف آنان اساساً موضوعی مطرح نشده است. خانم دیولافوا که بهعنوان یک زن در سال 1881 م نیز به تنگستان و منطقه اهرم سفر داشته اطلاعاتی در مورد جایگاه اجتماعی، اقتصادی، رفتارها و کنشهای زنان ارائه نداده و تنها بهعنوان مثال به نقاشی از آرد کردن گندم از سوی زنان بسنده کرده است. سدیدالسلطنه که در سال 1322 قمری به تنگستان و اهرم نیز سفر کرده، در مورد زنان تنگستانی چیزی جز در یک مورد در زمینه لباس زنان که با عنوان «ترتیب پرسة زنان» در کتاب «سرزمینهای شمالی پیرامون خلیجفارس و دریای عمان در صدسال پیش» آورده، اطلاعاتی ارائه نداده است.
در سالهای اخیر مطالعات نسبتاً خوبی در زمینه نقش مردان تنگستانی در تاریخ مشروطیت و جنبش جنوب و همچنین فعالیت آنان در قبل و بعد از انقلاب اسلامی صورت گرفته؛ ولی متأسفانه یک خلأ مطالعاتی جامع و عمیقی در زمینه نقش زنان تنگستانی در جنگ جهانی اول و فعالیتهای چشمگیر آنان و در دورههای بعدی وجود دارد که این امر شاید ناشی از ساختار جامعهای «مردسالار» و حاکمیت مطلق مرد در خانواده در جنوب ایران باشد.
چاپ چند کتاب و مقاله در مورد نقش زنان تنگستانی مانند کتابهای «از جنگ لَرده تا حماسه سیمین» و «زن بوشهری در جنگ و فرهنگ» تألیف سید قاسم یاحسینی و کتاب «از نبرد دلوار تا حماسه لَرده، «نقش بانوان تنگستانی و دشتستانی در مبارزات ضد استعماری جنوب» تألیف فاطمه مؤمنی و انتشار دو مقاله با عنوان «نقش زنان در قیام تنگستان» نوشتة عبدالکریم نیسنی و «بررسی عوامل مؤثر بر پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان در شهرستان تنگستان» نوشته دکتر غلامحسین کرمی و مقاله «نقش زنان تنگستانی و دشتستانی در مبارزه با امپریالیسم انگلیس نوشته سید قاسم یاحسینی تا حدودی جایگاه زنان را در تنگستان در جنگ جهانی اول و بعد از آنان نشان میدهد. در اینجا لازم است اشاره شود که مطالعات دقیقتر و پر و پیمانتری در باب جایگاه زنان تنگستانی در جنبههای مختلف صورت گیرد تا زوایای بارز و ارزشمند نقش زنان این دیار در برهههای مختلف نمایان شود.
زنان تنگستانی در جنبش ضد استعماری جنوب ایران
در زمینه مبارزات مردان تنگستان در مقابل یورش و اشغال استعمارگران انگلیسی به بوشهر بسیار سخن گفته شده؛ ولی کمتر به نقش زنان تنگستانی در زمینه مبارزات و سلحشورهای آنان سخن رانده شده است. با شروع جنگ بینالملل اول اشغال نظامی بوشهر از سوی کشور انگلستان در 1915 میلادی، زنان تنگستانی نهتنها بهصورت مستقیم در جبهههای نبرد شرکت داشتهاند، بلکه در پشت جبهههای جنگ نیز کار تدارکات را بر عهده داشتهاند. نگهداری از مجروحان جنگی و کودکان و سالخوردگان در پشت جبهههای جنگی، نمونهای از این نوع ایثارگری بوده است.
تعداد زنان مبارزه در جنبش جنوب در تنگستان که همدوش با مردان خود به نبرد در جبهههای جنگ میپرداختند، کم نیست که نام آنان متأسفانه در تاریخ مبارزات مسلحانه تنگستانیها در جنگ جهانی اول نیامده است. در کتاب «از جنگ «لرده تا حماسه سیمین» تألیف سید قاسم یاحسینی به نقل از مرحوم خانم بنهگزی (همسر مرحوم عبدالحسین بنهگزی) از زنان تنگستانی چنین آورده شده است: «شیر زنان تنگستانی هنگامیکه بوشهر توسط سپاه انگلیس اشغال شده بود و ورود و خروج مردان به این شهر سخت مورد کنترل نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بود، در پوشش تجارت و خریدوفروش مایحتاج روزانه، آزادانه وارد بوشهر شده و اطلاعات لازم در زمینه محل استقرار نیروهای دشمن و مکان دقیق تأسیسات مهم را کسب کرده و به مجاهدان میرساندهاند» (یاحسینی، 1387: 29).
زندهیاد همایون شهنواز، کارگردان سریال «دلیران تنگستان» در مورد نقش زنان جنوب بهخصوص زنان تنگستانی در جنگ جهانی اول علیه استعمار چنین بیان میکند: «زنهای امروز با زنهای آن روزگار تفاوت دارند. زن و مرد در انجام کارها و اداره خانه و تربیت فرزندان مشارکت دارند. وقتی آنها در جزئیات زندگی باهم مشارکت دارند، پس در لحظات جنگ و نبرد هم با هم بودند. طبیعی است که در اینگونه جنگها مردها تدارکات خاص خودشان را داشتند و زنها هم در این کار فعالیت داشتند.
وقتی که زنها قبل از حمله انگلیسیها به کوههای مجاور دلوار پناه میبرند، من قبول ندارم که همه آنها رفته بودند. چنانچه من هم در فیلم نشان دادم که عدهای زن هنوز در دلوار باقی مانده بودند. بالاخره مردانی که مقاومت میکردند نیاز به آب و غذا داشتند. این حداقل همکاری بود. چهبسا مستقیماً در دفاع هم شرکت داشتند. فکر میکنم به لحاظ رعایت ملاحظات سنتی از مشارکت زنها در ستون تاریخی کمتر یاد شده است.
من از خانم رئیسعلی فیلم گرفتم که میگفت: «من در سنگر کنار رئیس بودم. او دو تا تفنگ داشت، وقتی یکی داغ میشد، دیگری را به دستش میدادم و تفنگ را برایش مسلح میکردم. همینطور زنهای بوشهری در فعالیتهای سیاسی نقش مؤثری داشتند. متأسفانه در مورد این مسائل خیلی کم تحقیق میشود. در همین بوشهر آن زمان اگر محققانی بودند که با آنها گفتوگو میکردند، خاطرات و اسناد جالبی به دست میآمد» (شریفیان، 1388: 74-75).9.
در تاریخ مکتوب نام همسر یا همسران و خواهر رئیسعلی دلواری بیشتر دیده میشود؛ زیرا خواهر رئیسعلی دلواری بهنام «خیرالنساء» و همسر وی بهنام «فاطمه آقا» از جمله زنانی معرفی شدهاند که نگهداری از کودکان و ناتوانان و تدارکات و احتیاجات جنگ بیشتر نقش داشتهاند. «فاطمه آقا همسر رئیسعلی دلواری، زن شیردل و جنگاور بود و در نبردی که رئیسعلی با سپاهیان انگلیس داشت، وی بهاتفاق خیرالنساء مستقیماً در جبهه نبرد دلوار حضور داشتند و علاوه بر آوردن آب برای مجاهدان و سربازان دلواری، خشاب تفنگهای آنان را نیز پر میکردند. افزون بر این، فاطمه آقا سخنران بود و با سخنانش احساسات شورانگیز برمیانگیخت و نقش برجستهای در تهییج مردان و زنان تنگستانی در نبرد با انگلیسیها ایفا کرد» (یاحسینی،1387: 28).
به نقل از خانم خیری، یکی از همسران رئیسعلی که در حوادث جنگ دلوار حضور داشته، «زن و بچههای دلوار در کوههای اطراف به سرپرستی چند نفر تفنگچی از جمله سید اسماعیل دلواری و گلناز خانم و پریخان خانم (از زنان منصوب رئیسعلی) کار حراست و نگهداری آنان را بر عهده داشتهاند» (مؤمنی،1388: 17). «شهین» همسر زایر محمد و مادر شهید رئیسعلی دلواری از دیگر زنان سلحشوری است که در کشاکش نبرد، فرزند دلاور خود را تنها نگذاشت و همواره در نبردهای استقلالطلبانه یار و یاور رزمندگان میدانهای نبرد بود و با غرور و صبر شهادت فرزندش خود را تحمل کرد.
«زلیخا» مادر زایرخضرخان نیز از جمله زنان سخاوتمندی است که کمتر در مورد آن سخن رانده شده است. «در سیمای روشن تاریخ تنگستان از قافلهسالاری گلناز خانم و پریخانم در نبرد چهار روزه دلوار که با رشادت تمام از کاروان زنان دلوار حراست کردند تا مأمورین ویژه حمل غذای نیروهای مستقر در سنگرهای این نبرد مثل گلاندام خانم و گلناز خانم از روستای باغک و شورکی تا فاطمه آقا و خسرو انبارکی که سقای لبتشنگان سنگر مجاهدین بودهاند ،همه حکایت از آن دارد که زنان هم رئیسعلی و یارانش را در نهضت جنوب تنها نگذاشتند.
هنوز پژواک خلخالهای پای سنگین بانوان سوار بر اسب تندرو در کوههای گزی و ملگپ و باغ نرگسزار به گوش میرسد. هنوز آثار دستهای سخاوتمند فاطمه بخشو و فاطمه آقا بگم روی ماشه تفنگ میجری که کار پر کردن آن را به عهده داشتهاند، در طول سنگرهای رئیسعلی پیداست. زنان روستایی با فرهنگ محدود زمان خود با حیلههای نظامی نیز در طول نبرد با دشمن بهمنظور تحلیل و ناتوانی و عدم دسترسی به اهداف شوم آنها با صحنههای کاذب توانایی دشمن را به تحلیل میبردند که نمونه آن در روستای انبارک و باغ نرگسزار به اجرا گذاشته میشود.
بههرحال آیا میشود شکستن ابهت و قداست یک صاحبمنصب انگلیسی از سوی سکو یا سکینه آن دختر دلیر دلواری و مادرش را پشت پرده گویای تاریخ نهضت رئیسعلی پنهان نگهداشت؟» (نیسنی، 1380). خیرالنساء (کل خیری) خواهر رئیسعلی دلواری و همسر محمدعلیخان فرزند زایرخضرخان است. وی از جمله زنانی است که چه قبل از ازدواج در کنار برادر خود و چه بعد از ازدواج در کشاکش نبردهای استقلالطلبان علیه استعمارگران در کنار همسر و پدرشوهر خود؛ یعنی زایرخضرخان نقش مهمی داشته است. نقش او پس از ترور زایرخضرخان، سام (برادرشوهرش) و همسرش همچنان در تاریخ جنوب پررنگ مانده است.
دختران زایرخضرخان یعنی «بیخان» و «زلیخا» نیز هرکدام نقشی در تاریخ تنگستان ایفا کردهاند. «بهراستی آیا شیرزنان و بانوان تنگستانی در احساس ملیت و وطنخواهی و تحمل سختیها کمتر از خانمهای صدر اسلام و عثمانی بودند؟ چهبسا اگر اخبار رشادتهای این بانوان نیز به تهران میرسید، در نشریات زنان از آن یاد میشد؛ بنابراین این فداکاریها و ایثار این بانوان گرچه بهطور شفاف وارد منابع تاریخی نشده؛ اما بهعنوان تکاپوهای حیرتانگیز در خاطره شاهدان حادثه باقیمانده است.» (مؤمنی،1388: 24).»
منابع:
یاحسینی، سیدقاسم؛ «از جنگ لرده تا حماسه سیمین:» انتشارات ستاره، ۱۳۸۷
مومنی، فاطمه؛ «از نبرد دلوار تا حماسه لرده»، انتشارات آیینه جنوب، ۱۳۸۸
اخگر، احمد؛ «زندگی من در هفتاد سال تاریخ معاصر»، ناشر اخگر،۱۳۶۶
شریفیان، محسن؛ «دلیران خاموش» انتشارات آیینه جنوب،۱۳۸۸
نیسنی، عبدالکریم؛ «بانوان جنوب همراه رئیسعلی دلواری»، ۱۳۸۰
نظر شما