بعضی از نویسندگان و شاعران برای گفتن از پیامبر (ص) به سراغ برهههای زندگی ایشان مثل کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی میروند، برخی دیگر، رویدادهای مهم زندگی آن حضرت را مهمتر میدانند و از جنگها، ازدواج، مهربانیها و دشمنیهایی که در حق ایشان شده است مینویسند و برخی نیز سوژههای جزئیتر و البته بامزهتری را پیدا میکنند؛ مثل تعامل پیامبر با حیوانات و بخصوص شترهایش. به مناسبت رویداد باشکوه مبعث پیامبر (ص)، به سراغ هدا حشمتیان، نویسنده کتاب «پیامبر و شترهایش» رفتهایم که انتشارات کتاب جمکران آن را با تصویرگری اعظم واضحی مقدم برای گروه سنی بالاتر از هفتسال منتشر کرده است. در ادامه گفتوگوی ما را با این نویسنده میخوانید:
چه شد که کتاب «پیامبر و شترهایش» را نوشتید؟
من یکسری مطالعاتی راجعبه پیامبر (ص) داشتم. تصور قبلی من و عموم مردم این بوده است که ایشان یک شخصیت خیلی دستنیافتنی، ماورالطبیعی و غیرملموس برای مردم عادی هستند. لابهلای این مطالعات به برخی از شوخیهای پیامبر و رفتارشان با حیوانات برخوردم. برایم خیلی جالب بود؛ اینکه پیامبر علاوهبر این شترها، حیوانات دیگری هم داشتند، مثل دو کبوتر که لانهشان در ورودی منزل ایشان بود. موضوع برایم جالبتر هم شد وقتیکه دیدم پیامبر برای تمامی اینها اسامی درنظر گرفته و انگار برایشان شخصیتی قائل بودند. با خودم فکر کردم که این اتفاقات حدود ۱۴۰۰ و خردهای سال پیش افتاده است و پیامبر چقدر در آن زمان مترقی بودند و حقوق حیوانات را رعایت میکردند. همانطور که میدانید امروزه موضوع حقوق حیوانات در دنیا حالت ترند دارد و خیلیها برای معرفی خود در صفحه اجتماعیشان مینویسند: «دوستدار حیوانات» یا «مدافع حقوق حیوانات» و من دیدهام که پیامبرمان در سالیان خیلی دور چنین رفتارهایی داشته و حامی واقعی حیوانات بودهاند. درنهایت پس از این مطالعات دیدم که این موضوع خیلی جای کار دارد و چنین کتابی را نوشتم.
چرا به سراغ ایده شترهای پیامبر رفتید؟
در بخشی از مطالبی که درباره پیامبر میخواندم، راجعبه حیواناتی نوشته بود که پیامبر از آنها نگهداری میکرد. چندتای آنها شتر بودند و نکته جالب این است که هر کدامشان نام مخصوص خود را داشتهاند. از طرف دیگر، شتر در زندگی اعراب و همینطور پیامبر نقش مهمی داشته و مسئله دیگر شگفتیهای این حیوان آرام و سودمند است. خداوند در قرآن میفرماید: «آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده؟». شتر حیوانی شگفتانگیز با عواطف عجیب است.
سوژه حیوانات چقدر برای نوشتن داستانهای دینی و تاریخی ویژه کودکان و نوجوانان جذاب است؟
بچهها چه در دنیای واقعی و چه در جهان داستان، جذب حیوانات میشوند، با آنها همراه میشوند و از داستان لذت بیشتری میبرند. مخصوصا در داستانهای تاریخی و مذهبی که ویژگیهای خاصی دارند، برای جذابتر شدن داستان میتوان از حیوانات استفاده کرد.
بله کاملا. من موضوع جالبی درباره پیامبر خواندهام؛ اینکه در یک زمانی یک عرب بادیهنشین (بادیهنشینها عموما آدمهایی صریحاللهجه و خیلی رک و راست بودهاند) ظرف عسلی به پیامبر هدیه داد و کمی که گذشت خدمت پیامبر رفت و گفت اگر پول هدیهام را نمیدهید عسلم را پس بگیرم. پیامبر هر زمان یاد این موضوع میافتادند با خوشحالی میخندیدند، با اصحاب شوخی میکردند و میگفتند: «آن بادیهنشین کجاست تا پول هدیهاش را از ما بگیرد؟». من وقتی این روایت را میخواندم با خودم فکر میکردم چقدر پیامبر روحیه لطیف و شوخطبعی داشتهاند و چقدر جالب میشود که همه اینها را نوشت.
آیا روش مناسبی است که برای معرفی ابعاد مختلف زندگی پیامبر به کودکان و نوجوانان، از ایدههای جزئی مانند ایده این کتاب استفاده کرد؟
به نظر من بهتر است از حالت معمول روایتگری در داستانهای پیامبر فاصله گرفت و از زاویهدیدها و راویهای دیگری استفاده کرد؛ زیرا کلینگری در موضوع زندگی و سیره پیامبر نمیتواند بویژه برای بچهها جذاب باشد.
نوشتن داستان درباره پیامبر برای مخاطبانی که بزرگسال نیستند چه تجربهای برای شما بود؟
درباره داستان کودک و نوجوان تصور این است که چون مخاطبمان کوچک است کار راحتتر است. البته نمیخواهم بگویم که این کاری که من نوشتهام کار کاملی است و با استانداردهای لازم مطابقت دارد؛ اما خب نوشتن برای بچهها یکسری مختصات خاص خود را دارد و نیازمند این است که بدانید ادبیات و خاصه داستان چیست، بعد دنیای کودک و مقتضیات آن را بشناسید و اینکه از نگاه کودک ماجرا را ببینید. مثلا میخواهید داستانی برای بزرگسال بنویسید. تصور میکنیم بزرگسالی وارد مغازهای میشود. شما میدانید که او با توجه به قد و شرایط دیگرش چه چیزی را در مغازه میبیند؛ ولی زاویهدید بچه فرق میکند و نمیتواند روی پیشخان یا قفسههای بالایی را ببیند. تفاوت در این چیزهاست. وقتی شما راجعبه شخصیت یا مسئلهای تاریخی مینویسید محدودیت داستانی مشخص است، خیلی آزادی عمل ندارید و باید به صورت مستند و بر اساس اتفاقاتی که افتاده است بنویسید. بنابراین کار یک پله سختتر میشود؛ اما به نظرم جذابیتهای خاص خود را دارد و من تجربه نوشتن این کتاب را خیلی دوست داشتم.
نظر شما