یادداشت حجتالاسلام سیدمحمدرضا واحدی به بهانه میلاد امام حسن مجتبی(ع)؛
کرامت کریم اهل بیت در ماه کریم رمضان
شاید بتوان گفت تولد کریم اهل بیت در ماه کریمِ رمضان یک اتفاق عادی نباشد و بین کرامت آن امام عزیز و کرامت رمضان کریم ارتباطی معنادار وجود داشته باشد.
رمضان کریم است و ماه بخشش خدای کریم. رمضان شهر الله است و از ایام خاص خدا که در قرآن با عنوان ایام الله یاد شده است. درست است که لطف و کرم الهی همیشه و در هر زمان و مکانی شامل بندگانش میشود و اصولاً کریم بودن، در ذات حضرت پروردگار است؛ اما در این ماه عزیز درهای مغفرت و بخشش را بازتر و رحمتش را شاملتر و سرازیرتر از همیشه میکند و هر کس با هر شرایطی میتواند از آن بهترین بهره را ببرد.
رمضان کریم است؛ یعنی دریچههای ورود به رحمت الهی وسیعتر شده و شرایط ورود به آن آسانتر از اوقات دیگر است. خداوند در ماه رمضان نمره قبولی و ورود به درگاه رحمتش را پایینتر آورده تا عده بیشماری دسترسی به این بارگاه رحمت داشته باشند و بخشش الهی شاملشان بشود. آری، رمضان کریم است دست رد به سینهی هیچکس نمی زند حتی گنهکاران و از قافله جاماندهها. اصلاً ماه رمضان ماه عجیبی است. تلاقی کرامت و کرم و کریمان. خداوند کریم در رمضانِ کریم هم قرآن کریم را نازل کرده و هم از تبار صالحان زمین، کریمی را آفرید به نام حسن مجتبی علیه السلام. آری، او آمد و شد کریم اهل بیت علیهم السلام تا بساط کرم الهی کاملتر و پرشورتر شود. این انسان فرازمینی آمد تا تجلی کرم خدا باشد که به دوست و دشمن لطف میورزد. آمد تا مردم با دیدن نمونه عینی لطف به دشمن، درک درستی از لطف عام و عفو و گذشت الهی داشته باشند.
حالا همزمانی تولد امام مجتبی به عنوان کریم مدینه در این ماه کریم تقارنی دلچسب و الهام بخش است. در کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام همین بس که معروف است اگر گرفتاری به مدینه میآمد و در آن شهر دنبال آدم کریمی می گشت تا از او کمکی درخواست کند، مردم امام حسن علیه السلام را به وی معرفی میکردند.
دوستان اهل ذوق تعبیر قشنگی در باره کرامت امام حسن مجتبی دارند و معتقدند که خصلت کریم این است که حاضر نیست آبروی کسی را ببرد. یعنی اگر فردی به دروغ ادعای نداری کرد و از وی کمک خواست، کریم تجاهل میکند و چیزی به او میبخشد و آبرویش را نمیبرد.
میگویند فردی خدمت امام حسن رسید و گفت: یک سال است که من غذای خوبی نمیخورم و گرفتار هستم. حضرت به او فرمود: حیف است که دروغ میگویی، آن پولی که زیر بالش خودت گذاشتهای بیشتر از این حرفهاست. آن فرد سرافکنده راهش را کشید که برود، حضرت صدایش کرد و گفت که چقدر میخواستی؟ آنگاه دو برابر پولی که طرف خواسته بود به وی دادند و فرمودند: آنچه من گفتم به خاطر آن نبود که احسان نکنم، اما دیدم حیف است که تو دروغ بگویی و خودت را برای اندکی پول خراب کنی. من نمیخواهم که تو با دروغ گفتن به فساد کشیده شوی. بنابراین چنین انسانی با این کرامت گول نمیخورد و از روی سادگی نیست که کرامت میکند و میبخشد بلکه اقتضای کرم اوست.
نقل است که امام حسن مجتبی مرکبی داشت که چشم مروان بن حکم را که از خبیثترین فرمانداران بنی امیه بود، گرفته بود. مروان از روی غرور یا خجالت نمیخواست درخواستی از آن حضرت داشته باشد. برای همین به فرد دیگر ماموریت داد که وقتی آن حضرت را با مرکبش میبیند جلو برود و بگوید چه مرکب زیبایی. طرف منتظر شد و وقتی امام حسن مجتبی علیه السلام با مرکبش از راه رسید شروع کرد به تعریف کردن از مرکب امام. امام حسن مجتبی علیه السلام فوراً از استر پیاده شد و افسارش را به آن شخص داد و فرمود: به مروان بگو با اینکه مروان هستی (دشمن ما هستی) اما اگر خودت هم میآمدی استر را به خودت هم میبخشیدم.
یکی دیگر از صفات برجسته امام مجتبی علیه السلام حلم است و جالب است که این هم بی ارتباط با ماه مبارک رمضان نیست. چه آنکه یکی از خصوصیات ماه رمضان این است که مردم را با صبر و حلم آشنا میسازد و به او تمرین صبوری میدهد. البته حلم با صبر تفاوت ظریفی دارد.
«صبر» ضد بیتابی و در مقابل جزع و فزع و به معنای خویشتنداری در برابر ناملایمات و اموری است که از بیرون بر انسان تحمیل میشود؛ امّا «حلم» به معنای بردباری در مقابل خشم و غصب است. یعنی اگر برای انسان مصیبتی حادث شد و او از کوره در نرفت این صبر است اما اگر شرایط عصبانیت و خشم پدیدار شد و غضی نکرد و عصبانیتش را فروخورد حلیم است. اینکه خداوند متعال خود را به حلیم بودن توصیف میکند به معنای آن است که عذاب کسانی را که مستحق عذاب هستند به تاخیر میاندازد که شاید توبه کنند.
البته برخی از علما معتقدند که حلم خودداری شخص در برابر هیجانات غضب و احساسات و به دست آوردن حالت آرامش، اطمینان و بردباری است؛ حالتی که معمولاً متضاد عجله است. اما نظر غالب در فرق بین «حلیم» و «صبور» این است که فرد گناهکار در برابر شخصی که صفت «صبور» دارد، از توبیخ و مجازات مصونیت ندارد؛ چه آنکه صبر در برابر ناملایمات زندگی است و ممکن است آن فرد در مقابل گناه و خطای دیگری کوتاه نیاید. اما همان فرد گناهکار در برابر شخصی که صفت «حلیم» دارد از توبیخ و مجازات مصونیت دارد. بنابراین «حلم» از شریفترین صفات انسانی است که باعث ترقی انسان به سوی کمالات میشود، و انسان به وسیله این صفت میتواند به سکون و آرامش دست یابد.
نقل است مردى از اهالی شام كه تحت تأثير تبليغات منفی بنى اميه بود و نسبت به اهل بیت علیهم السلام موضع خصمانهای داشت به مدینه رفت. میدانیم که به دلیل حکومت طولانی معاویه بر شام و تبلیغات امویان بر علیه اهل بیت، مردم شام اسلام را با دشمنى امام على عليه السلام میشناختند و گویا دشمنى با آل على از اركان دين آنها بود. معروف است که حتی در خطبههای نماز جمعه، دشنام دادن و لعن علی علیه السلام سنت شامیان بود. آن مرد شامی در یک از کوچههای مدینه با امام حسن مجتبی علیه السلام روبهرو شد و همین که فهمید مخاطبش کیست، بیدرنگ شروع به دشنام دادن و ناسزا گفتن به حضرت كرد. کریم اهل بیت قدری سكوت كردند تا مرد شامی حسابی خود را خالی کند. سپس به او فرمود: من فكر مىكنم تو در اين شهر غريب باشى. اگر جایی برای سکونت ندارى، منزل ما متعلق به تو است. اگر به کسی بدهكارى، من بدهیات را تقبل میکنم و میپردازم و اگر هزینه خورد و خوراک نداری من آب و غذایت را تامین میکنم. وقتی آن حضرت با این همه لطف و محبت او برخورد كردند كه حتی در باور طرف هم نمیگنجید، مجذوب وی شد و گفت: ای پسر رسول خدا! اگر قبل از اين ملاقات به من مىگفتند بدترين افراد زير اين آسمان كيست، من از تو و پدرت نام میبردم. اما از الان به بعد شما را به عنوان بهترینها معرفى مىكنم.
نظر شما