روایت منابع تاریخی از حضور تاریخی زنان در جشنهای نوروز
زنان ایرانی و برگزاری آیینهای دیرینه و برآوردن آداب و سنتها/ سیزده نوروز؛ نمود تاریخی شادی ایرانیان
تاکید منابع تاریخی بر اختصاص پارهای مهم از سنتها و آیینهای نوروزی به زنان، از آنرو مهم است که گویی این جشنها و مناسبتها اساسا برمبنای حضور زنان در جامعه پدید آمدهاند.
بیرون شهر، در کنار قهوهخانهها یا دشت و صحرا، مردان بسیاری را میتوان دید که کنار هم نشستهاند و جشن گرفتهاند؛ شماری از زنان قلیان و سماور برمیدارند و چند ساعتی را در زیارتگاهی، در گوشه کشتزاری، یا بهتر از همه در باغی میگذرانند. ایرانی طالب لذت و شادی است و هرچه هم این شادی سادهتر باشد از آن لذت میبرد. ویژگیهای مردم به ندرت از دوران حکیم عمر خیام تغییر کرده است.» بررسی منابع تاریخی بهویژه سفرنامهها بیانگر وضعیتی ویژه برای زنان در این روز است.
لیدی شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در دوره ناصرالدین شاه از شرایطی ویژه سخن میراند که در این روز بر باغهای برخی سفارتخانههای اروپایی حاکم بوده است؛ به روایت فرشته پناهی در کتاب «زن ایرانی در سفرنامهها»، بدینگونه که «چند سالی هم رسم بر این بوده که باغ سفارتخانهها در این روز، اختصاص به زنهای طبقات گوناگون داشته باشد و مردان را در چنین روزی به باغ راه ندهند. در طول مدت روز، تمام محوطه باغ سفارت انگلیس، به اشغال ٤٠٠-٣٠٠ زن که در میان آنها شاهزادگان، همسران رجال و زنهای طبقات فقیر دیده میشود، درمیآید و این عده خود را با دودکردن قلیان و خوردن نقل و شیرینی و کاهو و تربچه سرگرم میکنند.»
دخترکان ایرانی به تصریح منابع تاریخی، این روز را سرخوشانه به خود متعلق میدانستند و آدابی ویژه با انگیزهایی گوناگون برای آن برگزار میکردند. آنگونه که عبدالله مستوفی روایت کرده است «در این روز دخترهای دمبخت، برای پیدا کردن شوهر، بسبزه گره میزدند و معتقد بودند که تا سیزده آینده البته حاجت آنها روا خواهد شد، بشرط اینکه این ذکر را در حین انجام گرهزنی گفته باشند: «سیزدهبدر، سال دیگر، خانه شوهر، بچه به بر.» ولی گرهزدن سبزه اختصاص باین حاجت نداشت، زنها برای نیتهای دیگر ولو رفتن زیارت کربلا و مشهد هم، این کار را میکردند». او همچنین تصویری از باغ پدریاش در «سهراه خیابان برق» تهران ارایه داده است که در آن «خانمها بداربست مو کنار دیوار باغ تاب میبستند و تاب میخوردند حتی الکدولک و توپ بازی هم میکردند»
گرهزدن سبزه در روز سیزده، گویا مرتبهها و مرحلههایی بیش از آنچه مستوفی نوشته، داشته است. آنگونه که جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» توصیف کرده، آرزوهای دختران و زنان با یکدیگر تفاوت داشته است. دخترکان در گره نخست اینگونه میگفتند «سبزی تو از من زردی من از تو». آنها در گره دوم میخواندند «سبزه و سبزهبختی یه شوور دس بنقدی». آنها سپس در گره سوم زیر لب چنین میگفتند «سیزدهبدر - سال دیگر خونه شوور - بچه ببغل» و در گره چهارم تا پایان، «همه که حوائجی را نیت کرده نگفتنیهایشان را آهسته و گفتنیهایشان را بلندبلند میگفتند.»
زنان اما براساس گرفتاریها و آرزوهای خود، هنگام گرهزدن، خواستههایشان را چنین بیان میداشتند «سیزدهبدر - سال دیگر مردم به بر - هووم دربدر»، «سیزدهبدر -سال دیگر - کنار شوور - همراه پسر - پهلوی دختر - دردم دوا - کامم روا - هووم طلاق - دستش چلاق» و «مالم فراوون - کارم بسامون - خصمم پریشون - سالم به دلخواه - بختم بهمراه». جعفر شهری از یک نگرانی جالب آگاهی میدهد که در آن هنگام پدید میآمده است «حتما باید سبزهها را همراه نیت گره بزنند، و همین نیت و گرهزدن بود که دلهره و تشویش با خود داشت مبادا پاره بشوند که در صورت پاره شدن حاجتشان روا نمیگردید.»
این اندازه حضور و بروز زنان در آیینهای نوروزی، از واپسین چهارشنبه سال تا بهدرکردن سیزده، از اهمیتی نشان دارد که زنان ایرانی در برگزاری آیینهای دیرینه و برآوردن آداب و سنتهای آنها داشتهاند. تاکید منابع تاریخی بر اختصاص پارهای مهم از سنتها و آیینهای نوروزی به زنان، از آنرو مهم است که گویی این جشنها و مناسبتها اساسا برمبنای حضور زنان در جامعه پدید آمدهاند. از دریچه این همراهی و همنشینی شاید بتوان درکی از اهمیت اجتماعی زنان در گذر روزگاران ایران داشت؛ زنانی که اینگونه در میانه جشنها و آیینها مسئولیت و جایگاه مییافتند و از مسیر کارکردهای زنانه آنان در جامعه بود که این آیینها پدید میآمد و در دیرینه روزگار ایران تا روزگار کنونی تداوم مییافت.
نظر شما