چرا سعدی با گذشت سدهها همچنان مورد احترام است و به حکایتها و اشعار او اشاره و پرداخته میشود؟
به این پرسش از دو جنبه میشود پاسخ داد؛ سعدی در روزگار خویش آن قدر پرواز اندیشگانی داشته است که به قرون آینده هم رسیده است. از منظری دیگر جامعه ما در قرن هفتم مانده است که سعدی هنوز برایش زنده است. از این رو اگر از این دو منظر بخواهیم وارد بحث شویم یکی تکامل هنرمند را از چشمانداز نخست و از چشمانداز دوم تکامل جامعه را میبینیم.
سعدی بیشتر مردمی است یا حافظ شیرازی؟
پاسخ به این پرسش سخت است؛ چراکه ما باید نگاه کنیم که ببینیم واژه مردمی امروز چه معنی میدهد؟ در قرن هفتم چه معنی میداده است؟ که سعدی جمعآوری و اشارت کرده است و در قرن هشتم چه معنی میداده است و سپس مراد ما از مردمی چیست؟ سعدی و حافظ به مردمی بودن سوگند میخورند. یعنی مردمی بودن برایشان تقدس داشته است. متفکرانی که مردمی بودن برایشان حالت تقدس داشته هر یک به اندازه خویش بار مردمی را در اثر هنری کشیدهاند.
ما حافظ را در مردمی بودنش رو در روی چهرههای ضد مردمی میبینیم. اما بر اساس تقسیمبندی ضیا موحد ضمن اینکه کتاب خوبی راجع به او نوشته است یک تقسیمبندی از غزلیاتش کرده است که بر پایه آن یا عاشقانه است یا عارفانه است یا پندآموز است. من با اجازه این استاد نازنین یک گروه از غزلیات سعدی را هم حساب میکنم و میگویم آمیخته از چند جانب است. سعدی در غزلیات پندآموز(به اعتبار تقسیمبندی استاد ضیا موحد) گرایشهای مردمی زمانه خویش داشته است.
خطاب سعدی چه کسی است؟
بستگی دارد به کدام اثر سعدی نگاه کنیم. اگر بوستان و گلستان را نگاه کنیم سعدی قاببندی کرده است. پادشاهان، درویشان، عشق (خوشا وقت شوریدگان غمش. اگر زخم بینند و گر مرهمش) عاشقان را خطاب قرار میدهد.
عاشقان همان مردم هستند یا خواص؟
بیشتر میتواند شیفتگان حقیقت باشند. زیرا در بین لایههای مردم ما نامردمی زیاد میبینیم. بستگی به آن دارد که به کدام اثر سعدی نگاه کنیم. مثلا در قصاید سعدی آمده است: بس بگردید و بگردد روزگار. دل به دنیا در نبندد هوشیار. ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست. مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست. اینجا خطاب سعدی به هوشیاران به ایهاالناس(به تعبیر شما مردم) است یا در مدحهایی که نسبت به مدحهای پیشین فرق میکند، اشاره دارد: به نوبتاند ملوک اندرین سپنج سرای. کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای.
نظر شما در رابطه با برگزاری بزرگداشت سعدی چیست؟
بزرگداشتها فهم از سعدی و حافظ را تقویت نمیکند. به علت اینکه عصر ما عصر دریافت مخاطب و دریافت خواننده است. هر خوانندهای در موجهای اندیشگانی که این دو متفکر با توجه به پایگاه زمانهایشان آفریدند باید از آنها عبور کند، نه اینکه فقط بشنودشان، زیرا خواندن فرهیختگانی یک نوع عبور از اندیشمندان است.
فرض کنید اگر خوانندهای در مقدمه گلستان سعدی غور کند در آن دوران مدعی حقیقت بسیار بوده از این رو جهتگیری مردمی سعدی در کوبیدن مدعی است؛ «به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را، چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت. ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز» یا در جایی دیگر میگوید «نبیند مدعی جز خویشتن را. که دارد پرده پندار در پیش. گرت چشم خدا بینی ببخشند. نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش» پس مدعیان دروغین حقیقت اینجا در تیررس نقد سعدی است. حافظ هم که اظهر من الشمس است. «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه. چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند». «نبندی زان میان طرفی کمروار. اگر خود را ببینی در میانه». این خود در میانه دیدن آفت دوره سنت بوده است. بنابر این متفکران ما این خودبینان را هرجا میدیدند، میزدند. عطار به نوعی، مولوی به شیوهای، حافظ به نوعی و سعدی نیز به نوع دیگری. این مبحث را با این بیت زیبای حافظ خاتمه میدهم: یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید. دود آهیش در آیینه ادراک انداز. آیینه ادراک مدعیان حقیقت شکستنی بوده است به وسیله سنگ و پرتابی نقد این بزرگان.
به گزارش ایبنا؛ اول اردیبهشتماه بر اساس تقویم جلالی روز بزرگداشت شیخ اجل سعدی شیرازی قرار گرفته که به این مناسبت برنامههای فرهنگی و هنری در ایران و جهان برگزار میشود.
نظر شما