پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۳
روایت‌های زنانه و مردانه از جنگ، تفاوت‌های جدی دارند/ محدودیت‌ها را خودمان می‌سازیم

«یکشنبه آخر» خاطرات معصومه رامهرمزی رزمنده هشت سال دفاع مقدس از روزهای سخت امتحان الهی است. رامهرمزی بعدها این خاطرات را برای شاگردانش تعریف و به کمک آن‌ها خاطرات را ثبت و تکمیل کرده است.

معصومه رامهرمزی نویسنده کتاب‌های «یکشنبه آخر» و «من میترا نیستم» در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: چیزی که باعث شد این خاطرات را ثبت کنم این بود که من معلم دبیرستان بودم. هر سال در ابتدای سال که مصادف با هفته دفاع مقدس می‌شد، برای دانش‌آموزان از خاطرات جنگ می‌گفتم. به‌خصوص خاطرات زمانی که امدادگر بودم و بچه‌ها از خاطرات لذت می‌بردند. چون زمان کوتاه بود، من خاطرات کوتاه را می‌گفتم. ولی به مرور زمان دانش‌آموزان از من خواستند کل خاطرات را بگویم. به همین دلیل من در زمان بیشتری به بیان خاطراتم پرداختم و از ابتدا شروع کردم آن خاطرات را تعریف کردم. دانش‌آموزان هم آن‌ها را ثبت می‌کردند. پایان سال من آنها را خواندم و نکاتی که لازم بود را به متن اضافه کرده و آن را کامل کردم. در نهایت این کار تبدیل شد به کتاب «یکشنبه آخر». انگیزه جدی برای نوشتن کتاب را دانش‌آموزانم در دبیرستان به من دادند.
 
وی درخصوص تاثیر مطالعه دیگر خاطرات زنان در جنگ گفت: زمانی که من خاطراتم را نوشتم شاید دو سه کتاب بیشتر چاپ نشده بود، و خواندن آن کتاب‌ها آن زمان برای من نقشی نداشت. هنوز مثل الان کتاب خاطرات زن‌ها را نداشتیم. ولی کلاً برای من مهم بود که جنگ از نگاه زن‌ها دیده و روایت شود، چون تفاوت‌های جدی با روایت مردها دارد و البته اثرگذاری جدی‌ای است.
 
رامهرمزی از استقبال مخاطبان ابراز رضایت کرد و افزود: معمولاً کتاب‌های خاطرات زن‌ها را همه می‌خوانند و دوست دارند و اقبال عمومی به کتاب‌های خانم‌ها زیاد است. در رابطه با کتاب خودم نیز بازخوردهای خیلی خوبی داشتم. با اینکه کتابی نبود که خیلی تبلیغ و ترویج شود و مسیر طبیعی خود را طی کرد، ولی به چاپ چهاردهم رسید. بقیه را اطلاع ندارم. شاید هم جلوتر رفته باشد. حداقل پنجاه و شصت تا جلسه نقد در دانشگاه‌ها و استان‌های مختلف برگزار شد. کتابی که هنوز هم به‌عنوان یکی از منابع خاطرات جنگ خوانده و دیده می‌شود. زن وجود و ماهیتش در تقابل با جنگ است و هر چقدر جنگ وجه سخت و خشنش زیاد است، می‌تواند در آن فضای سخت به‌عنوان یک جنس که منشا محبت و رأفت و لطافت است، در یک تضاد و تقابل با این شرایط خودنمایی کند. این در حالی است که این امر جنگ را برای کسانی که می‌جنگند آسان‌تر کند؛ یعنی پشتیبانی خوب می‌تواند از نظر روحی و روانی و عاطفی برای رزمندگان و مجروحین باشد و آن سختی‌ها را آسان کند.
 
نویسنده کتاب «یکشنبه آخر» با تاکید بر اینکه در روایت کردن خاطرات، محدودیت‌هایی برای بانوان وجود دارد، افزود: بسیاری از این محدودیت‌ها را خودمان ایجاد کردیم. تا قبل از اینکه کتاب‌های امثال من چاپ شود، اصلاً خانم‌ها هیچ زمان به خودشان اجازه نمی‌دادند این‌قدر راحت و شفاف و عیان درباره خودشان حرف بزنند. نمی‌توانستند به‌راحتی از احساسات و عواطف و بچگی‌شان بگویند. حتی درباره فقدان‌ها و دردها و نیازهایشان. بعد از اینکه کتاب‌های چون کتاب‌ من چاپ شد، این قضیه جاافتاد و عرف شد. بسیاری از محدودیت‌ها، محدودیت‌هایی است که خودمان برای خودمان می‌سازیم. در فرهنگ ما این محدودیت‌ها زیاد است،این‌قدر که در در فرهنگ تمایل داریم که زن در استتار و اختفا باشد، دوست نداریم زن‌ها خیلی از خودشان بگویند. این رویکرد در حال تغییر است.
 
وی در پایان گفت: این کتاب‌هایی که در طول این سال‌ها چاپ شده، این نگاه عرفی را تغییر داده است. در حال حاضر خیلی بهتر شده است. به هر حال ممکن است بعضی از محدودیت‌ها، محدودیت‌های درستی هم باشد. آن‌هایی که نشت گرفته از ذهنیات و عرف جامعه‌ ماست. کاری به آنها نداریم. گاهی اوقات، بعضی از کتاب‌ها را که می‌خوانم و می‌بینم نثری که در بیان اطلاعات به کار گرفتند، خیلی بی پروا و بی‌پرده بوده و بعضی از مسائل مربوط به زن را مطرح می‌کنند. خودم خوشم نمی‌آید و احساس می‌کنم باید قلم عفیفانه‌ای، مسائل مربوط به زن‌ها را بنویسید. باید در عین حال که ما حرفمان را می‌زنیم، اما عفیفانه بنویسیم. مودبانه بنویسیم. محترمانه بنویسیم. در واقع حاکمیت ادب، تواضع و احترام را در نوشته‌ها حفظ کنیم. این محدودیت‌هایی است که بد نیستند؛ یعنی اگر خودمان را ملزم کنیم که اینگونه بنویسیم به جامعه خدمت می‌کنیم. اما بعضی از محدودیت‌هایی که ساخته ذهن و نظر ماست و ریشه در عرف جامعه‌مان دارد و زن ها را محدود می‌کند، الحمدالله کنار رفته و خانم‌ها خیلی راحت‌تر حرف‌هایشان را می‌زنند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها