نیما اکبرخانی، نویسنده رمان «زلزله دهریشتری» معتقد است که نهادهای حاکمیتی میتوانند با برگزاری جشنوارههای داستاننویسی علمیتخیلی، نویسندگان را به نوشتن در فضای این ژانر بیشتر تشویق کنند تا مخاطبان هم کمکم داستانهای بومی علمیتخیلی را باور کنند.
وی درباره اهمیت ژانر علمیتخیلی توضیح داد: شما را ارجاع میدهم به کتابی که در ایران هم ترجمه و چاپ شده است با عنوان «انسان خردمند» اثر یووال نوح هراری. با همه اختلافنظرهایی که ممکن است کسانی مثل من با این شخص داشته باشیم؛ نکته جالب این است که او میگوید «هیچ ژانری جدیتر از علمیتخیلی نیست». داستان علمیتخیلیای که واقعا علمیتخیلی باشد، میتواند پیشبرندۀ یک نسل یا نسلهای متعدد باشد یا از طرفی میتواند جریانسازی فکری کند. به نظر من هیچچیز اکنون مهمتر از این مسئله در نسلهای جوان و نوجوان نیست.
این نویسنده داستانهای تخیلی ادامه داد: شروعشدن جریان نگارش داستانهای علمیتخیلی در ایران اتفاق خیلی بزرگی است. در ادبیات کشورهای مختلفی به این ژانر پرداخته شده است که تعدادشان از ۲۰ کشور بیشتر نیست. ما در این زمینه هنوز نابالغ و تازهکار هستیم. ما باید خیلی زحمت بکشیم تا به سطح آیزاک آسیموف و آرتور سی. کلارک برسیم؛ ولی به نظرم میشود به آینده امید داشت.
نیما اکبرخانی به جنبههای حمایتی هم برای تقویت این ژانر در ایران اشاره و بیان کرد: میتوان از نهادهای حاکمیتی توقع داشت که اهمیت این قضیه را درک کنند و حمایت کنند. برای حمایت هم خود میتوانند راه را پیدا کنند: مثلا میشود چند جشنواره برگزار کنند و جایزههایی بدهند که نویسندهها را ترغیب کنند در این فضا بنویسند. البته قطعا ثمره آن را نمیتوانیم در کوتاهمدت ببینیم؛ بلکه اثراتش در بازه زمانی بلندمدت در نسلهای بعدی نشان داده میشود. ارزش سرمایهگذاری دارد؛ کما اینکه کشورهای دیگر هم در این زمینه سرمایهگذاری میکنند.
وی نظر خود را درباره چالشهای تألیف این گونه داستانی اینطور توضیح داد: به نظرم چالشهای آن دو دسته است: اول اینکه نویسندهها و مخاطبان هر دو خود را باور ندارند؛ یعنی بومیسازی علمیتخیلی برایشان جا نمیافتد. مخاطب باور نمیکند که کسی به نام حسن، حسین یا نیما به فضا رفته است و حتما باید جورج یا جک چنین کاری را کرده باشد. حتی مسئلۀ دیگری داریم که مخاطب باور نمیکند آدمفضاییهای شرور یا مهربان صرفا در اروپا یا آمریکا فرود نمیآیند و میتوانند در ایران، ترکیه، عربستان و افغانستان هم حضور داشته باشند. مخاطب آمادگی پذیرش این بومیبودن را ندارد و همین مسئله باعث میشود خطرپذیری نویسندهها پایین بیاید.
اکبرخانی افزود: البته نویسندهها هم جایی از این قضیه را اشتباه میکنند؛ اینکه فکر میکنند علمیتخیلی یعنی همین مثالهای گلدرشتی که من الان برای شما گفتم که برویم به فضا یا آدمفضاییها بیایند روی زمین؛ در صورتی که ژانر علمیتخیلی در خیلی از حوزهها میتواند اتفاق بیفتد و کشور ما هم در بعضی از تکنولوژیها و بحثهای علمی واقعا دارد روی لبۀ دانش بشری حرکت میکند. چندوقت پیش خواندم ما رتبه چهارم یا پنجم دنیا در بحث نانوتکنولوژی را داریم. بر اساس این عملکرد، میتوان رمان علمیتخیلی نوشت که مثلا یکنفر در حوزه نانو کاری کرده است و عمر آدمها را از هفتادواندیسال به چهارصدسال رسانده است. پس میتوانیم با توجه به دانشی که اکنون داریم داستانهای خوبی بنویسیم.
شماره اول پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره دوم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره سوم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره چهارم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره پنجم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره ششم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره هفتم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره هشتم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
شماره نهم پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشمانداز ژانر علمیتخیلی در ایران»
نظر شما