گفتوگو با محمدحسن رجبیدوانی، تاریخپژوه؛
شیوه نگارش پدرم را حفظ کردم/ آیتالله بروجردی بابت نگارش یک کتاب سه هزار تومان به پدرم داد
محمدحسن رجبیدوانی، گفت: اگر کتابها موضوعات بکری از تاریخ را شرح دهند یا شخصیتهای برجستهای را برگزینند که مردم به آنها علاقهمند باشند، اقبال مخاطبان را میتواند در پی داشته باشد ولو اینکه ویرایشهای متعدد در آن انجام شود.
درباره کتاب «زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله بروجردی» بگویید و اضافاتی که به آن افزودید؟
کتابی که توفیق داشتم، ویرایش کنم و بر آن اضافاتی بیفزایم «زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله بروجردی» شاخصترین و قدیمیترین کتابی است که درباره آیتالله نوشته شده است. داستان کتاب از این قرار بود که پدرم، علی دوانی که از علما و فضلای جوان حوزه بود از آیتالله بروجردی خواست که شرح حال خود را برایش تعریف کند که در کتاب «نقد عمر» به شرح این ماجرا پرداخت؛ در این شرح حال قدمت سیصد ساله خاندان بروجردی، کودکی، تحصیلات در بروجرد و بعدها در اصفهان، سپس نجف، بازگشت به ایران و سوانحی که در زندگی با آن مواجه شد، حکایت کرد. لذا پدرم شرح حال آیتالله بروجردی را از زبان خودش قلمی کرد. این موضوع دو سال و اندی پیش از رحلت آیتالله بروجردی اتفاق افتاد. ابتدا قرار بود این شرح در ادامه کتاب «شرح حال، افکار و آثار آیت الله بهبهانی: از مفاخر فقها و مراجع عالی قدر شیعه» که پدرم به آیتالله بروجردی تقدیم کرد، افزوده شود که پس از فوت آیتالله، پدرم شرح حال را به علاوه اطلاعات کتابخانهای که گردآوری کرد، به صورت کتاب «زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله بروجردی» قبل از چهلم به چاپ رساند. این کتاب با استقبال زیادی مواجه شد، چون مستندترین کتابی بود که درباره این مرجع تقلید به چاپ رسید، هم نخستین کتابی که درباره او نوشته شد.
سی سال بعد در کنگرهای که برای سالگرد آیتالله بروجردی در جمهوری اسلامی برگزار شد، پدرم نیز تجدیدنظری در کتاب کرد و آن را با اضافات و الحاقاتی به چاپ مجدد رساند. همچنین در سال 79 باز هم کتاب با اضافات تازه تجدیدچاپ شد. چون طی چند سال مطالبی در مطبوعات و کتابهای خاطرات درباره آیتالله منتشر شد که بخش عمده مطالب، خاطرات شاگردان فاضل این مرجع بود که ابعادی از زندگی علمی یا شخصی او را بازگو میکرد که پدرم در ویرایش جدید این خاطرات را لحاظ و آن را در سال 79 به عنوان مفاخر اسلام منتشر کرد. از سال 79 به این طرف دیگر در این کتاب ویرایشی صورت نگرفت تا اینکه پدرم در سال 85 فوت شد. از آخرین تجدیدچاپ کتاب، آثار و مقالات زیادی درباره آیتالله بروجردی منتشر شد که باز هم حاوی خاطرات و مطالبی درباره مرجع بزرگ شیعیان و مهمتر از آن اسنادی دولتی بود که درباره او از 1306 به این طرف منتشر شد و بعضی هم اسنادی بود که از سوی بیت آیتالله بروجردی در معرض دید عموم قرار گرفت که شامل دفاتر شهریه، نامهها، تلگرافهایی بود که به اشخاص دولتی و غیردولتی زدند و عکسها و تصاویر ویژهای نیز پیدا شد که سال گذشته به دلیل برگزاری همایشی درباره آیتالله بروجردی تصمیم گرفتم این اسناد، مدارک، مطالب و تصاویر را به کتاب بر حسب موضوع بیفزایم و با عنوان «زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله بروجردی»» ویرایش چهارم به قلم علی دوانی تجدیدنظر و اضافات از محمدحسن رجبی دوانی عرضه شود.
چه اندازه سعی کردید که شیوه نگارش پدر را حفظ کنید؟
من سعی کردم همان شیوه نگارش پدر را حفظ کنم و اگر اضافاتی در متن ایجاد کردم که بسیار نادر است در کروشه آوردم و توضیحات خودم را در پانویس با همان ادبیات ذکر کردم.
به نظرتان چه قدر نیاز است که نسل امروز با شخصیت آیتالله بروجردی آشنا شوند؟
به نظرم آیتالله بروجردی یک چهره استثنایی در تاریخ ماست، هر چند این تنها نظر بنده نیست اما افرادی که محضر این مرجع بزرگ را به عنوان شاگرد یا معاصرش درک کردند او را به عنوان یک چهره برجسته و منحصر به فرد در تاریخ تشیع میدانند. او در سی سالگی از آخوند خراسانی، رهبر مشروطه اجازه اجتهاد گرفت که در یک صفحه تجلیل بیهمتا و بینظیری از آیتالله بروجردی کرد با آداب، القاب و عناوین ویژه که برای هیچکس انجام نداد. آخوند خراسانی در نامهای که در همان سالها برای پدر او مینویسد که خواهان بازگشت فرزندش به بروجرد است، درخواست میکند که او در نجف بماند. در حالی که آن موقع شاگردان آخوند خراسانی بالغ بر هزار نفر بودند. آخوند خراسانی در نامه به پدر بروجردی مینویسد: اگر در درس من دو شاگرد ویژه باشد، یکی از آنها سید حسین آقاست و با تجلیل از او نام میبرد. لذا آیتالله بروجردی جامع از نظر علوم معقول و منقول و ادبیات عرب و رشتههای دیگری بود که معمولا آن رشتهها در حوزه مرسوم نبود. از طرفی او فقه مقارن را در پیش گرفت، یعنی وقتی فتاوای علمای شیعه را میگفت فتاوای علمای اهل سنت زمان خودش را هم بررسی میکرد. بنابراین احاطهای که بر چهار مکتب اهل سنت داشت، بینظیر بود و حتی باعث اعجاب برخی علمای مصر و بعضی کشورهای عربی شد. از لحاظ خصوصیات اخلاقی فردی نیز بینظیر بود. روایت است که هر استعدادی را در طلبهها میدید به شکلی آن را تشویق میکرد از جمله پدرم وقتی در سال 1337 ه.ش دومین کتابش را درباره آیتالله وحید بهبهانی نوشت و به او هدیه کرد، آیتالله بروجردی کتاب را دقیق خواند و پدرم را احضار و دو بار در حضور جمعی از علما، فضلا و بزرگان شهر که برای تبریک عید در محضرش بودند از کتاب تعریف کرد و گفت باید به طور خصوصی نیز از شما تقدیر کنم و در مجلس دیگری که تنها او و پدرم حضور داشت مبلغ سه هزار تومان به پدرم جایزه داد.
با توجه به اینکه امسال شما چند اثر در سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران داشتید، تصور میکردید نمایشگاه چه قدر در دیده شدن کتابهای تاریخی تأثیر دارد؟
اگر کتابها موضوعات بکری از تاریخ را شرح دهند یا شخصیتهای برجستهای را برگزینند که مردم به آنها علاقهمند باشند میتواند اقبال مخاطبان را در پی داشته باشد. همچنین پژوهشگران و نویسندگانی که برای مردم آشنا باشند دست به تحقیق و پژوهش بزنند به ویژه به تألیف درباره شخصیتهایی بپردازند که توجه حوزه و دانشگاه را به خود جلب کردند، ولو اینکه ویرایشهای متعدد در آن انجام شود میتواند برای مخاطب جذاب باشد، به همین دلیل کتاب «زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع حضرت آیتالله بروجردی» هم در نمایشگاه 1402 دیده شد.
به نظرتان شرکت کردن پژوهشگران، مؤلفان و نویسندگان در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب چقدر توانست نسل جوان را به ورق زدن و خواندن کتابهای تاریخی تشویق کند؟
دیدن واکنش و توجه مردم و نسل جوان در هر سن به کتابهای تاریخی برای من جالب است. ضمن اینکه بررسی و نقد کتابها در نمایشگاه کتاب تهران میتواند در تجدیدچاپ کتابها تأثیرگذار باشد. من معتقدم باید با ادبیات خاصی با نسل جوان صحبت کرد.
نظر شما