در چنین فصلی و در همین روستا که یکی از افتخارات دیار خراسان است، کودکی پا به عرصه وجود گذاشت. سالیان بعد، آوازه شهرتش مرزهای ایران زمین را درنوردید و کتاب گرانبهایش (شاهنامه) بر اساس نظر سازمان فرهنگی یونسکو، در جایگاه رفیع یکی از سه اثر برجسته جهان جای گرفت.
او شاعر گرانقدر همه عصرها، ابوالقاسم فردوسی بود. شاعری که سیسال از عمر ارزشمندش را بر سر اثر گرانبهاتر از عمرش، یعنی شاهنامه گذاشت و مهر تاییدی بر زبان فاخر ایرانی و جایگاه والای ایران و ایرانی زد.
فردوسی در اولین روز زمستان دیده به جهان گشود، ولی با سرایش شاهنامه، بهاری جاودانه آفرید که در آن ۶۰ هزار شکوفه بر درخت تنومند زبان پارسی رویاند. فردوسی به چراغ در حال احتضار زبان فارسی حیاتی تازه بخشید: «عجم زنده کردم بدین پارسی»
شاهنامه فردوسی گرد از چهره تاریخ پرافتخار اماغبارگرفته ایران که آن روزها مورد بی مهری اجانب قرارگرفته بود، زدود و آسمانی پرستاره از فرهنگ و ادب و زبان زبان پارسی را به نمایش گذاشت.
فردوسی شاعر بزرگی است که رنجی سیساله به جان خرید برای بنای کاخی که از هیچ باد و بارانی گزند نمی بیند و کتابی چنان پرتو افشان از خود به یادگار گذاشت که بر تارک گیتی می درخشد.
شاهنامه کتاب سترگیست که با نام و یاد خدا و پدید آورنده جان و خرد آغاز شده است:
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
و با جاودانی و خرد، پایان می گیرد:
نگه کن که این نام تا جاودان درفشی شود بر سر بخردان
شاهنامهای که آغاز و پایانش نام خدا و ستایش خرد و دانایی است، مجموعهای است مشحون از مضامین فلسفی، اخلاقی، اجتماعی، پزشکی، معارف بشری، حرمت مقام زن، احساسات و عواطف و لطیف انسانی. مجموعهای که همچون چشمهای زلال و زاینده، پیش روی انسان های روی زمین قرار دارد تا از آن بنوشند و جان تشنه خود را از این همه دانش و حکمت سیراب کند.
نظر شما