این حملات بعثیها ادامه یافت تا اینکه به نوشته محمد درودیان در کتاب «روند پایان جنگ» ما نیز چند موشک اسکاد زمین به زمین تهیه کردیم و با چند ضربه متقابل، که تعدادی از آنها به بغداد و کرکوک رسید، دشمن را سر جای خودش نشاندیم. توانایی ما در پاسخ به حملات موشکی، به عنوان عامل بازدارنده عمل کرد و شرارت دشمن در حمله به مناطق مسکونی ما متوقف شد.
اما فرماندهان و تصمیمگیران جنگ درباره عملیات بعدی و اینکه این عملیات کجا و چگونه انجام شود به اجماع نرسیده بودند و به روایت کتاب «دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق» میان فرماندهان ارتش و سپاه اختلافنظرهایی بروز کرده بود. البته تقریباً همه آنان در ضرورت اجرای عملیاتی تازه و وارد کردن ضربهای سنگین به دشمن همنظر بودند، اما درباره چگونگی زدن این ضربه به توافق و جمعبندی نهایی نمیرسیدند. مرحوم هاشمی رفسنجانی در جایی از خاطراتش (کتاب «امید و دلواپسی»)، ضمن اشاره به این اختلافنظرها مینویسد: «در شرایطی که روزانه مردم ما شاهد شرارتهای عراق در شهرها هستند، نیاز به یک عملیات موفق در جبههها زیاد است و تأخیرها مشکلزاست.»
عملیاتی ایذایی در جزیره مینو
بسیاری از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس درباره این مقطع از جنگ تحمیلی از واژه «رکود» در جبههها استفاده میکنند، چه آنکه از عملیات بدر در اسفند ۱۳۶۳تا عملیات قادر در اواخر تیر ماه ۱۳۶۴درگیری بزرگی با دشمن نداشتیم. اما چند عملیات کوچک در این دوره نهچندان طولانی و زیر سایه شرایطی که گفتیم انجام شد که یکی از آنها عملیات ظفر یک در جزیره مینو بود. عملیات را نیروهای ارتش، روز هفدهم خرداد ۱۳۶۴ اجرا کردند و در نقشهای سنجیده به بخشی از بقایای سنگرهای دشمن در خوزستان حمله بردند.
بعثیها هنوز این ناحیه از اروندرود را در اشغال خودشان داشتند و با نصب برخی تجهیزات پیشرفته، از آنجا برای رصد تحرکات ما بهره میبردند. حضورشان در آن منطقه از خاک کشور ما هم از نظر نظامی برای ما مشکلاتی ایجاد میکرد و هم از نظر حیثیتی آزارمان میداد. عملیات ظفر 1 شب هفدهم خرداد آغاز شد و تا اواسط روز هجدهم ادامه داشت. نیروهای ما هم در پیشروی موفق بودند و هم در ضربهزدن به قوای دشمن، طبق نقشه و دقیق عمل کردند. بعثیها بر آن منطقه مسلط بودند و کوچکترین حرکات ما را زیر نظر داشتند، اما ضربه ظفر یک غافلگیرشان کرد. خط دفاعیشان شکست، تلفات دادند و متحمل خسارت شدند.
هرچند بسیاری از گفتنیها درباره این نبرد کوچک میان حوادث نیمه نخست سال ۱۳۶۴ناگفته مانده است، اما همینقدر میشود گفت که نیروهای ما در این عملیات به اهدافی که برایشان تعیینشده بود رسیدند و نقشه عملیات را با موفقیت به اجرا گذاشتند. عملیات ظفر 1 در فهرست عملیاتهای ایذایی ما دستهبندی میشود، زیرا هدف فقط وارد کردن ضربه به دشمن و نابودی بخشی از تجهیزات و شماری از سنگرهایش بود. از اینرو نیروهای ما بعد از دستیابی به اهدافشان، طبق نقشه عقب نشستند و از تشدید درگیری با عراقیها اجتناب کردند.
قطعهای از آسمان، جزیره مینو
به جزیره مینو اشاره شد و بد نیست از کتاب «جزیره مینو؛ قطعهای از آسمان» نیز نام ببریم. این کتاب که به قلم مصطفی محمدی تألیف شده و کاری از نشر صریر است، جزیره مینو، این ناحیه از خاک خوزستان و ایران را موضوع محوریاش قرار میدهد و از آنچه در سالهای جنگ تحمیلی در این «قطعه از آسمان» گذشت مینویسد. این کتاب کوچک، کمی از حس و حال آن سالهای سخت را بازآفرینی میکند و روایتی از رنج و ایستادگی را به خواننده ارائه میدهد.
میخوانیم: «تا به آبادان و ساحل اروندرود برسیم، چند بار از دژبانیها گذشتیم. هر بار من میپرسیدم که پس دشمن کجاست؟ منطقه جنگی کجاست؟ چرا صدای تیر نمیآید؟! طوسی هم لبخند میزد؛ تا این که وارد جزیره مینو شدیم... غروب شد که خودم را میان نخلستانها دیدم. طوسی جامه سپاهی به تن نداشت. به نخستین چیزی که با کنجکاوی برخوردم، صدای پراکنده انفجارها بود. داخل روستا، یک دوچرخه دیدم. معلوم بود برای بچههای بومی جزیره است؛ ولی گویا بهخاطر جنگ مجبور به ترک و رها کردنش شده بودند. جریان آرام زندگی در آنجا قطع شده بود و حالا جایش را داده بود به انفجاراتی که نفس را در سینه حبس میکرد. صدای موتور برقی را که با آغاز شب روشن شده بود، شنیدم. صدای انفجارهایی که بیهدف زمین را میلرزاند، قطع نمیشد...»
نظر شما