کار نه فقط موضوع اصلی این کتاب، که اگر از بزرگترها بپرسید میگویند: «عزیزم موضوع اصلی زندگیه.» بعد هم به افق خیره شده و ادامه میدهند: «کار آدم رو میسازه.» اگر مخالفاید، یک لحظه چشمتان را ببندید و بپرید به همان مثلاً سیسالگی خودتان. به چیزی دست نزنید، فقط فکر کنید هیچ چیزی بلد نیستید: نه مهارتی و نه شغلی. ترسناک است؟ موافقم بیایید فرار کنیم.
در این کتاب ۴۰ داستان از کار کردن هم سنوسالهایمان میگوییم؛ از آنهایی که از نوجوانی مهارتدار شدهاند و دیگر از پاسخدادن به آن دو پرسش نمیترسند و سرشان بالاست، آنهایی که مزه بزرگی را توی نوجوانی چشیدهاند.
البته چون کار موضوعی تخیلی نیست، این داستانها هم از واقعیت گرفته شدهاند؛ پس مثلاً وقتی داستان «دیگه تفنگ بادی نمیخوام» را خواندید نگویید «جورابفروشی آخه؟!» بالاخره یک روزی باید با پول توجیبی برای آخرینبار روبوسی کنیم و از زندگیمان شوتش کنیم بیرون.
خدا برای دنیایش قانونهایی گذاشته و نخواسته است همینجوری پول بریزد روی سرمان. دنیای خودش است، به ما چه؟! اما انصافاً اگر این قانون نبود تا به حال نسل آدمیزاد هم رفته بود پیش نسل دایناسورها سیزده بهدر. آنوقت همه استعدادهایمان کپک زده بودند؛ چون نه دیگر سراغ کشف دنیا میرفتیم، نه از فضا سر در میآوردیم، نه هسته اتمی شکافته میشد، نه ماشینهای خفن میساختیم و نه فیلی هوا میشد. پس نمیشود گفت آخه مشتی این چه قانونی بود گذاشتی؟!
آدمهای کتاب «چهل قُلپ کار» هم هر کدام کاری میکنند. آدمهایی که خاطراتشان را با حالوهوای قرن جدید هزاروچهارصدی پخته و داستان کردهایم. خاطرات آدمهایی همسن مامانها و باباهایمان که از نوجوانی خودشان تعریف کردهاند. درسِ زندگی، عهد بوق و عهد غيربوق سرش نمیشود. ما هم روزی سیساله میشویم و باید پاسخی برای پرسش «چی بلدی؟» و «شغلت چیه؟» داشته باشیم؛ پس چرا بهترین و سرحالترین پاسخ را نداشته باشیم؟!
کتاب «چهل قُلپ کار»؛ داستان نوجوانان و اولین درآمدشان به نویسندگی مهدی پیرهادی و تصویرگری رضا مکتبی با شمارگان هزار نسخه و به بهای ۶۰ هزار تومان از سوی انتشارات راه یار منتشر شده است و علاقهمندان میتوانند این کتاب را علاوهبر کتابفروشیها، از سایت یا صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub.ir تهیه کنند.
نظر شما